معاد در قرآن

شفاعت کنندگان چه افرادی هستند؟

شفاعت کنندگان کیانند؟

برخى از شفاعت کنندگان از نظر قرآن و روایات عبارتند از:
1. پیامبر گرامی اسلام؛ در سوره اسراء آیه 79 آمده است: (وَ مِنَ الَّیلِ فَتَهَجَّدْ بِهِى نَافِلَهً لَّکَ عَسَى أَن یبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَّحْمُودًا)؛ بخشى از شب را با خواندن نماز نافله بیدار باش، تا پروردگارت تو را به مقام شفاعت برانگیزد. مفسران، در ذیل آیه گفته اند: مقام محمود، همان شفاعت پیامبر اکرم است.
2. انبیاء؛ (وَ لاَ یمْلِکُ الَّذِینَ یدْعُونَ مِن دُونِهِ الشَّفَـعَهَ إِلاَّ مَن شَهِدَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ یعْلَمُونَ)[22]؛ کسانى که جز خدا مورد پرستش واقع می شوند[ مانند بت ها] مالک شفاعت نیستند، مگر آن گروه که به حق گواهى دهند و به آن عالم باشند.
روشن است که از مصادیق روشن «من شهد بالحق» پیامبران الهى هستند.
3. اهل بیت پیامبر اکرم؛ در قرآن کریم آیات فراوانى وجود دارد که به گفته مفسران و به بیان احادیث، در مورد اهل بیت(ع) و شفاعت آنها نازل شده است؛ از جمله:
الف) آیه 255 سوره مبارکه بقره: (مَن ذَا الَّذِى یشْفَعُ عِندَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ)؛ کیست آن کس که جز به اذنش در پیشگاهش شفاعت کنند؟
علاّمه طباطبائى می فرماید: که مراد از شفاعت کنندگان امامان معصوم هستند.[23]
ب) آیه 101 سوره مبارکه شعرا: (فَمَا لَنَا مِن شَـفِعِینَ * وَ لاَ صَدِیق حَمِیم)؛ در نتیجه شفاعت گران نداریم، و نه دوستى نزدیک. روایات متعددى در ذیل آیه آمده است که بعضى از آنها را علامه طباطبائى آورده است و در آنها صریحاً آمده است که شافعان امامان هستند.[24]
ج) (لاَّ یمْلِکُونَ الشَّفَـعَهَ إِلاَّ مَنِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحْمَـنِ عَهْدًا)[25]؛ آنان هرگز مالک شفاعت نیستند، مگر کسى که نزد خداوند رحمان عهد و پیمانى دارد.
با توجه به روایتى که در ذیل آیه فوق آمده است، مراد از عهد در جمله: (عندالرحمن عهداً) کسى است که به ولایت امیرمؤمنان و امامان اهل بیت بعد از او عقیده داشته باشد و این گونه افراد مالک شفاعتند؛ بنابراین، می توان برداشت کرد که به طریق اولى خود امامان اهل بیت هم مالک شفاعت هستند.[26]
4. ملایکه؛[27]
5. علما و شهدا؛ در حدیثى از پیامبر اکرم آمده است: روز قیامت، پیامبر و دانشمندان دینى و شهیدان راه خدا شفاعت می کنند.[28]
6 . متعلمان و حافظان قرآن؛
7. خویشاوندان؛[29]
8 . قرآن مجید؛[30]
9. و …[31]
—————
[22] زخرف، آیه 86.
[23] المیزان، ج 2، ص 341.
[24] ر.ک: المیزان، ج 19، ص 291؛ ترجمه المیزان، موسوى همدانى، ج 15، ص 411؛ تفسیر نمونه، ج 15، ص 276.
[25] مریم، آیه 87.
[26] ر.ک: ترجمه المیزان، ج 14، ص 152 ـ 156؛ تفسیر نمونه، ج 13، ص 135.
[27] انبیاء، آیه 26 ـ 28؛ زخرف، آیه 86 .
[28] میرا حسین نورى، مستدرک الوسایل، ج 11، ص 20.
[29] بحارالأنوار، ج 8 ، ص 43.
[30] کلینى، کافى، ج 2، ص 599.
[31] ر.ک: جعفر سبحانى، منشور جاوید، ج 8، ص 183.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا