لغتنامه قرآن

  • بدون تصویر

    بَعْلًا

    ترجمه بَعْلًا: بزرگترین ونیرومندترین یک مجموعه-شوهر-زمین بلندتر از زمینهای اطراف-بت بزرگ

  • بدون تصویر

    بَعُدَتْ

    ترجمه بَعُدَتْ: دور بود (بَعُدَتْ عَلَیْهِمُ ﭐلشُّقَّهُ : پیمودن راه طولانی پر مشقت به نظرشان طاقت فرسا آمد)

  • بدون تصویر

    بَعْلِهَا

    ترجمه بَعْلِهَا : شوهرش(کلمه بعل به معنای شوهر و یا به عبارتی دیگر همسر زن است و معنای اصلی این کلمه کسی است که قائم به امری بوده و در آن امر بی نیاز از غیر باشد ، مثلا به…

  • بدون تصویر

    بُطُونِهِ

    ترجمه بُطُونِهِ : شکمهایش (درجمله مورد نظر:شکمهایشان)

  • بدون تصویر

    بُطُونِهَا

    ترجمه بُطُونِهَا : شکمهایش (درجمله مورد نظر:شکمهایشان)

  • بدون تصویر

    بُطُونِهِمْ

    ترجمه بُطُونِهِمْ : شکمهایشان

  • بدون تصویر

    بَعَثَ

    ترجمه بَعَثَ : برانگیخت- چیزی را به طرفی سوق داد (بعث : برانگیختن وچیزی را به طرفی سوق دادن)

  • بدون تصویر

    بَعْثِ

    ترجمه بَعْثِ : برانگیختن- چیزی را به طرفی سوق دادن (بعث : برانگیختن وچیزی را به طرفی سوق دادن)

  • بدون تصویر

    بُعْثِرَ

    ترجمه بُعْثِرَ : زیرو رو شد -باطنش ظاهر شد

  • بدون تصویر

    بُعْثِرَتْ

    ترجمه بُعْثِرَتْ: زیرو رو شد – باطنش ظاهر شد (مؤنث)

  • بدون تصویر

    بَعْثُکُمْ

    ترجمه بَعْثُکُمْ : برانگیخته شدنتان – برپا داشتنتان (بعث : برانگیختن وچیزی را به طرفی سوق دادن)

  • بدون تصویر

    بَعَثَنَا

    ترجمه بَعَثَنَا: ما را برانگیخت – ما را برپا داشت (بعث : برانگیختن وچیزی را به طرفی سوق دادن)

  • بدون تصویر

    بَعَثْنَا

    ترجمه بَعَثْنَا : برانگیختیم – برپا داشتیم (بعث : برانگیختن وچیزی را به طرفی سوق دادن)

  • بدون تصویر

    بَطْشَتَنَا

    ترجمه بَطْشَتَنَا : مؤاخذه سخت ما

دکمه بازگشت به بالا