محمود طاهری – شرح مناجات شعبانیه (10)

قسمت دهم شرح مناجات شعبانیه سید محمود طاهری

اِلهى اِعْتِذارى اِلَیْکَ اعْتذارَ مَنْ لَمْ یَسْتَغْنِ عَنْ قَبُولِ عُذْرِه فَاقْبَلْ عُذْرى یا اَکْرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ اِلَیْهِ الْمُسیئُونَ، اِلْهى لا تَرُدَّ حاجَتى وَ لا تُخَیِّبْ طَمَعى وَ لا تَقْطَعْ مِنْکَ رَجائى وَ اَمَلى.
معبود من! عذر آوردنم به درگاهت، عذر آوردنِ کسى است که نیاز به قبول دارد. پس عذرم را بپذیر، اى بزرگوارترین کسى که تبهکاران به درگاهش عذر می ‏آورند. معبود من! حاجتم را رد مکن و دستِ طمعم را تهى برمگردان و امید و آرزویم را از خود قطع مساز!

نکاتى از این فراز
1. عذرخواهى نزد معبود و تمناى پذیرش آن؛
2. مسئلت از خداوند براى ناامید نکردن امید بنده.

«اِلهى اِعتذارى اِلَیکَ؛ اعتذار به پیشگاه خداوند»
بعد از ارتکاب گناه، چه چیزى بهتر از عذرخواهى در پیشگاه خداوند بزرگ، بهعنوان برداشتن قدمِ اول در پذیرش توبه.

عقوبت مکن عذرخواه آمدم به درگاه تو روسیاه آمدم

نظامی

به خصوص آنکه، بنده دلایل کافى در عذرخواهى و قبول عذر از طرفخداوند در اختیار دارد.
توضیح اینکه گرچه آدمی موظف به‏ترک معاصى می‏باشد ولى ازیک طرف،دشمنىبه نام «ابلیس» دارد که قسم یاد کرد که آدمیان را گمراه نماید: «قالَ فَبِعِزَّتِکَ لَاُغْوِیَنَّهُمْاَجْمَعینَ؛ شیطان گفت: به عزّتت اى خدا، سوگند که همه را گمراه خواهم کرد». (ص: 82)
و از سوى دیگر، انسان گرفتار نفس امّاره است که همواره و با قدرت او را بهبدى امر می‏کند، چنانچه در قرآن مجید از زبان آدمی فرمود: وَ ما اُبَرِّى‏ءُ نَفْسى اِنَّ النَّفْسَ لَاَمّارَهٌ بِالسُّوءِ اِلاّ ما رَحِمَ رَبّى اِنَّ رَبّى غَفُورٌ رَحیمٌ.(یوسف: 53)(76)
و من خود را از عیب و لغزش مُبرا نمی‏دانم، زیرا نفس امّاره، فراوان، مرا بهبدى دستور می‏دهد، مگر آنکه پروردگارم، رحم نماید، همانا که پروردگارمآمرزنده و مهربان است.
به گفته خواجه شیراز، آنجا که جد ما، آدم، را با وسوسه «دانه» از بهشت اخراجکردند ما «به صد خِرمن پندار» چگونه از راه بِدر نرویم:

ما به صد خِرمن پندار ز ره چون نرویم چون ره آدم خاکى به یکى دانه زدند

حافظ

خلاصه آنکه اوج این بیچارگى آدمی و گرفتاریش در چنگال عوامل گمراهکننده، به این صورت در یکى از دعاها به تصویر درآمده است:

فَیاغَوْثاهُ ثُمَّ واغَوْثاهُ بِکَ یا اَللّهُ مِنْ هُوىً قَدْ غَلَبَنى وَ مِنْ عُدُوٍ قَدِ اسْتَکْلَبَ عَلَىَّ وَمِنْ دنْیا قَدْ تَزَیَّنَتْ لى و مِنْ نَفْسٍ اَمّارَهٍ بِالسُّوءِ اِلاّ ما رَحِمَ رَبّى.
وا غوثاه، واغوثاه به تو اى خدا از هواى نفسى که بر من غلبه نمود و ازشیطانى که چون سگ به من حمله‏ور شده است و از زرق و برق گمراه کنندهدنیا و از نفسى که فراوان، به بدى دعوت می‏کند، مگر پروردگارم رحم کند.

صد هزاران دام و دانه است اى خدا ما چو مرغانى حریص و بى‏نوا

مولانا

در کنار همه عوامل فریب دهنده که گرداگرد آدمی را فرا گرفته است ـ به ویژهاگر در آغاز شباب و جوانى نیز باشد ـ کار بر او سخت‏تر خواهد شد، زیرا فصلجوانى به سببِ اقتضائاتى که در آن نهفته است، بیش از هر زمان دیگرى، زمینه رابراى ارتکاب لغزش‏ها مهیا می‏سازد. از اینجاست که آن شاعر بزرگ، سنایىغزنوى، در مقام اعتذار به پیشگاه خداوند چنین گفته است:

به حرص ار شربتى خوردم مگیر از من که بَد کردم بیابان بود و تابستان و آبِ سرد و اِستسقا

یعنى اگر کسى در بیابانى در گرماى تابستان باشد و در کنارش آب سرد وگوارایى هم قرار داده شود، علاوه بر اینها دچار بیمارى استسقا نیز باشد، فشارمضاعف درون، او را وادار به نوشیدن آب می‏کند، گرچه به هلاکت وى منجرگردد. زیرا استسقا نوعى بیمارى است که حاصل آن عطش شدید و نیاز بهنوشیدن‏آب است، حال آنکه براى درمان آن باید براى مدتى از نوشیدن آباجتناب نماید، زیرا نوشیدن آب موجب مرگ وى خواهد شد و جان خویش را ازدست خواهد داد. حاصل سخن آنکه چنانچه پیش از این هم اشاره شد، گرچههیچ کدام از عوامل فوق نمی‏تواند خیالِ آدمی را در ارتکاب گناهان آسوده نماید،چون در سایه همین فشارها، و سپس کنترل نفس است که آدمی به مقامی برتر ازمقام فرشتگان دست می‏یابد، ولى دست کم اینکه عذرخواهى او را به درگاهپروردگارش، موجه می‏سازد و چون خداوند، پذیراى عذر عذرخواهان می‏باشدهمانگونه که در دعاى جوشن کبیر آمده است که: «یا مَنْ یَقْبَلُ عُذْرَ التّائِبینَ؛ اى آنکهعذرخواهى توبه‏کنندگان را قبول می‏کنى» به همین سبب، عذرِ او را خواهد پذیرفت.
و اساسا عذرخواهى از خداوند از صفات نیکو براى بنده محسوب می‏شود وبراى او، گامی می‏باشد به طرف تکامل و پیشرفت.

عُذر بِه آن را که خطایى رسید بنده از آن عُذر به جایى رسید

نظامی

«اِلهى لاَ تَرُدَّ حاجَتى؛ پروردگارا نا امیدم مفرما»
تمناى استجابت دعا و تقاضاى حفظ امید و طمع به خداوند، محتوا و مضمونعبارات فوق می‏باشد.

امیدم به تو هست از اندازه بیش مکن ناامیدم ز درگاه خویش

نظامی

بضاعت نیاوردم اِلاّ اُمید خدایا ز عفوم مکن ناامید

سعدى

امیدوار بودن به خداوند، یکى از عالى‏ترین ویژگى‏هاى بندگان است. توضیحآنکه، از آنجا که از خداوند، توقع هرگونه خیر و خوبى و مهرورزى و گذشت وعفو می‏رود و از آنجا که خداوند، هرگز امید کسى را ناامید نخواهد کرد، به همیندلیل، امید، بهترین سرمایه براى آدمی به شمار می‏رود، تا به سبب آن به هدف‏هاىبزرگ و آرزوهاى والایش دست یابد. چنانچه مولا على علیه‏السلام در دعاىِ کمیلمی‏گوید: «اِرْحَمْ مَنْ رَأسُ مالِهِ الرَّجاءُ؛ خدایا! رحم کن بر کسى که سرمایه او، امید است».

و در دعاى صَباح نیز در مقامِ امید به خداوند عرض می‏کند: «اِلهى قَرَعْتُ بابَرَحْمَتِکَ بِیَدِ رَجائى؛ معبودِ من! با دستِ امیدم درِ رحمتت را می‏زنم».

——————————-
پی نوشت:

76. دعاىِ معروف به حَزین که مستحب است بعد از نماز شب خوانده شود و در مفاتیح ذکر گردیدهاست.

خروج از نسخه موبایل