ترجمه فارسی قرآن

ترجمه سوره انبیاء – مکارم شیرازی

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

حساب مردم به آنان نزدیک شده، در حالى که در غفلتند و روى گردانند! (1)

هیچ یادآورى تازه‏اى از طرف پروردگارشان براى آنها نمی‏آید، مگر آنکه با بازى (و شوخى) به آن گوش می‏دهند! (2)

این در حالى است که دلهایشان در لهو و بى‏خبرى فرو رفته است! و ستمگران پنهانى نجوا کردند (و گفتند): «آیا جز این است که او بشرى همانند شماست؟! آیا به سراغ سحر می‏روید، با اینکه (چشم دارید و) می‏بینید؟! (3)

(پیامبر) گفت: «پروردگارم همه سخنان را، چه در آسمان باشد و چه در زمین، می‏داند; و او شنوا و داناست!» (4)

آنها گفتند: «(آنچه محمد (ص) آورده وحى نیست;) بلکه خوابهایى آشفته است! اصلا آن را بدروغ به خدا بسته; نه، بلکه او یک شاعر است! (اگر راست می‏گوید) باید معجزه‏اى براى ما بیاورد; همان گونه که پیامبران پیشین (با معجزات) فرستاده شدند!» (5)

تمام آبادیهایى که پیش از اینها هلاک کردیم (تقاضاى معجزات گوناگون کردند،و خواسته آنان عملى شد، ولى) هرگز ایمان نیاوردند; آیا اینها ایمان می‏آورند؟! (۶)

ما پیش از تو، جز مردانى که به آنان وحى می‏کردیم، نفرستادیم! (همه انسان‏بودند، و از جنس بشر!) اگر نمی‏دانید، از آگاهان بپرسید. (7)

آنان را پیکرهایى که غذا نخورند قرار ندادیم! عمر جاویدان هم نداشتند! (8)

سپس وعده‏اى را که به آنان داده بودیم، وفا کردیم! آنها و هر کس را که می‏خواستیم (از چنگ دشمنانشان) نجات دادیم; و مسرفان را هلاک نمودیم! (9)

ما بر شما کتابى نازل کردیم که وسیله تذکر (و بیدارى) شما در آن است! آیا نمی‏فهمید؟! (10)

چه بسیار آبادیهاى ستمگرى را در هم شکستیم; و بعد از آنها، قوم دیگرى روى کار آوردیم! (11)

هنگامی که عذاب ما را احساس کردند، ناگهان پا به فرار گذاشتند! (12)

(گفتیم:) فرار نکنید; و به زندگى پر ناز و نعمت، و به مسکنهاى پر زرق و برقتان بازگردید! شاید (سائلان بیایند و) از شما تقاضا کنند (شما هم آنان را محروم بازگردانید)! (13)

گفتند: «اى واى بر ما! به یقین ما ستمگر بودیم!» (14)

و همچنان این سخن را تکرار می‏کردند، تا آنها را درو کرده و خاموش ساختیم! (15)

ما آسمان و زمین، و آنچه را در میان آنهاست از روى بازى نیافریدیم! (1۶)

(بفرض محال) اگر می‏خواستیم سرگرمی انتخاب کنیم، چیزى متناسب خود انتخاب‏می‏کردیم! (17)

بلکه ما حق را بر سر باطل می‏کوبیم تا آن را هلاک سازد; و این گونه، باطل محو و نابود می‏شود! اما واى بر شما از توصیفى که (درباره خدا و هدف آفرینش)می‏کنید! (18)

از آن اوست آنان که در آسمانها و زمینند! و آنها که نزد اویند ( فرشتگان) هیچ گاه از عبادتش استکبار نمی‏ورزند، و هرگز خسته نمی‏شوند. (19)

(تمام) شب و روز را تسبیح می‏گویند; و سست نمی‏گردند. (20)

آیا آنها خدایانى از زمین برگزیدند که (خلق می‏کنند و) منتشر می‏سازند؟! (21)

اگر در آسمان و زمین، جز «الله‏» خدایان دیگرى بود، فاسد می‏شدند (و نظام جهان به هم می‏خورد)! منزه است خداوند پروردگار عرش، از توصیفى که آنها می‏کنند! (22)

هیچ کس نمی‏تواند بر کار او خرده بگیرد; ولى در کارهاى آنها، جاى سوال و ایراد است! (23)

آیا آنها معبودانى جز خدا برگزیدند؟! بگو: «دلیلتان را بیاورید! این سخن کسانى است که با من هستند، و سخن کسانى ( پیامبرانى) است که پیش از من بودند!» اما بیشتر آنها حق را نمی‏دانند; و به همین دلیل (از آن) روى گردانند. (24)

ما پیش از تو هیچ پیامبرى را نفرستادیم مگر اینکه به او وحى کردیم که: «معبودى جز من نیست; پس تنها مرا پرستش کنید.» (25)

آنها گفتند: «خداوند رحمان فرزندى براى خود انتخاب کرده است‏»! او منزه است (از این عیب و نقص); آنها ( فرشتگان) بندگان شایسته اویند. (2۶)

هرگز در سخن بر او پیشى نمی‏گیرند; و (پیوسته) به فرمان او عمل می‏کنند. (27)

او اعمال امروز و آینده و اعمال گذشته آنها را می‏داند; و آنها جز براى کسى که خدا راضى (به شفاعت براى او) است شفاعت نمی‏کنند; و از ترس او بیمناکند. (28)

و هر کس از آنها بگوید: «من جز خدا، معبودى دیگرم‏»، کیفر او را جهنم می‏دهیم! و ستمگران را این گونه کیفر خواهیم داد. (29)

آیا کافران ندیدند که آسمانها و زمین به هم پیوسته بودند، و ما آنها را از یکدیگر باز کردیم; و هر چیز زنده‏اى را از آب قرار دادیم؟! آیا ایمان نمی‏آورند؟! (30)

و در زمین، کوه‏هاى ثابت و پابرجایى قرار دادیم، مبادا آنها را بلرزاند! و در آن، دره‏ها و راه‏هایى قرار دادیم تا هدایت شوند! (31)

و آسمان را سقف محفوظى قرار دادیم; ولى آنها از آیات آن روى‏گردانند. (32)

پیش از تو (نیز) براى هیچ انسانى جاودانگى قرار ندادیم; (وانگهى آنها که انتظار مرگ تو را می‏کشند،) آیا اگر تو بمیرى، آنان جاوید خواهند بود؟! (34)

هر انسانى طعم مرگ را می‏چشد! و شما را با بدیها و خوبیها آزمایش می‏کنیم; و سرانجام بسوى ما بازگردانده می‏شوید! (35)

هنگامی که کافران تو را می‏بینند، کارى جز استهزا کردن تو ندارند; (و می‏گویند:) آیا این همان کسى است که سخن از خدایان شما می‏گوید؟! در حالى که خودشان ذکر خداوند رحمان را انکار می‏کنند. (3۶)

(آرى،) انسان از عجله آفریده شده; ولى عجله نکنید; بزودى آیاتم را به شما نشان خواهم داد! (37)

آنها می‏گویند: «اگر راست میگویید، این وعده (قیامت) کى فرا می‏رسد؟!» (38)

ولى اگر کافران می‏دانستند زمانى که (فرا می‏رسد) نمی‏توانند شعله‏هاى آتش را از صورت و از پشتهاى خود دور کنند، و هیچ کس آنان را یارى نمی‏کند (این قدر درباره قیامت شتاب نمی‏کردند)! (39)

(آرى، این مجازات الهى) بطور ناگهانى به سراغشان می‏آید و مبهوتشان می‏کند; آنچنان که توانایى دفع آن را ندارند، و به آنها مهلت داده نمی‏شود! (40)

(اگر تو را استهزا کنند نگران نباش،) پیامبران پیش از تو را (نیز) استهزا کردند; اما سرانجام، آنچه را استهزا می‏کردند دامان مسخره‏کنندگان را گرفت (و مجازات الهى آنها را در هم کوبید)! (41)

بگو: «چه کسى شما را در شب و روز از (مجازات) خداوند بخشنده نگاه می‏دارد؟!» ولى آنان از یاد پروردگارشان روى‏گردانند! (42)

آیا آنها خدایانى دارند که می‏توانند در برابر ما از آنان دفاع کنند؟! (این خدایان ساختگى، حتى) نمی‏توانند خودشان را یارى دهند (تا چه رسد به دیگران); و نه از ناحیه ما با نیرویى یارى می‏شوند! (43)

ما آنها و پدرانشان را (از نعمتها) بهره‏مند ساختیم، تا آنجا که عمر طولانى پیدا کردند (و مایه غرور و طغیانشان شد); آیا نمی‏بینند که ما پیوسته به سراغ زمین آمده، و از آن (و اهلش) می‏کاهیم؟! آیا آنها غالبند (یا ما)؟! (44)

بگو: «من تنها بوسیله وحى شما را انذار می‏کنم!» ولى آنها که گوشهایشان کر است، هنگامی که انذار می‏شوند، سخنان را نمی‏شنوند! (45)

اگر کمترین عذاب پروردگارت به آنان برسد، فریادشان بلند می‏شود که: «اى واى بر ما! ما همگى ستمگر بودیم!» (4۶)

ما ترازوهاى عدل را در روز قیامت برپا می‏کنیم; پس به هیچ کس کمترین ستمی نمی‏شود; و اگر بمقدار سنگینى یک دانه خردل (کار نیک و بدى) باشد، ما آن را حاضر می‏کنیم; و کافى است که ما حساب‏کننده باشیم! (47)

ما به موسى و هارون، «فرقان‏» ( وسیله جدا کردن حق از باطل) و نور، و آنچه مایه یادآورى براى پرهیزگاران است، دادیم. (48)

همانان که از پروردگارشان در نهان می‏ترسند، و از قیامت بیم دارند! (49)

و این (قرآن) ذکر مبارکى است که (بر شما) نازل کردیم; آیا شما آن را انکار می‏کنید؟! (50)

ما وسیله رشد ابراهیم را از قبل به او دادیم; و از (شایستگى) او آگاه بودیم… (51)

آن هنگام که به پدرش (آزر) و قوم او گفت: «این مجسمه‏هاى بى‏روح چیست که شما همواره آنها را پرستش می‏کنید؟!» (52)

گفتند: «ما پدران خود را دیدیم که آنها را عبادت می‏کنند.» (53)

گفت: «مسلما هم شما و هم پدرانتان، در گمراهى آشکارى بوده‏اید!» (54)

گفتند: «آیا مطلب حقى براى ما آورده‏اى، یا شوخى می‏کنى؟!» (55)

گفت: «(کاملا حق آورده‏ام) پروردگار شما همان پروردگار آسمانها و زمین است که آنها را ایجاد کرده; و من بر این امر، از گواهانم! (5۶)

و به خدا سوگند، در غیاب شما، نقشه‏اى براى نابودى بتهایتان می‏کشم!» (57)

سرانجام (با استفاده از یک فرصت مناسب)، همه آنها -جز بت بزرگشان- را قطعه قطعه کرد; شاید سراغ او بیایند (و او حقایق را بازگو کند)! (58)

(هنگامی که منظره بتها را دیدند،) گفتند: «هر کس با خدایان ما چنین کرده، قطعا از ستمگران است (و باید کیفر سخت ببیند)!» (59)

(گروهى) گفتند: «شنیدیم نوجوانى از (مخالفت با) بتها سخن می‏گفت که او را ابراهیم می‏گویند.» (۶0)

(جمعیت) گفتند: «او را در برابر دیدگان مردم بیاورید، تا گواهى دهند!» (۶1)

(هنگامی که ابراهیم را حاضر کردند،) گفتند: «تو این کار را با خدایان ما کرده‏اى، اى ابراهیم؟! س‏ذللّه (۶2)

گفت: «بلکه این کار را بزرگشان کرده است! از آنها بپرسید اگر سخن می‏گویند!» (۶3)

آنها به وجدان خویش بازگشتند; و (به خود) گفتند: «حقا که شما ستمگرید!» (۶4)

سپس بر سرهایشان واژگونه شدند; (و حکم وجدان را بکلى فراموش کردند و گفتند:) تو می‏دانى که اینها سخن نمی‏گویند! (۶5)

(ابراهیم) گفت: «آیا جز خدا چیزى را می‏پرستید که نه کمترین سودى براى شما دارد، و نه زیانى به شما می‏رساند! (نه امیدى به سودشان دارید، و نه ترسى از زیانشان!) (۶۶)

اف بر شما و بر آنچه جز خدا می‏پرستید! آیا اندیشه نمی‏کنید (و عقل ندارید)؟! (۶7)

گفتند: «او را بسوزانید و خدایان خود را یارى کنید، اگر کارى از شما ساخته است!» (۶8)

(سرانجام او را به آتش افکندند; ولى ما) گفتیم: «اى آتش! بر ابراهیم سرد و سالم باش!» (۶9)

آنها می‏خواستند ابراهیم را با این نقشه نابود کنند; ولى ما آنها را زیانکارترین مردم قرار دادیم! (70)

و او و لوط را به سرزمین (شام) -که آن را براى همه جهانیان پربرکت ساختیم- نجات دادیم! (71)

و اسحاق، و علاوه بر او، یعقوب را به وى بخشیدیم; و همه آنان را مردانى صالح قرار دادیم! (72)

و آنان را پیشوایانى قرار دادیم که به فرمان ما، (مردم را) هدایت می‏کردند; و انجام کارهاى نیک و برپاداشتن نماز و اداى زکات را به آنها وحى کردیم; و تنها ما را عبادت می‏کردند. (73)

و لوط را (به یاد آور) که به او حکومت و علم دادیم; و از شهرى که اعمال زشت و کثیف انجام می‏دادند، رهایى بخشیدیم; چرا که آنها مردم بد و فاسقى بودند! (74)

و او را در رحمت خود داخل کردیم; و او از صالحان بود. (75)

و نوح را (به یاد آور) هنگامی که پیش از آن (زمان، پروردگار خود را) خواند! ما دعاى او را مستجاب کردیم; و او و خاندانش را از اندوه بزرگ نجات دادیم; (7۶)

و او را در برابر جمعیتى که آیات ما را تکذیب کرده بودند یارى دادیم; چرا که قوم بدى بودند; از این رو همه آنها را غرق کردیم! (77)

و داوود و سلیمان را (به خاطر بیاور) هنگامی که درباره کشتزارى که گوسفندان بى شبان قوم، شبانگاه در آن چریده (و آن را تباه کرده) بودند، داورى می‏کردند; و ما بر حکم آنان شاهد بودیم. (78)

ما (حکم واقعى) آن را به سلیمان فهماندیم; و به هر یک از آنان (شایستگى) داورى، و علم فراوانى دادیم; و کوه‏ها و پرندگان را با داوود مسخر ساختیم، که (همراه او) تسبیح (خدا) می‏گفتند; و ما این کار را انجام دادیم! (79)

و ساختن زره را بخاطر شما به او تعلیم دادیم، تا شما را در جنگهایتان حفظ کند; آیا شکرگزار (این نعمتهاى خدا) هستید؟ (80)

و تندباد را مسخر سلیمان ساختیم، که بفرمان او بسوى سرزمینى که آن را پربرکت کرده بودیم جریان می‏یافت; و ما از همه چیز آگاه بوده‏ایم. (81)

و گروهى از شیاطین (را نیز مسخر او قرار دادیم، که در دریا) برایش غواصى می‏کردند; و کارهایى غیر از این (نیز) براى او انجام می‏دادند; و ما آنها را (از سرکشى) حفظ می‏کردیم! (82)

و ایوب را (به یاد آور) هنگامی که پروردگارش را خواند (و عرضه داشت): «بدحالى و مشکلات به من روى آورده; و تو مهربانترین مهربانانى!» (83)

ما دعاى او را مستجاب کردیم; و ناراحتیهایى را که داشت برطرف ساختیم; و خاندانش را به او بازگرداندیم; و همانندشان را بر آنها افزودیم; تا رحمتى از سوى ما و تذکرى براى عبادت‏کنندگان باشد. (84)

و اسماعیل و ادریس و ذاالکفل را (به یاد آور) که همه از صابران بودند. (85)

و ما آنان را در رحمت خود وارد ساختیم; چرا که آنها از صالحان بودند. (8۶)

و ذاالنون ( یونس) را (به یاد آور) در آن هنگام که خشمگین (از میان قوم خود) رفت; و چنین می‏پنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت; (اما موقعى که در کام نهنگ فرو رفت،) در آن ظلمتها(ى متراکم) صدا زد: «(خداوندا!) جز تو معبودى نیست! منزهى تو! من از ستمکاران بودم! » (87)

ما دعاى او را به اجابت رساندیم; و از آن اندوه نجاتش بخشیدیم; و این گونه مؤمنان را نجات می‏دهیم! (88)

و زکریا را (به یاد آور) در آن هنگام که پروردگارش را خواند (و عرض کرد): «پروردگار من! مرا تنها مگذار (و فرزند برومندى به من عطا کن); و تو بهترین وارثانى!» (89)

ما هم دعاى او را پذیرفتیم، و یحیى را به او بخشیدیم; و همسرش را (که نازا بود) برایش آماده (باردارى) کردیم; چرا که آنان (خاندانى بودند که) همواره در کارهاى خیر بسرعت اقدام می‏کردند; و در حال بیم و امید ما را می‏خواندند; و پیوسته براى ما (خاضع و) خاشع بودند. (90)

و به یاد آور زنى را که دامان خود را پاک نگه داشت; و ما از روح خود در او دمیدیم; و او و فرزندش ( مسیح) را نشانه بزرگى براى جهانیان قرار دادیم! (91)

این (پیامبران بزرگ و پیروانشان) همه امت واحدى بودند (و پیرو یک هدف); و من پروردگار شما هستم; پس مرا پرستش کنید! (92)

(گروهى از پیروان ناآگاه آنها) کار خود را به تفرقه در میان خود کشاندند; (ولى سرانجام) همگى بسوى ما بازمی‏گردند! (93)

و هر کس چیزى از اعمال شایسته بجا آورد، در حالى که ایمان داشته باشد، کوشش او ناسپاسى نخواهد شد; و ما تمام اعمال او را (براى پاداش) می‏نویسیم. (94)

و حرام است بر شهرها و آبادیهایى که (بر اثر گناه) نابودشان کردیم (که به دنیا بازگردند;) آنها هرگز باز نخواهند گشت! (95)

تا آن زمان که «یاجوج‏» و «ماجوج‏» گشوده شوند; و آنها از هر محل مرتفعى بسرعت عبور می‏کنند. (9۶)

و وعده حق ( قیامت) نزدیک می‏شود; در آن هنگام چشمهاى کافران از وحشت از حرکت بازمی‏ماند; (می‏گویند:) اى واى بر ما که از این (جریان) در غفلت بودیم; بلکه ما ستمکار بودیم! (97)

شما و آنچه غیر خدا می‏پرستید، هیزم جهنم خواهید بود; و همگى در آن وارد می‏شوید. (98)

اگر اینها خدایانى بودند، هرگز وارد آن نمی‏شدند! در حالى که همگى در آن جاودانه خواهند بود. (99)

براى آنان در آن ( دوزخ) ناله‏هاى دردناکى است و چیزى نمی‏شنوند. (100)

(اما) کسانى که از قبل، وعده نیک از سوى ما به آنها داده شده ( مؤمنان صالح) از آن دور نگاهداشته می‏شوند. (101)

آنها صداى آتش دوزخ را نمی‏شوند; و در آنچه دلشان بخواهد، جاودانه متنعم هستند. (102)

وحشت بزرگ، آنها را اندوهگین نمی‏کند; و فرشتگان به استقبالشان می‏آیند، (و می‏گویند:) این همان روزى است که به شما وعده داده می‏شد! (103)

در آن روز که آسمان را چون طومارى در هم می‏پیچیم، (سپس) همان گونه که آفرینش را آغاز کردیم، آن را بازمی‏گردانیم; این وعده‏اى است بر ما، و قطعا آن را انجام خواهیم داد. (104)

در «زبور» بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: «بندگان شایسته‏ام وارث (حکومت) زمین خواهند شد! س‏ذللّه (105)

در این، ابلاغ روشنى است براى جمعیت عبادت‏کنندگان! (10۶)

ما تو را جز براى رحمت جهانیان نفرستادیم. (107)

بگو: «تنها چیزى که به من وحى می‏شود این است که معبود شما خداى یگانه است; آیا (با این حال) تسلیم (حق) می‏شوید؟ (و بتها را کنار می‏گذارید؟)» (108)

اگر باز (روى گردان شوند، بگو: «من به همه شما یکسان اعلام خطر می‏کنم; و نمی‏دانم آیا وعده (عذاب خدا) که به شما داده می‏شود نزدیک است یا دور! (109)

او سخنان آشکار را می‏داند، و آنچه را کتمان می‏کنید (نیز) می‏داند (و چیزى بر او پوشیده نیست)! (110)

و من نمی‏دانم شاید این آزمایشى براى شماست; و مایه بهره‏گیرى تا مدتى (معین)! (111)

(و پیامبر) گفت: «پروردگارا! بحق داورى فرما (و این طغیانگران را کیفر ده)! و پروردگار ما (خداوند) رحمان است که در برابر نسبتهاى نارواى شما، از او استمداد می ‏طلبم!»(112)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا