پاسخ به شبهات

تولد و حیات امام مهدی (عج)

تولد و حیات امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

بسیاری از عالمان اهل‌سنت اخبار تولد و حیات امام مهدی را پذیرفته و به صحت آن اعتراف کرده‌اند. علاوه بر این تأیید تولد آن حضرت توسط نسب‌شناسان و نیز گزارش‌هایی که از سوی دیدارکنندگان با آن حضرت نقل شده و در میان آن‌ها افراد سنی‌مذهب هم وجود دارند، دلایل قوی‌ای بر این واقعیت است که مهدی قائم و منجی آخرزمان تولد یافته و هم‌اکنون در میان مردم زندگی می‌کند.

پیش‌درآمد
اعتقاد به ظهور منجی در آخر زمان، به شیعیان اختصاصی ندارد. همه‌ی ادیان ابراهیمی و غیرابراهیمی، در عین اختلافاتی که در چگونگی این مسأله دارند، در یک نکته مشترکند و آن اینکه در آخر زمان مردی از جانب خداوند خواهد آمد و جهان را از عدل و داد پر خواهد کرد. همه مسلمانان باور دارند که مهدی از نسل پیامبر و از فرزندان حسین علیهما السلام است، جز اینکه بسیاری از اهل‌سنت تولد او را در آخر زمان انتظار می‌کشند. شیعیان با تکیه بر دلایل گوناگون عقلی و نقلی معتقدند که امام مهدی فرزند امام حسن عسگری علیهما السلام است و در سال 250 هجری قمری به دنیا آمده و با اذن و اراده‌ی مطلق خداوند تاکنون زنده است و در میان مردم زندگی می‌کند؛ همچنانکه خضر و مسیح علیهما السلام به نص قرآن کریم زنده‌اند و در هنگام ظهور، او را یاری خواهند کرد. عمر طولانی او نه تنها با عقل و علم ناسازگار نیست؛ بلکه دلایل قرآنی و روایی مؤید وقوع آن فراوان است. در نوشتار حاضر به یکی از شبهاتی که پیرامون تولد و حیات امام مهدی از سوی برخی از اهل‌سنت مطرح شده است اشاره کرده و پس از بررسی به نقد آن خواهیم پرداخت.

چکیده شبهه
از نظر تاریخی تولد فرزندی از امام حسن عسگری (علیه السلام) با نام مهدی مشکوک است. اسناد و مدارک معتبر تاریخی مقبول در نزد اهل‌سنت، تولد چنین فرزندی را تأیید نمی‌کند. به عبارت دیگر هیچ سند محکم تاریخی، که با موازین و معیارهای اهل‌سنت (در قبول روایات تاریخی) تأیید شود، در این خصوص تولد و حیات مهدی وجود ندارد و از این رو راه اثبات وجود و حیات چنان فردی برای اهل‌سنت بسته است!

چکیده نقد
مسئله اعتقاد به تولد و حیات حضرت مهدی (علیه السلام) به شیعیان اختصاص ندارد. در منابع معتبر اهل‌سنت نیز چنین بحثی به وضوح دیده می‌شود. وجود روایات تولد مهدی (ع) در منابع اهل‌سنت و پذیرش آن از سوی علمای اهل‌سنت تأیید بزرگی بر اثبات تولد امام مهدی به شمار می‌رود. همچنین پذیرش و تأیید رویداد تولد مهدی (ع) توسط نسب‌شناسان، که بیش‌تر از میان اهل‌سنت‌اند، دلیل روشنی بر اعتقاد اهل‌سنت به تولد و حیات امام است. علاوه بر این گواهی افراد موثقی که امام را پس از تولد و در دوران غیبت مشاهده کرده‌اند آشکارا بر قوت چنان ادله‌ای افزوده است.

مقدمه
مسئله تولد و حیات امام مهدى (ع) از مباحث مهم و اساسی در موضوع امامت خاصه است. برخلاف تصور برخی که اعتقاد به تولد و حیات امام را مختص شیعیان تبلیغ می‌کنند، باور به چنین واقعیتی در میان سایر مذاهب و فرق اسلامی، به ویژه اهل‌سنت، هم به وضوح دیده می‌شود. شواهد زیادی در منابع معتبر اهل‌سنت وجود دارد تولد و حیات امام مهدی را تأیید می‌کند. در این نوشتار با تکیه بر منابع تاریخی و روایی اهل‌سنت به اثبات وقوع تولد و استمرار حیات امام دوازدهم، حجت‌بن الحسن المهدی (عج) خواهیم پرداخت.

گزارش تولد امام مهدی(ع) در منابع اهل‌سنت
تولد امام دوازدهم (ع) آنچنان شهرت فراگیر یافته بود که حتی در منابع اهل‌سنت معاصر با زمان تولد و عصر نزدیک به آن منعکس شده است. هرچند برخی از عالمان سنی خواسته‌اند به این مسأله منتقدانه بنگرند و آن را انکار کنند، ولی نفس توجه به این امر بیانگر صحت باور شیعه است. مسعودی (متوفای 346 ق) که در عصر غیبت صغری می‌زیسته، در این باره می‌نویسد: «در سال دویست و شصت ابو محمد حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب علیهم السلام، در عصر خلافت المعتمد، در حالی که بیست و نه سال از سنش می‌گذشت، از دنیا رفت. او پدر مهدی منتظر و امام دوازدهم، به اعتقاد قطعیه امامیه (شیعیان دوازده‌امامی) است و آنان جمهور شیعه هستند.»[1]
ابوالحسن اشعری (امام مذهب اشاعره)، که در عصر غیبت صغری می‌زیسته و در سال 330 ق و یک سال بعد از پایان غیبت صغری وفات یافته است، درباره باور شیعه به تولد و حیات امام مهدی می‌گوید: «فرقه اول از آن‌ها ]رافضیان[ قطعیه هستند. آنان را بدین جهت قطعیه گفته‌اند، که به مرگ موسی بن جعفر قطع پیدا کرده‌اند و آنان جمهور شیعه هستند و اعتقاد دارند که پیامبر به جانشینی و امامت علی بن ابی طالب بعد از خودش تصریح کرده و علی هم بر امامت پسرش حسن بن علی سفارش کرده و او نیز بر امامت حسین بن علی و او نیز بر امامت پسرش علی بن حسین و علی بن حسین هم بر امامت فرزندش محمد بن علی، او هم بر امامت پسرش جعفر بن محمد و او هم بر امامت موسی بن جعفر، و موسی نیز بر امامت علی بن موسی، و او نیز بر امامت محمد بن علی و او نیز بر امامت علی بن محمد و او نیز بر امامت حسن بن علی تصریح کرده است. امامیه باور دارند که حسن بن علی پسرس به نام مهدی دارد که شیعیان را بر امامت او سفارش کرده است. مهدی در نظر شیعیان، غایب و منتظر است. آن‌ها ادعا می‌کنند، که او آشکار خواهد شد و زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد، بعد از آنکه پر از ظلم و جور شده است».[2]
ابوالحسن اشعری در سال 330 ق از دنیا رفته است؛ پس به طور طبیعی باید کتاب «المقالات الاسلامیین» را در عصر غیبت صغری و پیش از سال 329 ق نگاشته باشد. بیان عقیده شیعیان درباره دوازده امام و نام بردن از امام دوازدهم (ع) توسط او نشانگر این است که عقیده شیعه درباره ائمه، تولد و حیات امام زمان (ع) در آن عصر از شهرت جامعی در میان شیعییان برخوردار بوده است؛ آنچنان که حتّی مخالفان شیعه هم کاملاً از این مطلب آگاهی یافته بودند.
ابن حزم اندلسی که در اواخر قرن چهارم هجری و اوائل قرن پنجم می‌زیسته و عصرش به عصر غیبت صغری نزدیک بود است، در ذکر نسب و اولاد امام عسکری (ع) ، ضمن انکار شدید وجود فرزندی برای آن حضرت، به باور عمومی شیعه مبنی بر تولد امام زمان (ع) ‌اعتراف کرده و می‌گوید: «امام حسن؛ او آخرین امام رافضیان است و عقب و فرزندی از خود نداشته است؛ ولی رافضیان ادعا کرده‌اند که او کنیزی به نام صیقل داشته که بعد از مرگش فرزندی برای وی بدنیا آورده است. اما این مطلب دروغ است و در این مورد سخنان زیادی گفته شده است».[3]
هدف ما در اینجا روشن نمودن عقیده عمومی شیعه در مقطع زمانی عصر غیبت صغری نسبت به تولد و حیات امام زمان (ع) است و این عقیده‌ای نیست که بعدها شیعیان در میان خود ساخته باشند؛ بلکه حیات آن حضرت در آن زمان حقیقتی بوده که شیعه امامیه در آن زمان بر آن اجماع داشته و حتّی در نوشته‌های مخالفان منعکس شده است؛ هرچند آن‌ها با این حقیقت روشن‌تر از روز برخورد منصفانه‌ای نداشته‌اند.

پذیرش اخبار تولد از سوی علمای اهل سنت
تعدادی زیادی از دانشمندان حقیقت‌بین اهل‌سنت، با توجه به استحکام اخبار شیعه درباره تولد امام زمان (ع)، آن را پذیرفته‌اند؛ در میان آن‌ها کسانی هستند که هرچند حیات فعلی و طول عمر آن حضرت را قبول نکرده‌اند، ولی اخبار تولد ایشان را پذیرفته‌اند[4]بنابر تحقیق یکی از محققان، تعداد این افراد به 68 نفر می‌رسد[5]مورخ بزرگی چون ابن اثیر صاحب کتاب «الکامل فی التاریخ» با توجه به دلائل و شواهدی که در عصر وی وجود داشته، تولد امام زمان(ع)‌ را از لحاظ تاریخی مسلم گرفته و هنگام سخن از امام عسکری (ع)‌ تصریح می‌کند که او پدر مهدی منتظر است.[6]نیز هنگام نقل جریان دستگیری شلمغانی می‌نویسد که شیعه امامیه ابوالقاسم حسین بن روح را باب امام مهدی می‌نامیدند و می‌گوید: بعضی گفته‌اند، او تنها ادعای بابیت امام منتظر را داشته است.[7]
العمیدی از محققان معاصر اهل‌سنت درباره پذیرش اخبار تولد مهدی (ع) و اعترافات علمای اهل‌سنت در این زمینه می‌نویسد: «عده‌ قابل توجهی از اهل‌سنت اعترافات دانشمندان خود را ثبت کرده‌اند و این اقرارها در طول اعصار متمادی به یکدیگر متصل بوده‌ است؛ به صورتی که معترف بعدی به راحتی هم عصر با معترف پیشین می‌گشته و این سلسله اعترافات از عصر غیبت صغری آغاز شده و تاکنون ادامه یافته است».[8]
عالمانی از اهل‌سنت که تولد حضرت مهدی (ع) را پذیرفته و نقل کرده‌اند، فراوان‌اند و ما در این قسمت تنها به ذکر نام برخی از آن‌ها بسنده می‌کنیم: ابن خلکان (م681 ق)، ذهبی (م748 ق) در سه کتاب خود (العبر، تاریخ دول الاسلام و سیر اعلام النبلاء)، ابن وردی (م749 ق)، احمد بن حجر هیتمی شافعی (م974 ق)، شبراوی شافعی (م1171 ق)، مومن بن حسن شبلنجی (م1308ق) و خیر الدین زرکلی (م1396 ق)[9] در شمار عالمانی هستند صحت اخبار تولد امام زمان را پذیرفته‌اند. برای اطلاع بیش‌تر می‌توانید به تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده‌ است، مراجعه نماید.[10]

امام مهدی فزرند امام عسگری است
بسیاری از عالمان اهل‌سنت علاوه بر پذیرش اخبار تولد امام مهدی، بر این واقعیت که او فرزند امام عسگری است، تصریح کرده‌اند.[11]این گروه معتقدند امام مهدی(ع)، همانکه ظهورش در آخرالزمان وعده داده شده است، کسی جز محمد بن حسن العسکری (ع) امام دوازدهم از ائمه اهل البیت (علیهم السلام) نیست. در این جا به چند مورد از تصریحات آن‌ها را اشاره‌ می‌کنیم:
1. کمال الدین محمد بن طلحه شافعی (م 652 ق) در این باره می‌نویسد: «ابوالقاسم محمد بن حسن الخالص بن علی المتوکل بن القانع بن علی الرضا بن موسی الکاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقربن علی زین العابدین بن حسین الزکی بن علی المرتضی امیرالمومنین بن ابی طالب؛ همو مهدی، حجت، خلف صالح و منتظر است که رحمت و برکات خداوند بر او باد. سپس در قالب شعری می‌گوید: همانا این خلف و حجت را خداوند تأیید کرده است. این راه روشن و حق است که خداوند فضایل اخلاقی به وی داده است».[12]
2. سبط بن جوزی (م 654 ق) می‌نویسد: «او محمد بن حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی الرضا بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب است و کنیه‌اش (ابو عبدالله) و (ابوالقاسم) است و همو خلف، حجت، صاحب الزمان، قائم، منتظر، تالی و آخرین فرد از حضرات ائمه است».[13]
3. ابن صباغ مالکی (م 855 ق) نیز عنوان فصل دوازدهم کتاب خود یعنی الفصول المهمه را «در ذکر ابوالقاسم حجت و خلف صالح، ابن ابو محمد حسن الخالص و امام دوازدهم»[14]قرار داده است. در وی در این فصل به قول گنجی شافعی (از علمای اهل‌سنت مقتول به سال 658 ق) استدلال کرده و می‌گوید کتاب خدا و سنت رسول او بر بقا و تداوم حیات مهدی از زمان غیبت تاکنون دلالت دارد و هیچ مانعی برای بقای او وجود ندارد؛ همچنان که در استمرار حیات عیسی بن مریم و خضر و الیاس از میان اولیا خدا و أعور دجال و ابلیس ملعون از دشمنان خدا، هیچ مانعی وجود نداشته است.[15]آنگاه ادله خود را از کتاب و سنت بر این مدعی اقامه می‌کند و در ادامه به شکل مشروح، تاریخ ولادت امام مهدی (ع)، دلائل امامت ایشان، بخشی از اخبار و احادیث غیبت آن حضرت، مدت استقرار و استمرار حکومت آن حضرت، کنیه و نسب ایشان و سایر امور مربوط به امام (علیه السلام) را بیان می‌کند.[16]
عالمانی از اهل‌سنت که به ولادت امام مهدی (ع) و اینکه فرزند امام عسکری است، اعتقاد دارند بسیار بیش از این است. متأسفانه در برخی موارد تصریحات آنان در چاپ‌های اخیر از کتاب‌های‌شان حذف شده است! مثلا محققان معتقدند محی الدین عربی (م 638 ق) در کتاب خود الفتوحات المکیه در باب 366 به این مطلب تصریح کرده است؛ ولی با کمال تاسف بعداً از کتاب او حذف شده در حالی که برخی منابع این مطلب را از این کتاب بازگو کردند.[17]
نام برخی از عالمان اهل‌سنت از این قرار است: سلیمان بن ابراهیم معروف به قندوزی حنفی (م 1270 ق)؛ احمد بن یوسف ابوالعباس قرمانی حنفی (م 1019 ق)؛ شمس الدین محمد بن طولون حنفی تاریخ نویس دمشق (م 953 م) فضل بن روزبهان (م 909 ق)؛ محمد بن یوسف ابو عبدالله گنجی شافعی (مقتول به سال 658 ق) و … .[18]

