لغتنامه قرآن
-
بَطَائِنُهَا
ترجمه بَطَائِنُهَا : آسترهایش -باطنها ودرونها -جمع بطانه (در عبارت “وقتی فراشی آسترش از أبریشم باشد واضح است که رویه آن گرانبهاتر و مافوق استبرق است
-
بِطَانَهً
ترجمه بِطَانَهً : همراز-دوست صمیمی-محرم راز- خویشاوند نزدیک (در اصل به معنی آستر است و وجه تشبیهش این است که آستر از خود لباس به بدن نزدیک تر است.چون آستر لباس بر باطن انسان اشراف و اطلاع دارد و میداند…
-
بَطَراً
ترجمه بَطَراً : مستی و غرور-غفلت و سبک مغزی است در اثر سوء استفاده از نعمت الهی
-
بَطِرَتْ
ترجمه بَطِرَتْ : با غفلت و سبک مغزی از نعمت خدا را در جهت عصیانش استفاده کردند
-
بَطْشاً
ترجمه بَطْشاً : گرفتن چیزی با خشم وصولت-دستگیر کردن
-
بَطْشَهَ
ترجمه بَطْشَهَ : گرفتن چیزی با خشم وصولت-دستگیر کردن
-
بَطَشْتُم
ترجمه بَطَشْتُم : سختی و خشم می کنید
-
بَصَرُکَ
ترجمه بَصَرُکَ : چشم تو
-
بَصَرِهِ
ترجمه بَصَرِهِ : چشمش
-
بَصَلِهَا
ترجمه بَصَلِهَا : پیازش
-
بَصِیرٌ
ترجمه بَصِیرٌ : همیشه بینا