لغات قرآن با حرف واو

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    وَلُّواْ

    ترجمه وَلُّواْ : بگردانید

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    وَکَّلْنَا

    ترجمه وَکَّلْنَا: گماشتیم – وکیل کردیم (در مورد واقعیت حتمی : می گماریم .کلمه وکیل از وکالت است که به معنای تسلط بر امری است که مربوط به غیر شخص وکیل است ، ولی وکیل قائم به آن امر و…

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    وَکِیل

    ترجمه وَکِیل: وکیل – کار ساز (کلمه وکیل از وکالت است که به معنای تسلط بر امری است که مربوط به غیر شخص وکیل است ، ولی وکیل قائم به آن امر و مباشر در آن است ، توکیل کردن…

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    وَلِّ

    ترجمه وَلِّ: رو برگردان

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    وَلَّاهُمْ

    ترجمه وَلَّاهُمْ: روی شما را برگرداند

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    وَلَایَهُ

    ترجمه وَلَایَهُ: یاری دادن – سرپرستی و تدبیر امور- دوست داشتنی که همراه با تدبیر امور باشد(ولایت در اصل به معنای مالکیت تدبیر امر است ، مثلا ولی صغیر یا مجنون یا سفیه ، کسی است که مالک تدبیر امور…

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    وَلَایَتِهِم

    ترجمه وَلَایَتِهِم: دوستی و اداره امور آنان (ولایت در اصل به معنای مالکیت تدبیر امر است ، مثلا ولی صغیر یا مجنون یا سفیه ، کسی است که مالک تدبیر امور و اموال آنان را به عهده دارد. این معنای…

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    وَلَدٌ

    ترجمه وَلَدٌ: فرزند

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    وَلَدَ

    ترجمه وَلَدَ: فرزند آورده – بچه آورده

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    وُلِدَ

    ترجمه وُلِدَ : زاده شد

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    وَفَّاهُ

    ترجمه وَفَّاهُ : تمام و کامل به او می‏رساند (توفیه به معنای رساندن حق به صاحب آن است ، البته رساندن بطور کامل)

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    وَقْعَتِهَا

    ترجمه وَقْعَتِهَا : واقع شدنش – به وقوع پیوستنش – فرا رسیدنش

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    وَفْداً

    ترجمه وَفْداً: شرفیاب شدنی نگفتنی (وفد به معنای قومی است که به منظور زیارت و دیدار کسی و یا گرفتن حاجتی و امثال آنها بر او وارد شوند ، و این قوم وقتی به نام وفد نامیده می‏شوند که سواره…

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    وُقِفُواْ

    ترجمه وُقِفُواْ: نگه داشته شدند – متوقف شدند

دکمه بازگشت به بالا