لغات قرآن با حرف خا
-
لغتنامه قرآن
خَرَقَهَا
ترجمه خَرَقَهَا : آن را شکافت
-
لغتنامه قرآن
خَرُّواْ
ترجمه خَرُّواْ : به خاک افتادند (از خرور به معنی به خاک افتادن)
-
لغتنامه قرآن
خُرُوجَ
ترجمه خُرُوجَ : خارج شدن
-
لغتنامه قرآن
خَبِیثَهٍ
ترجمه خَبِیثَهٍ : نا پاک (مؤنث)
-
لغتنامه قرآن
خَبِیثُونَ
ترجمه خَبِیثُونَ : نا پاکها – مردان ناپاک
-
لغتنامه قرآن
خَبِیرٌ
ترجمه خَبِیرٌ : همیشه باخبر(خبر به معنی علم است و علم یعنی تشخیص وتمیزدادن )
-
لغتنامه قرآن
خَتَّارٍ
ترجمه خَتَّارٍ : بسیار حیله گر (مبالغه است و از ماده ختر میباشد که به معنای شدت مکر و حیله است )
-
لغتنامه قرآن
خِتَامُهُ
ترجمه خِتَامُهُ : مهرو مومش – پایانش (درمورد خوردنی ونوشیدنی آخرین طعمی که از آن در دهان باقی می ماند )(کلمه ختام به معنای وسیله مهر زدن است و در عبارت “خِتَامُهُ مِسْکٌ ” میفرماید وسیله مهر زدن بر آن…
-
لغتنامه قرآن
خَتَمَ
ترجمه خَتَمَ : مُهر نهاد (مهر کردن کنایه است از بستن چیزی به طوری که باز نشود)
-
لغتنامه قرآن
خَدَّکَ
ترجمه خَدَّکَ : صورت تو
-
لغتنامه قرآن
خُذْ
ترجمه خُذْ: بگیر
-
لغتنامه قرآن
خُذِ
ترجمه خُذِ: بگیر (خُذِ ﭐلْعَفْوَ : عفو و گذشت پیشه کن، حرکت ذال به دلیل تقارنش با حرف ساکن یا تشدید دار کلمه بعد است)
-
لغتنامه قرآن
خُذُواْ
ترجمه خُذُواْ : بگیرید
-
لغتنامه قرآن
خَذُولًا
ترجمه خَذُولًا: واگذارنده (از خذلان و خذلان بدین معنا است که آن کس که آدمی احتمال میدهد او را یاری کند در هنگام احتیاج یاری نکند . )