متن مداحی

متن مداحی ای ساقی لب‏تشنگان ای جان جانانم

ای ساقی لب‏تشنگان ای جان جانانم
سقای طفلانم

داغت شکسته پشت من ای راحت جانم
سقای طفلانم

من بی‏برادر چون کنم با این سپاه دون
با این دل پرخون

ناچار آیم از قفایت ماه تابانم
سقای طفلانم

خواهم برم در خیمگه این جسم صد چاکت
از روی این خاکت

ممکن نباشد یا أخا محزون و نالانم
سقای طفلانم

برخیز ای جان برادر کن علمداری
بنما مرا یاری

بی‏تو برادر من غریب این بیابانم
سقای طفلانم

بی‏تو یقین دارم که فردا زینب نالان
بر ناقه عریان

گردد سوار از راه کین با این یتیمانم
سقای طفلانم

آخر کدامین سنگدل فرق تو بشکسته
قلب مرا خسته

گشته به دل از این الم غم‏های دورانم
سقای طفلانم

برخیز و بر در خیمه‏گه یک قطره آبی
به به چه خوش‏خوابی

ترسم بمیرند از عطش اطفال گریانم
سقای طفلانم

شد روز روشن پیش چشمم تیره همچون شب
چون معجر زینب

بیند جدا دستت چنان این چشم گریانم
سقای طفلانم

امشب به خواب راحتند این فرقه‏ی کفار
زینب بود بیدار

باشد کنار بستر بیمار نالانم
سقای طفلانم

یا رب به حق این علمدار به خون غلطان
حق شه خوبان

بگذر ز ‘خاشع’ در جزا ای حی سبحانم
سقای طفلانم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا