لغات قرآن با حرف میم
-
لغتنامه قرآن
مَسَّنِیَ بِـ
ترجمه مَسَّنِیَ بِـ: به من رسانده – به من تماس داده (کلمه مس که در لغت به معنای تماس گرفتن دو چیز با یکدیگر است در عبارت “مَسَّنِیَ ﭐلشَّیْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ”)
-
لغتنامه قرآن
مُشْتَرِکُونَ
ترجمه مُشْتَرِکُونَ : مشترکان
-
لغتنامه قرآن
مُسْوَدّاً
ترجمه مُسْوَدّاً : سیاه شده (مقصود از اسوداد وجه در عبارت” وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِـﭑلْأُنثَیٰ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدّاً “سیاه شدن روی ، بطور کنایه خشمناک شدن است و در عبارت “وَیَوْمَ ﭐلْقِیَامَهِ تَرَی ﭐلَّذِینَ کَذَبُواْ عَلَی ﭐللَّهِ وُجُوهُهُم مُّسْوَدَّهٌ “سواد…
-
لغتنامه قرآن
مَشْحُونِ
ترجمه مَشْحُونِ : مملو – پُر
-
لغتنامه قرآن
مُسْوَدَّهٌ
ترجمه مُسْوَدَّهٌ : سیاه شده (مقصود از اسوداد وجه در عبارت” وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِـﭑلْأُنثَیٰ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدّاً “سیاه شدن روی ، بطور کنایه خشمناک شدن است و در عبارت “وَیَوْمَ ﭐلْقِیَامَهِ تَرَی ﭐلَّذِینَ کَذَبُواْ عَلَی ﭐللَّهِ وُجُوهُهُم مُّسْوَدَّهٌ “سواد…
-
لغتنامه قرآن
مَشْرَبَهُمْ
ترجمه مَشْرَبَهُمْ : محل نوشیدن آنها – نوشیدن آنها
-
لغتنامه قرآن
مُسَوَّمَهً
ترجمه مُسَوَّمَهً : نشاندار- چهار پایی که آزادانه در مراتع می چرد ونیازی به اینکه برای علوفه بریزند، ندارد(کلمه مسومه که از ماده(س،و،م) گرفته شده ، به معنای چریدن حیوان است ، گفته میشود : سامت الأبل یعنی شتر براه…
-
لغتنامه قرآن
مُسَوِّمِینَ
ترجمه مُسَوِّمِینَ : نشاندارها
-
لغتنامه قرآن
مُسْلِمَهً
ترجمه مُسْلِمَهً: تسلیم کننده (مسلم کسی است که امرش را تسلیم خدا کرده(کار خود را به خدا واگذار کرده ) ، و در هر چه بخواهد و دستور دهد مطیع اوست)
-
لغتنامه قرآن
مُسَلَّمَهٌ
ترجمه مُسَلَّمَهٌ : تسلیم شده – پرداخت شده
-
لغتنامه قرآن
مُسْلِمُونَ
ترجمه مُسْلِمُونَ: تسلیم کنندگان (مسلمون کسانیند که امر را تسلیم خدا کردند(کار خود را به خدا واگذار کرده اند ) ، و در هر چه بخواهد و دستور دهد مطیع او هستند)
-
لغتنامه قرآن
مُسْلِمِینَ
ترجمه مُسْلِمِینَ : تسلیم کنندگان – مسلمین(مسلمین کسانیند که امر را تسلیم خدا کردند(کار خود را به خدا واگذار کرده اند ) ، و در هر چه بخواهد و دستور دهد مطیع او هستند)
-
لغتنامه قرآن
مُسْمَعٍ
ترجمه مُسْمَعٍ: شنوایی داده شده (“اسمع غیر مسمع “یعنی بشنو که (خدا) شنوائیت ندهد )
-
لغتنامه قرآن
مُسْمِعٍ
ترجمه مُسْمِعٍ : آن کس که به گوش دیگری حرفی را برساند