ترجمه فارسی قرآن

ترجمه سوره سبأ – مکارم شیرازی

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

حمد (و ستایش) مخصوص خداوندى است که تمام آنچه در آسمانها و زمین است از آن اوست; و (نیز) حمد (و سپاس) براى اوست در سراى آخرت; و او حکیم و آگاه است. (۱)

آنچه در زمین فرومی‏رود و آنچه را از آن برمی‏آید می‏داند، و (همچنین) آنچه از آسمان نازل می‏شود و آنچه بر آن بالا می‏رود; و او مهربان و آمرزنده است. (۲)

کافران گفتند: «قیامت هرگز به سراغ ما نخواهد آمد!» بگو: «آرى به پروردگارم سوگند که به سراغ شما خواهد آمد، خداوندى که از غیب آگاه است و به اندازه سنگینى ذره‏اى در آسمانها و زمین از علم او دور نخواهد ماند، و نه کوچکتر از آن و نه بزرگتر، مگر اینکه در کتابى آشکار ثبت است!» (۳)

تا کسانى را که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده‏اند پاداش دهد; براى آنان مغفرت و روزى پرارزشى است! (۴)

و کسانى که سعى در (تکذیب) آیات ما داشتند و گمان کردند می‏توانند از حوزه قدرت ما بگریزند، عذابى بد و دردناک خواهند داشت! (۵)

کسانى که به ایشان علم داده شده، آنچه را از سوى پروردگارت بر تو نازل شده حق می دانند و به راه خداوند عزیز و حمید هدایت می‏کند. (۶)

« و کافران گفتند: «آیا مردى را به شما نشان دهیم که به شما خبر می‏دهد هنگامی که (مردید و) سخت از هم متلاشى شدید، (بار دیگر) آفرینش تازه‏اى خواهید یافت؟! (۷)

آیا او بر خدا دروغ بسته یا به نوعى جنون گرفتار است؟!» (چنین نیست)، بلکه کسانى که به آخرت ایمان نمی‏آورند، در عذاب و گمراهى دورى هستند (و نشانه گمراهى آنها همین انکار شدید است). (۸)

آیا به آنچه پیش رو و پشت سر آنان از آسمان و زمین قرار دارد نگاه نکردند (تا به قدرت خدا بر همه چیز واقف شوند)؟! اگر ما بخواهیم آنها را (با یک زمین‏لرزه) در زمین فرومی‏بریم، یا قطعه‏هایى از سنگهاى آسمانى را بر آنها فرومی‏ریزیم; در این نشانه‏اى است (بر قدرت خدا) براى هر بنده توبه‏کار! (۹)

و ما به داوود از سوى خود فضیلتى بزرگ بخشیدیم; (ما به کوه‏ها و پرندگان گفتیم:) اى کوه‏ها و اى پرندگان! با او هم‏آواز شوید و همراه او تسبیح خدا گویید! و آهن را براى او نرم کردیم. (۱۰)

(و به او گفتیم:) زره‏هاى کامل و فراخ بساز، و حلقه‏ها را به اندازه و متناسب کن! و عمل صالح بجا آورید که من به آنچه انجام میدهید بینا هستم! (۱۱)

و براى سلیمان باد را مسخر ساختیم که مسیر یک ماه را; و چشمه مس (مذاب) را براى او روان ساختیم; و گروهى از جن پیش روى او به اذن پروردگارش کار می‏کردند; و هر کدام از آنها که از فرمان ما سرپیچى می‏کرد، او را عذاب آتش سوزان می‏چشانیم! (۱۲)

آنها هر چه سلیمان می‏خواست برایش درست می‏کردند: معبدها، تمثالها، ظروف بزرگ غذا همانند حوضها، و دیگهاى ثابت (که از بزرگى قابل حمل و نقل نبود; و به آنان گفتیم:) اى آل داوود! شکر (این همه نعمت را) بجا آورید; ولى عده کمی از بندگان من شکرگزارند! (۱۳)

(با این همه جلال و شکوه سلیمان) هنگامی که مرگ را بر او مقرر داشتیم، کسى آنها را از مرگ وى آگاه نساخت مگر جنبنده زمین ( موریانه) که عصاى او را می‏خورد (تا شکست و پیکر سلیمان فرو افتاد); هنگامی که بر زمین افتاد جنیان فهمیدند که اگر از غیب آگاه بودند در عذاب خوارکننده باقى نمی‏ماندند! (۱۴)

براى قوم «سبا» در محل سکونتشان نشانه‏اى (از قدرت الهى) بود: دو باغ (بزرگ و گسترده) از راست و چپ (رودخانه عظیم با میوه‏هاى فراوان; و به آنها گفتیم:) از روزى پروردگارتان بخورید و شکر او را بجا آورید; شهرى است پاک و پاکیزه، و پروردگارى آمرزنده (و مهربان)! (۱۵)

اما آنها (از خدا) روى‏گردان شدند، و ما سیل ویرانگر را بر آنان فرستادیم، و دو باغ (پربرکت) شان را به دو باغ (بى‏ارزش) با میوه‏هاى تلخ و درختان شوره گز و اندکى درخت سدر مبدل ساختیم! (۱۶)

این کیفر را بخاطر کفرانشان به آنها دادیم; و آیا جز کفران کننده را کیفر می‏دهیم؟! (۱۷)

و میان آنها و شهرهایى که برکت داده بودیم، آبادیهاى آشکارى قرار دادیم; و سفر در میان آنها را بطور متناسب (با فاصله نزدیک) مقرر داشتیم; (و به آنان گفتیم:) شبها و روزها در این آبادیها با ایمنى (کامل) سفر کنید! (۱۸)

ولى (این ناسپاس مردم) گفتند: «پروردگارا! میان سفرهاى ما دورى بیفکن‏» (تا بینوایان نتوانند دوش به دوش اغنیا سفر کنند! و به این طریق) آنها به خویشتن ستم کردند! و ما آنان را داستانهایى (براى عبرت دیگران) قرار دادیم و جمعیتشان را متلاشى ساختیم; در این ماجرا، نشانه‏هاى عبرتى براى هر صابر شکرگزار است. (۱۹)

(آرى) بیقین، ابلیس گمان خود را درباره آنها محقق یافت که همگى از او پیروى کردند جز گروه اندکى از مؤمنان! (۲۰)

او سلطه بر آنان نداشت جز براى اینکه مؤمنان به آخرت را از آنها که در شک هستند باز شناسیم; و پروردگار تو، نگاهبان همه چیز است! (۲۱)

بگو: «کسانى را که غیر از خدا (معبود خود) می‏پندارید بخوانید! (آنها هرگز گرهى از کار شما نمی‏گشایند، چرا که) آنها به اندازه ذره‏اى در آسمانها و زمین مالک نیستند، و نه در (خلقت و مالکیت) آنها شریکند، و نه یاور او (در آفرینش) بودند. (۲۲)

هیچ شفاعتى نزد او، جز براى کسانى که اذن داده، سودى ندارد! (در آن روز همه در اضطرابند) تا زمانى که اضطراب از دلهاى آنان زایل گردد (و فرمان از ناحیه او صادر شود; در این هنگام مجرمان به شفیعان) می‏گویند: «پروردگارتان چه دستورى داده؟» می‏گویند: «حق را (بیان کرد و اجازه شفاعت درباره مستحقان داد); و اوست بلندمقام و بزرگ‏مرتبه!» (۲۳)

بگو: «چه کسى شما را از آسمانها و زمین روزى می‏دهد؟» بگو: «الله! و ما یا شما بر (طریق) هدایت یا در ضلالت آشکارى هستیم!» (۲۴)

بگو: «شما از گناهى که ما کرده‏ایم سوال نخواهید شد، (همان گونه که) ما در برابر اعمال شما مسؤول نیستیم!» (۲۵)

بگو: «پروردگار ما همه ما را جمع می‏کند، سپس در میان ما بحق داورى می‏نماید (و صفوف مجرمان رااز نیکوکاران جدا می‏سازد)، و اوست داور (و جداکننده) آگاه!» (۲۶)

بگو: «کسانى را که بعنوان شریک به او ملحق ساخته‏اید به من نشان دهید! هرگز چنین نیست! (او شریک و شبیهى ندارد)، بلکه او خداوند عزیز و حکیم است! (۲۷)

و ما تو را جز براى همه مردم نفرستادیم تا (آنها را به پاداشهاى الهى) بشارت دهى و (از عذاب او) بترسانى; ولى بیشتر مردم نمی‏دانند! (۲۸)

می‏گویند: «اگر راست می‏گویید، این وعده (رستاخیز) کى خواهد بود؟!» (۲۹)

بگو: «وعده شما روزى خواهد بود که نه ساعتى از آن تاخیر می‏کنید و نه (بر آن) پیشى خواهید گرفت!» (۳۰)

کافران گفتند: «ما هرگز به این قرآن و کتابهاى دیگرى که پیش از آن بوده ایمان نخواهیم آورد!; س‏ذللّه اگر ببینى هنگامی که این ستمگران در پیشگاه پروردگارشان (براى حساب و جزا) نگه داشته شده‏اند در حالى که هر کدام گناه خود را به گردن دیگرى می‏اندازد (از وضع آنها تعجب می‏کنى)! مستضعفان به مستکبران می‏گویند: «اگر شما نبودید ما مؤمن بودیم!» (۳۱)

(اما) مستکبران به مستضعفان پاسـخ می‏دهند: «آیا ما شما را از هدایت بازداشتیم بعد از آنکه به سراغ شما آمد (و آن را بخوبى دریافتید)؟! بلکه شما خود مجرم بودید!» (۳۲)

و مستضعفان به مستکبران می‏گویند: «وسوسه‏هاى فریبکارانه شما در شب و روز (مایه گمراهى ما شد)، هنگامی که به ما دستور می‏دادید که به خداوند کافر شویم و همتایانى براى او قرار دهیم!» و آنان هنگامی که عذاب (الهى) را می‏بینند پشیمانى خود را پنهان می‏کنند (تا بیشتر رسوا نشوند)! و ما غل و زنجیرها در گردن کافران می نهیم; آیا جز آنچه عمل می‏کردند به آنها جزا داده می‏شود؟! (۳۳)

و ما در هیچ شهر و دیارى پیامبرى بیم‏دهنده نفرستادیم مگر اینکه مترفین آنها (که مست ناز و نعمت بودند) گفتند: «ما به آنچه فرستاده شده‏اید کافریم!» (۳۴)

و گفتند: «اموال و اولاد ما (از همه) بیشتر است (و این نشانه علاقه خدا به ماست!); و ما هرگز مجازات نخواهیم شد!» (۳۵)

بگو: «پروردگار من روزى را براى هر کس بخواهد وسیع یا تنگ می‏کند، (این ربطى به قرب در درگاه او ندارد); ولى بیشتر مردم نمی‏دانند! (۳۶)

اموال و فرزندانتان هرگز شما را نزد ما مقرب نمی‏سازد، جز کسانى که ایمان بیاورند و عمل صالحى انجام دهند که براى آنان پاداش مضاعف در برابر کارهایى است که انجام داده‏اند; و آنها در غرفه‏هاى (بهشتى)در (نهایت) امنیت خواهند بود! (۳۷)

و کسانى که براى انکار و ابطال آیات ما تلاش می‏کنند و می‏پندارند از چنگ قدرت ما فرار خواهند کرد، در عذاب (الهى) احضار می‏شوند! (۳۸)

بگو: «پروردگارم روزى را براى هر کس بخواهد وسعت می‏بخشد، و براى هر کس بخواهد تنگ (و محدود) می‏سازد; و هر چیزى را (در راه او) انفاق کنید، عوض آن را می‏دهد (و جاى آن را پر می‏کند); و او بهترین روزى‏دهندگان است!» (۳۹)

(به خاطر بیاور) روزى را که خداوند همه آنان را بر می‏انگیزد، سپس به فرشتگان می‏گوید: س‏خ‏للّهآیا اینها شما را پرستش می‏کردند؟!» (۴۰)

آنها می‏گویند: «منزهى (از اینکه همتایى داشته باشى)! تنها تو ولى مائى، نه آنها; (آنها ما را پرستش نمی‏کردند) بلکه جن را پرستش می‏نمودند; و اکثرشان به آنها ایمان داشتند!» (۴۱)

(آرى) امروز هیچ یک از شما نسبت به دیگرى مالک سود و زیانى نیست! و به ظالمان می‏گوییم: «بچشید عذاب آتشى را که تکذیب می‏کردید!» (۴۲)

و هنگامی که آیات روشنگر ما بر آنان خوانده می‏شود، می‏گویند: «او فقط مردى است که می‏خواهد شما را از آنچه پدرانتان می‏پرستیدند بازدارد!» و می‏گویند: «این جز دروغ بزرگى که (به خدا)بسته شده چیز دیگرى نیست!» و کافران هنگامی که حق به سراغشان آمد گفتند: س‏خ‏للّهاین، جز افسونى آشکار نیست!» (۴۳)

ما (قبلا) چیزى از کتابهاى آسمانى را به آنان نداده‏ایم که آن را بخوانند (و به اتکاى آن سخنان تو را تکذیب کنند)، و پیش از تو هیچ بیم‏دهنده ( پیامبرى ) براى آنان نفرستادیم! (۴۴)

کسانى که پیش از آنان بودند (نیز آیات الهى را) تکذیب کردند، در حالى که اینها به یک دهم آنچه به آنان دادیم نمی‏رسند! (آرى) آنها رسولان مرا تکذیب کردند; پس ببین مجازات من (نسبت به آنها) چگونه بود! (۴۵)

بگو: «شما را تنها به یک چیز اندرز می‏دهم، و آن اینکه: دو نفر دو نفر یا یک نفر یک نفر براى خدا قیام کنید، سپس بیندیشید این دوست و همنشین شما ( محمد) هیچ گونه جنونى ندارد; او فقط بیم‏دهنده شما در برابر عذاب شدید (الهى) است!» (۴۶)

بگو: «هر اجر و پاداشى از شما خواسته‏ام براى خود شماست; اجر من تنها بر خداوند است، و او بر همه چیز گواه است!» (۴۷)

بگو: «پروردگار من حق را (بر دل پیامبران خود) می‏افکند، که او داناى غیبها (و اسرار نهان) است.» (۴۸)

بگو: «حق آمد! و باطل (کارى از آن ساخته نیست و) نمی‏تواند آغازگر چیزى باشد و نه تجدیدکننده آن!» (۴۹)

بگو: «اگر من گمراه شوم، از ناحیه خود گمراه می‏شوم; و اگر هدایت یابم، به وسیله آنچه پروردگارم به من وحى می‏کند هدایت می‏یابم; او شنواى نزدیک است !» (۵۰)

اگر ببینى هنگامی که فریادشان بلند می‏شود اما نمی‏توانند (از عذاب الهى) بگریزند، و آنها را از جاى نزدیکى (که حتى انتظارش را ندارند) می‏گیرند (از درماندگى آنها تعجب خواهى کرد)! (۵۱)

و (در آن حال) می‏گویند: «به حق ایمان آوردیم!»، ولى چگونه می‏توانند از فاصله دور به آن دسترسى پیدا کنند! (۵۲)

آنها پیش از این (که در نهایت آزادى بودند) به آن کافر شدند و دورا دور، و غائبانه (و بدون آگاهى). نسبت‏هاى ناروا می‏دادند. (۵۳)

(سرانجام) میان آنها و خواسته‏هایشان جدایى افکنده شد، همان گونه که با پیروان (و هم‏مسلکان) آنها از قبل عمل شد، چرا که آنها در شک و تردید بودند! (۵۴)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا