لغات قرآن با حرف عین

عَرَاءِ

ترجمه عَرَاءِ : محلی روبازکه دیوار و حایلی دیگر در آن نباشد و چیزی که انسان در زیر سایه‏اش قرار گیرد نداشته باشد ، نه سقفی و نه خیمه‏ای و نه درختی .

عُرُباً

ترجمه عُرُباً : جمع عروب است ، و عروب به معنای زنی است که به شوهرش عشق می‏ورزد ، و یا حداقل او را دوست بدارد و در برابرش ناز و کرشمه داشته باشد

عَرَبِیٌّ

ترجمه عَرَبِیٌّ : عربی

عُرْجُونِ

ترجمه عُرْجُونِ: شاخه خرما(البته از نقطه‏ای که از درخت بیرون می‏آید ، تا نقطه‏ای که برگها از آن منشعب می‏شود . این قسمت از شاخه را عرجون می‏گویند ، که به خاطر سنگینی برگها معمولا خمیده می‏شود ، و معلوم…

عَرْش

ترجمه عَرْش: داربست و آلاچیق – سقفی که بر روی پایه‏هائی زده می‏شود ، تا بوته‏های مو را روی آن بخوابانند – چیزی که سقف داشته باشد-هودج – کجاوه – تخت سلطان (از جهت بلندیش) -( کلمه عرش در قرآن…

عَرْشُکِ

ترجمه عَرْشُکِ : تخت پادشایی تو

عَرْشُهُ

ترجمه عَرْشُهُ : تخت فرمانروایی او( کلمه عرش در قرآن به معنای مقامی است موجود که جمیع سر نخ‏های حوادث و امور در آن متراکم و جمع است . در عبارت “َ کَانَ عَرْشُهُ عَلَی ﭐلْمَاءِ “شاید منظوراین است که…

عَرْشِهَا

ترجمه عَرْشِهَا : تخت پادشایی او

عَذَابِی

ترجمه عَذَابِی: عذاب من

عَرَضَ

ترجمه عَرَضَ : هر چیز غیر ثابت – زودگذر (در جمله “عرض الحیاه الدنیا “شؤون ناپایدار زندگی دنیا منظور است، و مراد از “عرض هذا الادنی ” نیز لذائذ زندگی دنیا و نعمتهای زودگذر آن است ، و اگر به…

عَذَّبَ

ترجمه عَذَّبَ: عذاب کرد

عُرِضَ

ترجمه عُرِضَ : عرضه شد

عَذْبٌ

ترجمه عَذْبٌ : آب خوش طعم -آب پاکیزه وخالص

عَرْضاً

ترجمه عَرْضاً: عرضه و آشکار کردنی نگفتنی