مقالات

ایمان و کفر از دیدگاه شیعه

حد ایمان و کفر از بحثهای مهم کلامی است. «ایمان‏»، در لغت، به معنای تصدیق و «کفر» به معنای پوشاندن است،لذا به زارع نیز – که گندم را در دل زمین می‏نشاند – کافر گفته می‏شود. ولی مقصود از ایمان در اصطلاح عقاید و کلام، اعتقاد به وحدانیت‏خداوند، و باور داشتن روز قیامت و رسالت پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم است، و البته ایمان به رسالت پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم، شامل اذعان به نبوت پیامبران و کتب آسمانی پیشین و آنچه که پیامبر اسلام از تعالیم و احکام الهی برای بشر آورده است، نیز می‏شود. پایگاه واقعی ایمان همان قلب انسان است، چنانکه قرآن کریم می‏فرماید: ‹‹اولئک کتب فی قلوبهم الایمان›› (مجادله/22): آنان کسانی هستند که خداوند ایمان را در دلهاشان ثبت کرده است. نیز درباره بادیه نشینانی که در برابر قدرت اسلام، دست تسلیم بر سر نهاده ولی دلهاشان از فروغ ایمان خالی است، می‏فرماید:‹‹و لما یدخل الایمان فی قلوبکم›› (حجرات/24): هنوز ایمان در قلوب شما وارد نشده است. ولی البته حکم به ایمان یک فرد، مشروط به این است که به وسیله زبان یا طرق دیگر، آن را اظهار کند و یا لااقل باور خود را انکار ننماید. زیرا در غیر این صورت حکم به ایمان او نخواهد شد، چنانکه می‏فرماید:‹‹وجحدوا بها واستیقنتها انفسهم›› (نمل/14): آیات خدا را با آنکه به آن یقین داشتند انکار کردند. با این بیان حد کفر نیز روشن می‏گردد. هرگاه انسانی وحدانیت‏حق متعال ، یا روز قیامت، و یا رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را انکار کند، مسلما محکوم به کفر خواهد بود، چنانکه انکار یکی از مسلمات آیین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم که به طور روشن مستلزم انکار رسالت‏باشد، آدمی را محکوم به کفر می‏سازد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آنگاه که علی علیه السلام را برای فتح قلاع خیبر روانه می‏کرد، پرچمی به دست او داد و یادآور شد که صاحب این پرچم این خیبر را فتح کرده و باز می‏گردد. در این هنگام علی علیه السلام رو به پیامبر کرد و گفت:حد نبرد با آنان چیست؟پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «قاتلهم حتی یشهدوا لا اله الا الله و ان‏محمدا صلی الله علیه و آله و سلم رسول الله، فاذا فعلوا ذلک فقد منعوا منک دمائهم و اموالهم الابحقها و حسابهم علی الله‏» (1) : با آنان نبرد کن تا آنکه به یگانگی خدا و رسالت محمد گواهی دهند. هرگاه گواهی دادند، خونها و مالهای آنان محترم خواهد بود، مگر آنجا که به حق (کشته، یا اموالشان گرفته شود) وحساب آنها با خداست. نیز فردی از امام صادق علیه السلام پرسید: کمترین چیزی که مایه ایمان بنده به خدا می‏شود چیست؟ امام پاسخ داد: یشهد ان لا اله الا الله و ان‏محمدا صلی الله علیه و آله و سلم عبده و رسوله، و یقر بالطاعه و یعرف امام زمانه فاذا فعل ذلک فهو مؤمن‏» (2) : کمترین مرتبه ایمان این است که به وحدانیت‏خدا و بندگی و رسالت محمد صلی الله علیه و آله و سلم گواهی دهد و اطاعت از حق را بپذیرد و امام زمان خود را بشناسد. هرگاه چنین کرد او مؤمن است. گرچه حقیقت ایمان همان اعتقاد قلبی است، ولی نباید پنداشت که این مقدار از ایمان برای رستگاری انسان کافی است، بلکه شخص باید به آثار و لوازم عملی آن نیز ملتزم باشد. لذا در بسیاری از آیات وروایات، مؤمن واقعی کسی شناخته شده است که ملتزم به آثار ایمان و انجام دهنده فرایض الهی باشد. چنانکه قرآن در سوره عصر همه انسانها را زیانکار شمرده و از آن میان تنها گروه زیر را استثنا کرده است: ‹‹الاالذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر››: مگر کسانی که ایمان بیاورند و عمل صالح انجام دهند و همدیگر را به حق و پایداری در راه آن سفارش کنند. امام باقر علیه السلام از حضرت علی علیه السلام نقل می‏کند که مردی به او گفت: آیا هرکس به وحدانیت‏خدا و رسالت پیامبر گواهی دهد، مؤمن است؟ حضرت فرمود:«فاین فرائض الله‏»: پس فرائض الهی کجا رفت؟! نیز امیر مؤمنان فرمود: لو کان الایمان کلاما لم ینزل فیه صوم ولا صلاه ولا حلال و لا حرام: اگر ایمان، به صرف گفتن شهادتین بود، دیگر روزه و نماز، و حلال وحرامی تشریع نمی‏گشت. (3) از گفتار فوق نتیجه می‏گیریم که، ایمان دارای مراتب مختلف بوده و هر مرتبه‏ای نیز برای خود اثری ویژه دارد. اعتقاد قلبی به ضمیمه اظهار یا دست‏کم عدم انکار، کمترین مرتبه ایمان است که یک رشته آثار دینی و دنیوی بر آن مترتب می‏گردد، در حالیکه مرتبه دیگر ایمان، که مایه رستگاری انسان در دنیا و آخرت است، در گرو التزام به آثار عملی آن می‏باشد. نکته در خور ذکر این است که در برخی از روایات عمل به فرایض دینی نیز جزو ارکان ایمان به شمار آمده است. امام هشتم علیه السلام از پدران خود وآنان از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل می‏کنند که آن حضرت فرمود: «الایمان معرفه بالقلب و اقرار باللسان و عمل بالارکان‏» (4) : ایمان معرفت قلبی، اقرار زبانی، و عمل به وسیله اعضا و جوارح است. در برخی از روایات در کنار شهادتین، اموری همچون برپا داشتن نماز، پرداخت زکات، انجام دادن فریضه حج و روزه ماه رمضان نیز قید شده است. (5) این گونه روایات، یا ناظر به این است که به وسیله این اعمال می‏توان افراد مسلمان را از غیر مسلمان باز شناخت، و یا اینکه ذکر شهادتین در صورتی نجات بخش است که اعمال شرعی نیز به آن ضمیمه شود; اعمالی که نماز، زکات، حج، و روزه از مهمترین آنهاست. با توجه به دو اصل یاد شده نباید هیچ فرقه‏ای از مسلمین، فرقه دیگر را به عنوان اینکه در برخی از فروع دینی با یکدیگر مخالفند، تکفیر کند. چه ملاک کفر این است که شخص، منکر یکی از اصول سه‏گانه یا منکر چیزی باشد که انکار آن ملازم با انکار یکی از سه چیز است، و این ملازمه در صورتی تحقق می پذیرد که حکم آن چیز از نظر شریعت آنچنان بدیهی و روشن باشد که هرگز نتوان میان انکار آن و اعتراف به اصول، جمع کرد. از این‏روی سزاست که مسلمانان در تمام مراحل اخوت اسلامی خویش را حفظ کنند و اختلاف در اموری را که مربوط به اصول نیست، مایه نزاع و احیانا تفسیق و تکفیر یکدیگر قرار ندهند و در اختلافات فکری و عقیدتی نیز، به گفت و شنود علمی و تحقیقی با یکدیگر اکتفا کنند و از اعمال تعصبات خشک غیر منطقی و تهمت و تحریف بپرهیزند. از آنجا که مسلمانان جهان در اصول سه‏گانه (6) وحدت نظر دارند، نباید گروهی به خاطر اختلاف در برخی از اصول یا فروع، یکدیگر را تکفیر کنند، زیرا بسیاری از اصول مورد اختلاف جزءمسایل کلامی است که بعدها در میان مسلمانان مطرح شده و هر گروهی برای خود دلیل و مدرکی دارد. بنابر این، اختلاف در این مسایل نمی‏تواند وسیله تکفیر یا تفسیق یکدیگر باشد و وحدت اسلامی را بر هم بزند، بهترین راه برای حل اختلاف، گفت و شنود علمی است‏بدور از تعصبات خشک و غیر منطقی. قرآن کریم می‏فرماید: ‹‹یا ایها الذین آمنوا اذا ضربتم فی سبیل الله فتبینوا ولا تقولوا لمن القی الیکم السلام لست مؤمنا›› ( نساء/94): ای افراد با ایمان هرگاه در روی زمین به سیر و سیاحت پرداختید در تشخیص مؤمن از کافر دقت کنید و به آن کس که به شما سلام بگوید (خود را هم آیین شما نشان دهد) نگویید مؤمن نیستی. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ضمن بیان پایه‏های اسلام یادآور می‏شود که مسلمانی حق ندارد، مسلمان دیگر را به خاطر انجام گناهی تکفیر کند یا اورا مشرک بنامد. (7) پی‏نوشتها: 1. صحیح بخاری، کتاب ایمان، ص 10; صحیح مسلم، ج‏7، باب فضایل علی، ص‏17. 2. بحار الانوار،66/16، کتاب ایمان و کفر، به نقل از معانی الاخبار شیخ‏صدوق. سند روایت صحیح است. 3. کافی:2/33، حدیث 2. 4. عیون اخبار الرضا:1/226. 5. صحیح بخاری:1/16، کتاب الایمان: «شهاده ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله و اقامه الصلاه و ایتاء الزکاه و الحج و صوم رمضان‏». 6. اصولی که ایمان وکفر به قبول و یا انکار آنها بستگی دارد مانند شهادت بر وحدانیت و ایمان به رسالت پیامبر خاتم ، و معاد روز قیامت. 7. لا تکفروهم بذنب ولا تشهدوا علیهم بشرک، کنز العمال:ج‏1، ح‏30. منشور عقاید امامیه صفحه 215 استاد جعفر سبحانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا