ترجمه فارسی قرآن

ترجمه سوره حاقه – مکارم شیرازی

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

(روز رستاخیز) روزى است که مسلما واقع مى‏شود! (۱)

چه روز واقع شدنى! (۲)

و تو چه مى‏دانى آن روز واقع شدنى چیست؟! (۳)

قوم «ثمود» و «عاد» عذاب کوبنده الهى را انکار کردند (و نتیجه شومش را دیدند)! (۴)

اما قوم «ثمود» با عذابى سرکش هلاک شدند! (۵)

و اما قوم «عاد» با تندبادى طغیانگر و سرد و پرصدا به هلاکت رسیدند، (۶)

(خداوند) این تندباد بنیان‏کن را هفت شب و هشت روز پى در پى بر آنها مسلط ساخت، (و اگر آنجا بودى) مى‏دیدى که آن قوم همچون تنه‏هاى پوسیده و تو خالى درختان نخل در میان این تند باد روى زمین افتاده و هلاک شده‏اند! (۷)

آیا کسى از آنها را باقى مى‏بینى؟! (۸)

و فرعون و کسانى که پیش از او بودند و همچنین اهل شهرهاى زیر و رو شده (قوم لوط) مرتکب گناهان بزرگ شدند، (۹)

و با فرستاده پروردگارشان مخالفت کردند; و خداوند (نیز) آنها را به عذاب شدیدى گرفتار ساخت! (۱۰)

و هنگامى که آب طغیان کرد، ما شما را سوار بر کشتى کردیم، (۱۱)

تا آن را وسیله تذکرى براى شما قرار دهیم و گوشهاى شنوا آن را دریابد و بفهمد. (۱۲)

به محض اینکه یک بار در «صور» دمیده شود، (۱۳)

و زمین و کوه‏ها از جا برداشته شوند و یکباره در هم کوبیده و متلاشى گردند، (۱۴)

در آن روز «واقعه عظیم‏» روى مى‏دهد، (۱۵)

و آسمان از هم مى‏شکافد و سست مى‏گردد و فرومى‏ریزد! (۱۶)

فرشتگان در اطراف آسمان قرارمى‏گیرند (و براى انجام ماموریتها آماده مى‏شوند); و آن روز عرش پروردگارت را هشت فرشته بر فراز همه آنها حمل مى‏کنند! (۱۷)

در آن روز همگى به پیشگاه خدا عرضه مى‏شوید و چیزى از کارهاى شما پنهان نمى‏ماند! (۱۸)

پس کسى که نامه اعمالش را به دست راستش دهند (از شدت شادى و مباهات) فریاد مى‏زند که: «(اى اهل محشر!) نامه اعمال مرا بگیرید و بخوانید! (۱۹)

من یقین داشتم که (قیامتى در کار است و) به حساب اعمالم مى‏رسم!» (۲۰)

او در یک زندگى (کاملا) رضایتبخش قرار خواهد داشت، (۲۱)

در بهشتى عالى، (۲۲)

که میوه هایش در دسترس است! (۲۳)

(و به آنان گفته مى‏شود:) بخورید و بیاشامید گوارا در برابر اعمالى که در ایام گذشته انجام دادید! (۲۴)

اما کسى که نامه اعمالش را به دست چپش بدهند مى‏گوید: «اى کاش هرگز نامه اعمالم را به من نمى‏دادند. (۲۵)

و نمى‏دانستم حساب من چیست! (۲۶)

اى کاش مرگم فرا مى‏رسید! (۲۷)

مال و ثروتم هرگز مرا بى‏نیاز نکرد، (۲۸)

قدرت من نیز از دست رفت!» (۲۹)

او را بگیرید و دربند و زنجیرش کنید! (۳۰)

سپس او را در دوزخ بیفکنید! (۳۱)

بعد او را به زنجیرى که هفتاد ذراع است ببندید; (۳۲)

چرا که او هرگز به خداوند بزرگ ایمان نمى‏آورد، (۳۳)

و هرگز مردم را بر اطعام مستمندان تشویق نمى‏نمود; (۳۴)

از این رو امروز هم در اینجا یار مهربانى ندارد، (۳۵)

و نه طعامى، جز از چرک و خون! (۳۶)

غذایى که جز خطاکاران آن را نمى‏خورند! (۳۷)

سوگند به آنچه مى‏بینید، (۳۸)

و آنچه نمى‏بینید، (۳۹)

که این قرآن گفتار رسول بزرگوارى است، (۴۰)

و گفته شاعرى نیست، اما کمتر ایمان مى‏آورید! (۴۱)

و نه گفته کاهنى، هر چند کمتر متذکر مى‏شوید! (۴۲)

کلامى است که از سوى پروردگار عالمیان نازل شده است! (۴۳)

اگر او سخنى دروغ بر ما مى‏بست، (۴۴)

ما او را با قدرت مى‏گرفتیم، (۴۵)

سپس رگ قلبش را قطع مى‏کردیم، (۴۶)

و هیچ کس از شما نمى‏توانست از (مجازات) او مانع شود! (۴۷)

و آن مسلما تذکرى براى پرهیزگاران است! (۴۸)

و ما مى‏دانیم که بعضى از شما (آن را) تکذیب مى‏کنید! (۴۹)

و آن مایه حسرت کافران است! (۵۰)

و آن یقین خالص است! (۵۱)

حال که چنین است به نام پروردگار بزرگت تسبیح گوى! (۵۲)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا