ترجمه سوره حجر – مکارم شیرازی

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

الر، این آیات کتاب، و قرآن مبین است. (۱)

کافران (هنگامی که آثار شوم اعمال خود را ببینند،) چه بسا آرزو می‏کنند که اى کاش مسلمان بودند! (۲)

بگذار آنها بخورند، و بهره گیرند، و آرزوها آنان را غافل سازد; ولى بزودى خواهند فهمید! (۳)

ما اهل هیچ شهر و دیارى را هلاک نکردیم مگر اینکه اجل معین (و زمان تغییر ناپذیرى) داشتند! (۴)

هیچ گروهى از اجل خود پیشى نمی‏گیرد; و از آن عقب نخواهد افتاد! (۵)

و گفتند: «اى کسى که «ذکر» ( قرآن) بر او نازل شده، مسلما تو دیوانه‏اى! (۶)

اگر راست می‏گویى، چرا فرشتگان را نزد ما نمی‏زورى؟!» (۷)

اما اینها باید بدانند) ما فرشتگان را، جز بحق، نازل نمی‏کنیم،;و هرگاه نازل شوند، دیگر به اینها مهلت داده نمی‏شود (;و در صورت انکار، به عذاب الهى نابود می‏گردند)! (۸)

ما قرآن را نازل کردیم; و ما بطور قطع نگهدار آنیم! (۹)

ما پیش از تو (نیز) پیامبرانى در میان امتهاى نخستین فرستادیم. (۱۰)

هیچ پیامبرى به سراغ آنها نمی‏آمد مگر اینکه او را مسخره می‏کردند. (۱۱)

ما اینچنین (و از هر طریق ممکن) قرآن را به درون دلهاى مجرمان راه می‏دهیم! (۱۲)

(اما با این حال،) آنها به آن ایمان نمی‏آورند; روش اقوام پیشین نیز چنین بود! (۱۳)

و اگر درى از آسمان به روى آنان بگشاییم، و آنها پیوسته در آن بالا روند… (۱۴)

باز می‏گویند: «ما را چشم‏بندى کرده‏اند; بلکه ما (سر تا پا) سحر شده‏ایم!» (۱۵)

ما در آسمان برجهایى قرار دادیم; و آن را براى بینندگان آراستیم. (۱۶)

و آن را از هر شیطان رانده شده‏اى حفظ کردیم; (۱۷)

مگر آن کس که استراق سمع کند (و دزدانه گوش فرا دهد) که «شهاب مبین‏» او را تعقیب می‏کند (و می‏راند) (۱۸)

و زمین را گستردیم; و در آن کوه‏هاى ثابتى افکندیم; و از هر گیاه موزون، در آن رویاندیم; (۱۹)

و براى شما انواع وسایل زندگى در آن قرار دادیم; همچنین براى کسانى که شما نمی‏توانید به آنها روزى دهید! (۲۰)

و خزائن همه چیز، تنها نزد ماست; ولى ما جز به اندازه معین آن را نازل نمی‏کنیم! (۲۱)

ما بادها را براى بارور ساختن (ابرها و گیاهان) فرستادیم; و از آسمان آبى نازل کردیم، و شما را با آن سیراب ساختیم; در حالى که شما توانایى حفظ و نگهدارى آن را نداشتید! (۲۲)

« ماییم که زنده می‏کنیم و می‏میرانیم; و ماییم وارث (همه جهان)! (۲۳)

ما، هم پیشینیان شما را دانستیم; و هم متاخران را! (۲۴)

پروردگار تو، قطعا آنها را (در قیامت) جمع و محشور می‏کند; چرا که او حکیم و داناست! (۲۵)

ما انسان را از گل خشکیده‏اى (همچون سفال) که از گل بد بوى (تیره رنگى) گرفته شده بود آفریدیم! (۲۶)

و جن را پیش از آن، از آتش گرم و سوزان خلق کردیم! (۲۷)

و (به خاطر بیاور) هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من بشرى را از گل خشکیده‏اى که از گل بدبویى گرفته شده، می‏آفرینم. (۲۸)

هنگامی که کار آن را به پایان رساندم، و در او از روح خود (یک روح شایسته و بزرگ) دمیدم، همگى براى او سجده کنید!» (۲۹)

همه فرشتگان، بى استثنا، سجده کردند… (۳۰)

جز ابلیس، که ابا کرد از اینکه با سجده‏کنندگان باشد. (۳۱)

(خداوند) فرمود: «اى ابلیس! چرا با سجده‏کنندگان نیستى؟!» (۳۲)

گفت: «من هرگز براى بشرى که او را از گل خشکیده‏اى که از گل بدبویى گرفته شده است آفریده‏اى، سجده نخواهم کرد!» (۳۳)

فرمود: «از صف آنها ( فرشتگان) بیرون رو، که رانده‏شده‏اى (از درگاه ما!).

و لعنت (و دورى از رحمت حق) تا روز قیامت بر تو خواهد بود!» (۳۵)

گفت: «پروردگارا! مرا تا روز رستاخیز مهلت ده (و زنده بگذار!)» (۳۶)

فرمود: «تو از مهلت یافتگانى! (۳۷)

(اما نه تا روز رستاخیز، بلکه) تا روز وقت معینى.» (۳۸)

گفت: «پروردگارا! چون مرا گمراه ساختى، من (نعمتهاى مادى را) در زمین در نظر آنها زینت می‏دهم، و همگى را گمراه خواهم ساخت، (۳۹)

مگر بندگان مخلصت را.» (۴۰)

فرمود: «این راه مستقیمی است که بر عهده من است (و سنت همیشگیم)… (۴۱)

که بر بندگانم تسلط نخواهى یافت; مگر گمراهانى که از تو پیروى می‏کنند; (۴۲)

و دوزخ، میعادگاه همه آنهاست! (۴۳)

هفت در دارد; و براى هر درى، گروه معینى از آنها تقسیم شده‏اند! (۴۴)

به یقین، پرهیزگاران در باغها(ى سرسبز بهشت) و در کنار چشمه‏ها هستند. (۴۵)

(فرشتگان به آنها می‏گویند:) داخل این باغها شوید با سلامت و امنیت! (۴۶)

هر گونه غل ( حسد و کینه و دشمنى) را از سینه آنها برمی‏کنیم (و روحشان را پاک می‏سازیم); در حالى که همه برابرند، و بر تختها روبه‏روى یکدیگر قرار دارند. (۴۷)

هیچ خستگى و تعبى در آنجا به آنها نمی‏رسد، و هیچ گاه از آن اخراج نمی‏گردند! (۴۸)

بندگانم را آگاه کن که من بخشنده مهربانم! (۴۹)

و (اینکه) عذاب و کیفر من، همان عذاب دردناک است! (۵۰)

و به آنها از مهمانهاى ابراهیم خبر ده! (۵۱)

هنگامی که بر او وارد شدند و سلام کردند; (ابراهیم) گفت: «ما از شما بیمناکیم!» (۵۲)

گفتند: «نترس، ما تو را به پسرى دانا بشارت می‏دهیم!» (۵۳)

گفت: «آیا به من (چنین) بشارت می‏دهید با اینکه پیر شده‏ام؟! به چه چیز بشارت می‏دهید؟! (۵۴)

گفتند: «تو را به حق بشارت دادیم; از مایوسان مباش!» (۵۵)

گفت: «جز گمراهان، چه کسى از رحمت پروردگارش مایوس می‏شود؟!» (۵۶)

(سپس) گفت: «ماموریت شما چیست اى فرستادگان خدا؟» (۵۷)

گفتند: «ما به سوى قومی گنهکار ماموریت یافته‏ایم (تا آنها را هلاک کنیم)! (۵۸)

مگر خاندان لوط، که همگى آنها را نجات خواهیم داد… (۵۹)

بجز همسرش، که مقدر داشتیم از بازماندگان (در شهر، و هلاک‏شوندگان) باشد!» (۶۰)

هنگامی که فرستادگان (خدا) به سراغ خاندان لوط آمدند… (۶۱)

(لوط) گفت: «شما گروه ناشناسى هستید!» (۶۲)

گفتند: «ما همان چیزى را براى تو آورده‏ایم که آنها ( کافران) در آن تردید داشتند (آرى،) ما مامور عذابیم)! (۶۳)

ما واقعیت مسلمی را براى تو آورده‏ایم; و راست می‏گوییم! (۶۴)

پس، خانواده‏ات را در اواخر شب با خود بردار، و از اینجا ببر; و خودت به دنبال آنها حرکت کن; و کسى از شما به پشت سر خویش ننگرد; مامور هستید بروید!» (۶۵)

و ما به لوط این موضوع را وحى فرستادیم که صبحگاهان، همه آنها ریشه‏کن خواهند شد. (۶۶)

(از سوى دیگر،) اهل شهر (از ورود میهمانان با خبر شدند، و بطرف خانه لوط) آمدند در حالى که شادمان بودند. (۶۷)

(لوط) گفت: «اینها میهمانان منند; آبروى مرا نریزید! (۶۸)

و از خدا بترسید، و مرا شرمنده نسازید!» (۶۹)

گفتند: «مگر ما تو را از جهانیان نهى نکردیم (و نگفتیم کسى را به میهمانى نپذیر؟!» (۷۰)

گفت: «دختران من حاضرند، اگر می‏خواهید کار صحیحى انجام دهید (با آنها ازدواج کنید، و از گناه و آلودگى بپرهیزید!)» (۷۱)

به جان تو سوگند، اینها در مستى خود سرگردانند (و عقل و شعور خود را از دست داده‏اند)! (۷۲)

سرانجام، هنگام طلوع آفتاب، صیحه (مرگبار -بصورت صاعقه یا زمین‏لرزه-) آنها را فراگرفت! (۷۳)

سپس (شهر و آبادى آنها را زیر و رو کردیم;) بالاى آن را پایین قرار دادیم; و بارانى از سنگ بر آنها فرو ریختیم! (۷۴)

در این (سرگذشت عبرت‏انگیز)، نشانه‏هایى است براى هوشیاران! (۷۵)

و ویرانه‏هاى سرزمین آنها، بر سر راه (کاروانها)، همواره ثابت و برقرار است; (۷۶)

در این، نشانه‏اى است براى مؤمنان! (۷۷)

«اصحاب الایکه‏» ( صاحبان سرزمینهاى پردرخت قوم شعیب) مسلما قوم ستمگرى بودند! (۷۸)

ما از آنها انتقام گرفتیم; و (شهرهاى ویران شده) این دو ( قوم لوط و اصحاب الایکه) بر سر راه (شما در سفرهاى شام)، آشکار است! (۷۹)

و «اصحاب حجر» ( قوم ثمود) پیامبران را تکذیب کردند! (۸۰)

ما آیات خود را به آنان دادیم; ولى آنها از آن روى گرداندند! (۸۱)

آنها خانه‏هاى امن در دل کوه‏ها می‏تراشیدند. (۸۲)

اما سرانجام صیحه (مرگبار)، صبحگاهان آنان را فرا گرفت; (۸۳)

و آنچه را به دست آورده بودند، آنها را از عذاب الهى نجات نداد! (۸۴)

ما آسمانها و زمین و آنچه را میان آن دو است، جز بحق نیافریدیم; و ساعت موعود ( قیامت) قطعا فرا خواهد رسید (و جزاى هر کس به او می‏رسد)! پس، از آنها به طرز شایسته‏اى صرف‏نظر کن (و آنها را بر نادانیهایشان ملامت ننما)! (۸۵)

به یقین، پروردگار تو، آفریننده آگاه است! (۸۶)

ما به تو سوره حمد و قرآن عظیم دادیم! (۸۷)

(بنابر این،) هرگز چشم خود را به نعمتهاى (مادى)، که به گروه‏هایى از آنها ( کفار) دادیم، میفکن! و بخاطر آنچه آنها دارند، غمگین مباش! و بال (عطوفت) خود را براى مؤمنین فرود آر! (۸۸)

و بگو: «من انذارکننده آشکارم!» (۸۹)

(ما بر آنها عذابى می‏فرستیم) همان گونه که بر تجزیه‏گران (آیات الهى) فرستادیم! (۹۰)

همانها که قرآن را تقسیم کردند (;آنچه را به سودشان بود پذیرفتند، و آنچه را بر خلاف هوسهایشان بود رها نمودند)! (۹۱)

به پروردگارت سوگند، (در قیامت) از همه آنها سوال خواهیم کرد… (۹۲)

از آنچه عمل می‏کردند! (۹۳)

آنچه را ماموریت دارى، آشکارا بیان کن! و از مشرکان روى گردان (و به آنها اعتنا نکن)! (۹۴)

ما شر استهزاکنندگان را از تو دفع خواهیم کرد; (۹۵)

همانها که معبود دیگرى با خدا قرار دادند; اما بزودى می‏فهمند! (۹۶)

ما می‏دانیم‏سینه‏ات از آنچه آنها می‏گویند تنگ می‏شود (و تو را سخت ناراحت می‏کنند). (۹۷)

(براى دفع ناراحتى آنان) پروردگارت را تسبیح و حمد گو! و از سجده‏کنندگان باش! (۹۸)

و پروردگارت را عبادت کن تا یقین ( مرگ) تو فرا رسد! (۹۹)

خروج از نسخه موبایل