تأیید تولد امام زمان (ع) توسط نسب‌شناسان
بی‌شک یکی از بهترین گواهانی که تولد امام مهدی (ع) را می‌تواند اثبات کند، نقل این خبر توسط متخصصان و خبرگان فن نسب‌شناسی است؛ چرا که در این زمینه علمای انساب بهتر از دیگران می‌توانند اظهار نظر کنند. در این مورد می‌توان به نسب‌شناسانی چون:
1. سهل بن داود بن سلیمان بخاری، معاصر دوره غیبت صغری،[19]
2. سید عمری، نسابه مشهور قرن پنجم هجری،[20]
3. فخر رازی شافعی، نسابه قرن پنجم هجری،[21]
4. مروزی ازورقانی، نسابه قرن ششم هجری،[22]
5. جمال الدین احمد، معروف به ابن عنبه[23]و بسیاری دیگر از نسب‌شناسان اشاره کرد.[24]
نسّابه شهیر ابو نصر سهل بن عبدالله داود بن سلیمان بخاری که از بزرگان قرن چهارم هجری است و در سال 341 هجری در قید حیات بوده و از مشهورترین علمای انساب معاصر با غیبت صغرا است، می‌گوید: «علی بن محمد التقی، دارای فرزندی به نام حسن بن علی عسکری شد؛ از ام ولدی نوبیه به نام ریحانه. این فرزند ولادتش به سال 231 هجری واقع گشت و وفاتش در سال 260 هجری در 29 سالگی در سامرا اتفاق افتاد و علی بن محمد تقی دارای فرزندی بنام جعفر شد که شیعه او را جعفر کذاب می‌خوانند. به جهت آن که خود را وارث برادرش حسن بن علی عسکری می‌دانست و فرزند برادرش – یعنی حجت قائم – را وارث او نمی‌شمرد. باری ابهام و اشکالی در نسب وی وجود ندارد».[25]
سید عمری نسابه معروف قرن پنجم هجری نیز چنین می‌نویسد: «ابو محمد (امام عسکری) وفات یافت و پسرش از نرجس در نزد اصحاب خاص و معتمدین اطرافیانش معلوم و مشخص بود. ما در ادامه جریان ولادت او و اخبار وارد در این باب را ذکر خواهیم کرد. مؤمنان بلکه همه مردمان به واسطه غیبت او مورد امتحان الهی قرار گرفتند. جعفر بن علی به مال و موقعیت برادر خود طمع کرد و فرزند داشتن برادرش را انکار نمود. برخی از ستمکاران و نابکاران نیز وی را در دستیابی بر خدمه و کنیزکان امام عسکری (ع) مساعدت و یاری کردند».[26]
چنانکه دیدیم نسب‌شناسان نیز تولد و وجود فرزند امام عسکری (ع) را پذیرفته‌اند و این دلیل محکمی در بر ولادت و حیات امام مهدی علیه السلام است.

دیدارکنندگان با امام مهدی (ع)
از هنگام تولد امام مهدی (ع) و در طول غیبت صغری، تعداد زیادی از خواص شیعیان به سعادت دیدار آن حضرت نائل شده‌اند. این دیدارها یا در عصر امام عسکری (ع)‌ بوده و ایشان فرزندشان را به برخی از دوستان و یاران خود نشان داده است؛ یا پس از رحلت آن حضرت و در مناسبت‌های مختلف رخ داده است؛ یا کسانی هستند که از آن حضرت توقیع دریافت کرده‌اند؛ یا درخواست دعا کرده‌اند و یا مال امام را به واسطه وکلاء به ایشان تحویل داده‌اند.[27]مرحوم کلینی در بابی تحت عنوان «تسمیه من راه علیه السلام»[28] به نقل اخبار کسانی پرداخته است که آن حضرت را دیده و یا با ایشان مکاتبه کرده‌اند. مرحوم کلینی در عصر غیبت صغری می‌زیسته و در آخرین سال غیبت صغری یعنی سال 329 هجری از دنیا رفته است؛ از این رو گزارش‌های او از حوادث و رویدادهای آن عصر، کاملاً بر معیارهای تاریخی منطبق است. او با کسانی که در آن زمان حضرت را ملاقات کرده‌اند، معاصر بوده و گزارش‌ها را مستقیماً از آن‌ها نقل کرده است.[29]گروه‌های مختلفی چون یاران ائمه (ع)، وکلای امام مهدی، خادم‌ها، خادمه‌هاف کنیزان و غلامان اما حسن عسگری علیه السلام و دیگرانی که به وجود امام مهدی شهادت داده‌اند[30]همچنین اضافه کنید به این موارد، شهادت حکیمه خاتون دختر امام جواد (ع)، خواهر امام ‌هادی (ع) و عمه امام عسکری (ع) که در هنگام ولادت حضرت مهدی (ع) در کنار مادر امام بوده[31] و قابله ایشان محسوب می‌شد.[32] همچنین عده‌ای از زنانی که در کار زیمان به وی کمک کردند. از جمله می‌توان از ماریه و نسیمه خادمه امام عسکری (ع) نام برد.[33]

نتیجه‌ی سخن
بسیاری از عالمان اهل‌سنت اخبار تولد و حیات امام مهدی را پذیرفته و به صحت آن اعتراف کرده‌اند. علاوه بر این تأیید تولد آن حضرت توسط نسب‌شناسان و نیز گزارش‌هایی که از سوی دیدارکنندگان با آن حضرت نقل شده و در میان آن‌ها افراد سنی‌مذهب هم وجود دارند، دلایل قوی‌ای بر این واقعیت است که مهدی قائم و منجی آخرزمان تولد یافته و هم‌اکنون در میان مردم زندگی می‌کند.

پی‌نوشت‌ها:
[1]. مروج الذهب، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، چ اول، 1411ق، ج4، ص212.
[2]. مقالات الاسلامیین، بیروت، دارصادر، چ اول، 1427، ص20.
[3]. ابن حزم اندلسی، جمهرۀ انساب العرب، بیروت، دارالکتب العلیمه، چ سوم، 1424ق، ص61.
[4]. غلامحسن محرمی، نگرشی تاریخی به حیات امام زمان(عج)، قم، پرتو ولایت، چ دوم، 1392ش، ص140.
[5]. ر.ک: آیه الله صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، قم، مکتب المولف، چ اول، 1422ق، ج 2، ص 376.
[6]. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارالفکر، 1398ق، ج5، ص373.
[7]. همان، ج7، ص 26- 27.
[8]. سید ثامر هاشم العمیدی، در انتظار ققنوس، ترجمه مهدی علیزاده، قم، موسسه امام خمینی، چ اول، 1379ش، ص 160.
[9]. ر.ک: العمیدی، پیشین، ص161-164.
[10]. ر.ک: العمیدی، پیشین، ص161؛ محرمی، پیشین، ص 140.
[11]. العمیدی، پیشین، ص 164.
[12]. مطالب السوول، تحقیق ماجد ابن احمد العطیه، بی‌جا، بی‌نا، بی‌تا، ص480.
[13]. تذکره الخواص، قم، منشورات الشریف الرضی، چ اولع 1418ق، ص325.
[14]. ر.ک: ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه فی معرفه الأئمه علیهم السلام‏، قم، دار الحدیث، چ اول، 1422ق، ج2، ص1077.‏
[15]. همان، ص 1112.
[16]. همان، ص1114 تا 1135.
[17]. ر.ک: العمیدی، پیشین، ص164.
[18]. همان، ص 164- 169
[19]. ابی نصر بخاری، سر السلسله العلویه، بی جا، انتشارات شریف الرضی، چ اول، 1413ق، ص 38و 40.
[20]. على بن محمد العلوى العمری، المجدی فی أنساب الطالبین، قم، مکتبه آیه الله العظمی المرعشی النجفی، چ اول، 1409ق، ص 130.
[21]. فخر الدین رازی، الشجره المبارکه فی أنساب الطالبیه، قم، مکتبه آیه الله العظمی المرعشی النجفی، چ اول، 1409ق، ص 78.
[22]. سید عز الدین قاضى مروزى ازوارقانی، الفخری فی أنساب الطالبیین‏،قم، مکتبه آیه الله المرعشى النجفى، چ اول، 1409ق، ص 8.
[23]. ابن عنبه حسنی، عمده الطالب فی أنساب آل أبى طالب،‏ قم،‏ انصاریان، ‏1417ق، ص180.
[24]. العمیدی، پیشین، ص157-160؛ محرمی، پیشین، ص 141.
[25]. ابی نصر بخاری، پیشین، ص39.
[26]. العلوى العمری، پیشین، ص 130.
[27]. العمیدی، پیشین، ص147 به بعد.
[28]. کلینی، کافی، تهران، اسلامیه، چ دوم، 1362ش، ج1، ص 329.
[29]. همان، ج 1، ص 329.
[30]. ر.ک: العمیدی، پیشین، ص 147-154.
[31]. صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، تهران، اسلامیه، چ دوم، 1395ق‏،‏ ج2، ص424.
[32]. همان، ص433.
[33]. العمیدی، پیشین، ص 146.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا