لغات قرآن با حرف واو

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    وَقْتِ

    ترجمه وَقْتِ: وقت – زمان

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    وَقْتِهَا

    ترجمه وَقْتِهَا : وقتش – زمانش

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    وَقْرٌ

    ترجمه وَقْرٌ: سنگینی گوش (کلمه وقر به معنای بار سنگین است ، و در عبارت “َکَأَنَّ فِی أُذُنَیْهِ وَقْراً “(:گویا در دو گوشش وقر است) این است که گویا چیزی به گوشهایش بسته که از شنیدن جلوگیری می‏کند . بعضی…

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    وِقْراً

    ترجمه وِقْراً : بارسنگین (کلمه وِقر به معنای سنگینی بار در پشت و یا شکم است)

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    وَقَعَ

    ترجمه وَقَعَ : واقع شد – به وقوع پیوست – فرا رسید (ترکیب “وقع علی” معنی “لازم شد” می دهد .عبارت “فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلی ﭐللَّهِ “یعنی پاداش دادن به او بر خدا لازم شد(البته لزومش از این جهت است…

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    وَقَعَتِ

    ترجمه وَقَعَتِ : واقع شد – به وقوع پیوست – فرا رسید (در اصل وَقَعَتْ بوده که به دلیل تقارن با حرف ساکن دار کلمه بعد حرکت گرفته است)

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    وَفَّاهُ

    ترجمه وَفَّاهُ : تمام و کامل به او می‏رساند (توفیه به معنای رساندن حق به صاحب آن است ، البته رساندن بطور کامل)

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    وَقْعَتِهَا

    ترجمه وَقْعَتِهَا : واقع شدنش – به وقوع پیوستنش – فرا رسیدنش

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    وَفْداً

    ترجمه وَفْداً: شرفیاب شدنی نگفتنی (وفد به معنای قومی است که به منظور زیارت و دیدار کسی و یا گرفتن حاجتی و امثال آنها بر او وارد شوند ، و این قوم وقتی به نام وفد نامیده می‏شوند که سواره…

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    وُقِفُواْ

    ترجمه وُقِفُواْ: نگه داشته شدند – متوقف شدند

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    وَفَّیٰ

    ترجمه وَفَّیٰ : به طور کامل وفا کرد

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    وَقِفُوهُمْ

    ترجمه وَقِفُوهُمْ: آنان را نگه دارید – آنان را متوقف کنید – آنان را بازداشت کنید

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    وُفِّیَتْ

    ترجمه وُفِّیَتْ: تمام و کامل داده شد (ازمصدر توفیه به معنای رساندن حق به صاحب آن است ، البته رساندنی بطور کامل)

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    وَقَاراً

    ترجمه وَقَاراً: عظمت

دکمه بازگشت به بالا