لغات قرآن با حرف میم
-
لغتنامه قرآن
مُؤْمِنِینَ
ترجمه مُؤْمِنِینَ: مؤمنان – با ایمانان
-
لغتنامه قرآن
مَهِیلًا
ترجمه مَهِیلًا: فروپاشیده شده – پراکنده(کلمه مهیل از مصدر هیل است ، و مهیل شدن کوهها در عبارت “کَانَتِ ﭐلْجِبَالُ کَثِیباً مَّهِیلاًَ “به معنای آن است که وقتی ریشهاش تکان بخورد از بالا فرو بریزد و به صورت تودهای شن…
-
لغتنامه قرآن
مَیِّتِ
ترجمه مَیِّتِ : مرده
-
لغتنامه قرآن
مُهَیْمِنُ
ترجمه مُهَیْمِنُ : فائق و مسلط بر شخصی و یا چیزی (هیمنه چیزی بر چیز دیگر این است که آن شیء مهیمن بر آن شیء دیگر تسلط داشته باشد ، البته هر تسلطی را هیمنه نمیگویند ، بلکه هیمنه، تسلط…
-
لغتنامه قرآن
مَیْتاً
ترجمه مَیْتاً : مرده
-
لغتنامه قرآن
مَهِینٌ
ترجمه مَهِینٌ: خوار و ضعیف – حقیر (از هون است که به معنای ضعف و حقارت است، و منظور فرعون از مهین بودن حضرت موسی (علیهالسلام) ، فقیر و تهی دست بودن ایشان است)
-
لغتنامه قرآن
مَیْتَهَ
ترجمه مَیْتَهَ : مرده (کلمه موت به معنای نداشتن حیات واز آثار حیات ، شعور و اراده است لذا به کسی که آثارحیات را هم ندارد مرده می گویند همانطور که خدای عز و جل فرموده : و کنتم امواتا…
-
لغتنامه قرآن
مُهِینٌ
ترجمه مُهِینٌ : خوار کننده (از هون است که به معنای ضعف و حقارت است )
-
لغتنامه قرآن
مُؤْتَفِکَاتِ
ترجمه مُؤْتَفِکَاتِ : زیر و رو کننده ها (بعضی از مفسرین گفتهاند : مؤتفکه عبارت است از قراء و آبادیهای قوم لوط که اهل خود را ائتفاک کرد ، یعنی زیر و رو کرد . احتمال هم دادهاند که مراد…
-
لغتنامه قرآن
مُؤْتَفِکَهَ
ترجمه مُؤْتَفِکَهَ: زیر و رو کننده (بعضی از مفسرین گفتهاند : مؤتفکه عبارت است از قراء و آبادیهای قوم لوط که اهل خود را ائتفاک کرد ، یعنی زیر و رو کرد . احتمال هم دادهاند که مراد از مؤتفکه…
-
لغتنامه قرآن
مُؤْتُونَ
ترجمه مُؤْتُونَ : پرداخت کنندگان – دهندگان
-
لغتنامه قرآن
مُؤَجَّلًا
ترجمه مُؤَجَّلًا : مدت دار- موعد دار (اسم مفعول از کلمه أجل به معنای غایت و نهایتی است که زمان دین و یا هر چیز دیگری بدان منتهی میگردد ، گاهی هم اطلاق میشود به مجموع زمان دین ، نه…
-
لغتنامه قرآن
مُؤَذِّنٌ
ترجمه مُؤَذِّنٌ : ندا دهنده
-
لغتنامه قرآن
مُؤْصَدَهٌ
ترجمه مُؤْصَدَهٌ : سرپوشیده – سر بسته (عبارت “إِنَّهَا عَلَیْهِم مُّؤْصَدَهٌ”یعنی آتش بر آنان منطبق است ، به این معنا که از آنان احدی بیرون آتش نمیماند ، و از داخل آن نجات نمییابد )