اعلام قرآن

یوسف (ع)

یوسف علیه السلام

حضرت یوسف علیه السلام فرزند یعقوب از پیامبران بزرگ الهی بود. حضرت یعقوب علیه السلام 12 پسر داشت. شبی یوسف خواب دید که خورشید و ماه و یازده ستاره بر وی سجده می کنند. خواب خود را به پدرش باز گفت. یعقوب علیه السلام تعبیر خواب وی را بازگو و سفارش کرد که رؤیای خود را به برادرانش نگوید، اما برادران از خواب یوسف آگاهی یافتند و با توجه به علاقه پدر به وی، با نقشهای از پیش طراحی شده او را به صحرا بردند و در چاه انداختند و هنگام بازگشت به پدر گفتند که یوسف را گرگ درید. کاروانیانی که از کنار چاه می گذشت، یوسف را دیدند، از چاه درآوردند و به غلامی به مصر بردند. در آنجا به خانواده عزیز مصر راه یافت. علاقه زلیخا همسر عزیز مصر به او و کام خواستن از او، یوسف را به زندان افکند. تعبیر خواب دو جوان در زندان و سپس تعبیر خواب عزیز مصر، باعث آزادی او از زندان و سرانجام رسیدن به منصب خزینه داری و بعد منصب والای حکومتی شد. خشکسالی سرزمین کنعان و آمدن برادرانش به مصر برای تهیه آذوقه، سبب شد آن ها یکدیگر را بشناسند. یوسف با برادران نیکی کرد و سرانجام با پدرش، یعقوب که سالها در آتش فراق او می سوخت، دیدار کرد. چشم پدر به جمال یوسف روشن شد و از نابینایی ـ که در اثر گریه بر فراق یوسف به آن مبتلا شده بود ـ نجات یافت.(1)
___________________
1. رسولی محلاتی، تاریخ انبیاء،ج 1،ص 231؛ خزائلی، اعلام قرآن،ص 669. یونس بن متی، ملقب به «ذوالنون»، از پیامبران بنی اسرائیل بود که پس از حضرت سلیمان علیه السلام بر مردم نینوا مبعوث گشت. حضرت یونس علیه السلام پیوسته قوم خود را به دین خدا دعوت می کرد، ولی آنان نمی پذیرفتند. سرانجام آن ها را نفرین کرد و از خداوند درخواست عذاب نمود. هنگامی که وقت عذاب نزدیک شد، از شهر بیرون رفت؛ ولی پس از سه روز به شهر بازگشت و مشاهده کرد که عذاب الهی نازل نشده و مردم شهر در حال زندگی عادی هستند. یونس علیه السلام خشمگین از نیامدن عذاب، به سوی دریا رفت و سوار کشتی شد. طوفانی درگرفت و کشتی در آستانه غرق قرار گرفت. بار کشتی را سبکتر کردند، ولی فایده ای نداشت. قرار شد طبق رسم آن زمان، به قید قرعه یکی از مسافران را به دریا بیندازند. قرعه به نام یونس افتاد و او به دریا افکنده شد. نهنگی او را بلعید و او به اعجاز الهی سه روز در شکم ماهی زنده ماند تا سرانجام از شکم نهنگ خارج شد و به ساحل افتاد. دلیل نازل نشدن عذاب بر قوم یونس علیه السلام این بود که پس از خروج یونس از شهر، روبیل عالم قوم یونس، وقتی نشانه های عذاب را دید، از مردم خواست به خداوند پناه برند، از رفتار خود توبه کنند و با گریه و زاری دست به دعا بردارند. آن ها چنین کردند و خداوند بر آنان ترحم نمود و عذاب را از آن ها برداشت.(1)
_________________
1. خزائلی،اعلام قرآن، ص 687.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا