متن مداحی

متن مداحی سردار دست از تن جدا ای یار جانانم‏ سقای عطشانم‏

سردار دست از تن جدا ای یار جانانم‏ سقای عطشانم‏

عباسم ای جان اخا سرباز قرآنم‏ سقای عطشانم‏

ای پرچم افراز سپه دین بیرقت شد خم‏ پشتم شکست از غم‏

اکنون در این دشت بلا تنها به میدانم‏ سقای عطشانم‏

بر خود نمی‏بردم گمان در این صف میدان‏ گردی به خون غلطان‏

بی‏دست چون بینم تو را ای سرو بستانم‏ سقای عطشانم‏

بود انتظارم در جهان باشی تو بعد از من‏ از فتنه‏ی دشمن‏

بر سرپرست عترت زار پریشانم‏ سقای عطشانم‏

پاس حرم را یا اخا کردی نگهداری‏ ز آنان پرستاری‏

بی‏سرپرستند اهل بیت زار نالانم‏ سقای عطشانم‏

آن چشم‏ها کز ترس تو یک‏دم نرفته خواب‏ امشب در خواب‏

بیدار باشند امشب این چشم صغیرانم‏ سقای عطشانم‏

امشب دگر اهل حرم تا صبح گریانند ترسان و لرزانند

یعنی ندارند پناه این بی‏پناهانم‏ سقای عطشانم‏

شرمی زبان حال شه آتش زن بر دل‏ زین ماتم مشکل‏

زند ایکه گفتا یا اخا ای جان جانانم‏ سقای عطشانم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا