لغات قرآن با حرف میم
-
لغتنامه قرآن
مِرْفَقاً
ترجمه مِرْفَقاً : رفتار به نرمی و معامله به لطف – گشایش – آسانی و نرمی
-
لغتنامه قرآن
مِزَاجُهُ
ترجمه مِزَاجُهُ : افزودنیش – چاشنیش (کلمه مزاج به معنای هر چیزی است که به وسیله آن امتزاج صورت میگیرد)
-
لغتنامه قرآن
مَرْفُودُ
ترجمه مَرْفُودُ : عطا شده (“رفد”در اصل به معنی یاور بوده و اگر عطیه را نیز رفد و مرفود خواندهاند به این مناسبت بوده که عطیه ، گیرنده را در برآوردن حوائجش یاری میدهد )
-
لغتنامه قرآن
مَرْفُوعِ
ترجمه مَرْفُوعِ : بلند شده – رفعت و بلندی داده شده (چه از لحاظ مقامی و چه ازجهت مکانی)
-
لغتنامه قرآن
مَرْفُوعَهٌ
ترجمه مَرْفُوعَهٌ : بلند شده – رفعت و بلندی داده شده(چه از لحاظ مقامی و چه ازجهت مکانی)
-
لغتنامه قرآن
مَرْقَدِنَا
ترجمه مَرْقَدِنَا : خوابگاهمان – قبرمان (کلمه مرقد اسم محل رقاد (خواب )است ، و مراد از آن قبر است )
-
لغتنامه قرآن
مَرْقُومٌ
ترجمه مَرْقُومٌ : نوشته شده (“کِتَابٌ مَّرْقُومٌ ” یعنی قضا و سرنوشتی حتمی .کلمه مرقوم از ماده رقم است ، به معنای خط درشت است و بعضی گفتهاند به معنای نقطهگذاری هر نوشته است که ابهام را از آن نوشته…
-
لغتنامه قرآن
مَرْکُومٌ
ترجمه مَرْکُومٌ : پرپشت – متراکم (تراکم اشیاء به معنای روی هم قرار گرفتن آنها است)
-
لغتنامه قرآن
مَرُّواْ
ترجمه مَرُّواْ : گذشتند -عبورکردند
-
لغتنامه قرآن
مَرْوَهَ
ترجمه مَرْوَهَ : نام کوهی بوده در نزدیکی کعبه که یکی از اعمال حج ، هفت مرتبه طی کردن مسافت بین محل این کوه و کوه صفا است با نام سعی صفا و مروه (فاصله این دو کوه حدود ۴۲۰…
-
لغتنامه قرآن
مُرِیبٍ
ترجمه مُرِیبٍ : شک کننده (کلمه مریب اسم فاعل از ارابه میباشد که به معنای القاء شبهه در قلب است ، و اگردر عبارت “إِنَّهُمْ لَفِی شَکٍّ مِّنْهُ مُرِیبٍ” شک را با این کلمه توصیف کرده به منظور تاکید همان…
-
لغتنامه قرآن
مِرْیَهٍ
ترجمه مِرْیَهٍ : شک و تردید
-
لغتنامه قرآن
مَرِیجٍ
ترجمه مَرِیجٍ: درهم و مخلوط – درهم و برهم – آشفته و سردرگم (از کلمه مرج به معنای مخلوط کردن است و امر مریج به معنای امری مختلط است )
-
لغتنامه قرآن
مَرِیدٍ
ترجمه مَرِیدٍ : پلید