لغات قرآن با حرف میم

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    مُهِینٌ

    ترجمه مُهِینٌ : خوار کننده (از هون است که به معنای ضعف و حقارت است )

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    مُؤْتَفِکَاتِ

    ترجمه مُؤْتَفِکَاتِ : زیر و رو کننده ها (بعضی از مفسرین گفته‏اند : مؤتفکه عبارت است از قراء و آبادیهای قوم لوط که اهل خود را ائتفاک کرد ، یعنی زیر و رو کرد . احتمال هم داده‏اند که مراد…

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    مُؤْتَفِکَهَ

    ترجمه مُؤْتَفِکَهَ: زیر و رو کننده (بعضی از مفسرین گفته‏اند : مؤتفکه عبارت است از قراء و آبادیهای قوم لوط که اهل خود را ائتفاک کرد ، یعنی زیر و رو کرد . احتمال هم داده‏اند که مراد از مؤتفکه…

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    مُؤْتُونَ

    ترجمه مُؤْتُونَ : پرداخت کنندگان – دهندگان

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    مُؤَجَّلًا

    ترجمه مُؤَجَّلًا : مدت دار- موعد دار (اسم مفعول از کلمه أجل به معنای غایت و نهایتی است که زمان دین و یا هر چیز دیگری بدان منتهی می‏گردد ، گاهی هم اطلاق می‏شود به مجموع زمان دین ، نه…

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    مُؤَذِّنٌ

    ترجمه مُؤَذِّنٌ : ندا دهنده

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    مُؤْصَدَهٌ

    ترجمه مُؤْصَدَهٌ : سرپوشیده – سر بسته (عبارت “إِنَّهَا عَلَیْهِم مُّؤْصَدَهٌ”یعنی آتش بر آنان منطبق است ، به این معنا که از آنان احدی بیرون آتش نمی‏ماند ، و از داخل آن نجات نمی‏یابد )

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    مُؤَلَّفَهِ

    ترجمه مُؤَلَّفَهِ: پیوند داده شده – الفت داده شده (مقصود از مؤلفه قلوبهم کسانی هستند که با دادن سهمی از زکات به ایشان ، دلهایشان به طرف اسلام متمایل می‏شود و به تدریج به اسلام درمی‏آیند ، و یا اگر…

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    مُؤْمِنُ

    ترجمه مُؤْمِنُ : مؤمن -آن کس که یقین و باور دارد- با ایمان – کسی که امنیت بدهد ، ودر امان خود حفظ کند -امنیت دهنده

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    مُؤْمِنَاتِ

    ترجمه مُؤْمِنَاتِ: مؤمنان – زنان با ایمان

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    مُؤْمِنَهً

    ترجمه مُؤْمِنَهً : زن مؤمن – زن با ایمان

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    مُؤْمِنُونَ

    ترجمه مُؤْمِنُونَ: مؤمنان – با ایمانان

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    مُؤْمِنِینَ

    ترجمه مُؤْمِنِینَ: مؤمنان – با ایمانان

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    مَیِّتِ

    ترجمه مَیِّتِ : مرده

دکمه بازگشت به بالا