لغات قرآن با حرف واو
-
لغتنامه قرآن
وَقُودِ
ترجمه وَقُودِ: هیزم – آتش گیرانه (ماده سوختنی مثل هیزم یا آنچه باعث سوختن شود مثل فندک)
-
لغتنامه قرآن
وَلَدِهِ
ترجمه وَلَدِهِ : فرزند آن مرد
-
لغتنامه قرآن
وَقُودُهَا
ترجمه وَقُودُهَا : هیزمش – آتش گیرانه اش (وقود:ماده سوختنی مثل هیزم یا آنچه باعث سوختن شود مثل فندک)
-
لغتنامه قرآن
وَلَدِهَا
ترجمه وَلَدِهَا : فرزند آن زن
-
لغتنامه قرآن
وَکَزَهُ
ترجمه وَکَزَهُ : با تمامی کف دست به اوزد(کلمه وکز به معنای طعن و دفع و زدن با تمامی کف دست میباشد )
-
لغتنامه قرآن
وَلَّوْاْ
ترجمه وَلَّوْاْ : برگشتند
-
لغتنامه قرآن
وُکِّلَ
ترجمه وُکِّلَ : گماشته شده است – وکیل شده است (کلمه وکیل از وکالت است که به معنای تسلط بر امری است که مربوط به غیر شخص وکیل است ، ولی وکیل قائم به آن امر و مباشر در آن…
-
لغتنامه قرآن
وَلُّواْ
ترجمه وَلُّواْ : بگردانید
-
لغتنامه قرآن
وَکَّلْنَا
ترجمه وَکَّلْنَا: گماشتیم – وکیل کردیم (در مورد واقعیت حتمی : می گماریم .کلمه وکیل از وکالت است که به معنای تسلط بر امری است که مربوط به غیر شخص وکیل است ، ولی وکیل قائم به آن امر و…
-
لغتنامه قرآن
وَکِیل
ترجمه وَکِیل: وکیل – کار ساز (کلمه وکیل از وکالت است که به معنای تسلط بر امری است که مربوط به غیر شخص وکیل است ، ولی وکیل قائم به آن امر و مباشر در آن است ، توکیل کردن…
-
لغتنامه قرآن
وَقَبَ
ترجمه وَقَبَ : داخل شد
-
لغتنامه قرآن
وَقْتِ
ترجمه وَقْتِ: وقت – زمان
-
لغتنامه قرآن
وَقْتِهَا
ترجمه وَقْتِهَا : وقتش – زمانش
-
لغتنامه قرآن
وَقْرٌ
ترجمه وَقْرٌ: سنگینی گوش (کلمه وقر به معنای بار سنگین است ، و در عبارت “َکَأَنَّ فِی أُذُنَیْهِ وَقْراً “(:گویا در دو گوشش وقر است) این است که گویا چیزی به گوشهایش بسته که از شنیدن جلوگیری میکند . بعضی…