معاد در قرآن

چرا مردن براى انسان ها ناپسند است؟

چرا مردن براى انسان ها ناپسند است؟

هر یک از عوامل ذیل می تواند علت ناپسندى مرگ براى انسان ها باشد:
1. ناآگاهى به حقیقت مرگ؛ کسانى که مرگ را با نیستى، مساوى می دانند از مرگ می ترسند. نیستى، وحشتناک است؛ چنان که فقر و بیمارى و ضعف و ناتوانى مایه وحشت است، چون به معناى نیستىِ ثروت، سلامت و توان و قدرت است. انسان هستى دارد و با آن آشناست، اما با نیستى هیچ گونه تناسب و سنخیت ندارد و باید از آن بگریزد. اما کسانى که مرگ را آخرین مرحله زندگى پست و سخت دنیوى و سرآغاز زندگى جدید انسان و نردبانى براى صعود به هستى برتر و جاودانه می دانند و جهان پس از مرگ را از نظر وسعت و نعمت، قابل مقایسه با این جهان نمی دانند، دنیا را زندان و مرگ را آزادى از این زندان و به پرواز درآمدن روح می دانند. امام هادى(ع) به مریضى که از مرگ می ترسید و گریه می کرد می فرماید: تَخافُ مِنَ الْمَوْتِ لاَِنَّکَ لا تَعْرِفُه[8]؛ تو از مرگ می ترسى چون از آن شناخت ندارى.
2. تبه کارى؛ عده اى دیگر، مرگ را پایان زندگى و فنا و نابودى نمی دانند، بلکه مقدمه اى براى زندگى در سرایى وسیع تر و عالى تر می بینند، ولى به خاطر زیادى اعمال بد و کم بودن اعمال نیک خود، از مرگ وحشت دارند، زیرا مرگ را آغاز رسیدن به نتایج شوم اعمال خود می بینند. قرآن کریم در آیه 94 سوره بقره، خطاب به بنى اسرائیل می فرماید: … اگر [آن گونه که ادعا می کنید]سراى آخرت در نزد خدا تنها براى شما مهیا شده است نه سایر مردم، پس آرزوى مرگ کنید اگر راست می گویید. و در آیه بعد می فرماید: ولى آنها، به خاطر اعمال بدى که پیش فرستاده اند، هرگز آرزوى مرگ نخواهند کرد و خداوند از حال ستمگران آگاه است.
هم چنان که امام حسن(ع) در جواب این سؤال که: چرا از مرگ می ترسیم؟؛ فرمود: شما تمام کوشش خودتان را صرف آبادى دنیا کرده اید و براى آخرت کار نیکى ندارید؛ به همین جهت از مرگ می ترسید که از جاى آباد به جاى خراب منتقل می شوید.[9]
3. دل بستگى به دنیا؛ گروهى دیگر به خاطر دل بستگى بیش از حد به دنیا، از مرگ گریزانند، چرا که مرگ میان آنان و محبوبشان جدایى می افکند و دل کندن از آن همه امکاناتى که براى زندگى مرفه و پر عیش و نوش فراهم ساخته اند برایشان طاقت فرساست.[10]
4. بى ایمانى؛ در آیه 19 سوره احزاب علت ترس از مرگ عدم ایمان بیان شده است: … چون خطر فرا رسد، آنان را می بینى که مانند کسانى که مرگ او را فرا گرفته، چشمانشان در حدقه می چرخد [و] به سوى تو می نگرند و چون ترس برطرف شود، شما را با زبان هایى تند نیش می زنند. بر مال حریصند. آنان ایمان نیاورده اند و خدا اعمالشان را تباه گردانیده و این[ کار] همواره بر خدا آسان است. در آیه دیگرى می فرماید: یا چون [کسانى که در معرض] رگبارى از آسمان ـ که در آن تاریکى ها و رعد و برقى است ـ [قرار گرفته اند]؛ از [نهیب] آذرخش [و] بیم مرگ، سرانگشتان خود را در گوشهایشان نهند، ولى خدا بر کافران احاطه دارد.[11] در این آیه شریف نیز عدم ایمان به خدا و کفر و طغیان در برابر خداوند متعال، علت ترس از مرگ معرفى شده است.[12]
—————
[8] بحارالأنوار، ج 6، ص 156.
[9] همان، ج 6، ص 129.
[10] ر.ک: تفسیر نمونه، ج 24، ص 122 و ج 1، ص 358 ـ 359.
[11] بقره، آیه 19.
[12] ر.ک: ناصر ناصر مکارم شیرازى و همکاران، پیام قرآن، ص 437 ـ 442؛ جعفر سبحانى، منشور جاوید، ج 9؛ همان، ص 213 ـ 214؛ هم چنین ر.ک: بقره، آیه 243، آل عمران، آیه 143، انعام، آیه 93، انفال، آیه 6 و محمد، آیه 20.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا