نبوت در قرآن

آیا پیامران الهى باید معصوم باشند؟

آیا پیامران الهى باید معصوم باشند؟ اگر باید معصوم باشند، آیه ذیل چگونه با عصمت آنها سازگار است: (واذکُر عَبدَنا اَیوبَ اِذ نادى رَبَّهُ اَنّى مَسَّنِىَ الشَّیطـنُ بِنُصب وعَذاب ) آیا این آیه، تصرف شیطان را در ایوب اثبات نمی کند و آیا کسى که شیطان در او تصرف کند، معصوم است؟

عصمت پیامبران با ادله عقلى و نقلى قطعى ثابت شده است. بنابراین، اگر آیاتى، در ظاهر با این اصل مخالف باشند، تفسیر آیات با قراین و شواهد موجود، به طور صحیح، این تعارض ظاهرى را از بین می برد که در ذیل به این مسئله می پردازیم.
آیه (واذکُر عَبدَنا اَیوبَ اِذ نادى رَبَّهُ اَنّى مَسَّنِىَ الشَّیطـنُ بِنُصب وعَذاب )؛[9] و بنده ما ایوب را یاد کن آن گاه که پروردگار خویش را خواند که شیطان به من رنجورى و عذاب رسانیده است. نُصب، یعنى «رنج و تعب» و عذاب، یعنى «هر نوع ناراحتى جسمی یا روحى».
مضمون آیه این است که به ایوب وضعى ناگوار و رنج و تعب دست داده بود که از خداوند خواست، تا آنها را برطرف سازد و عروض چنین حالاتى، نشانه صدور گناه نیست، چون مقصود از «نُصب» و «عذاب» دو چیز است که هیچ کدام، ارتکاب گناه را براى حضرت ایوب ثابت نمی کند. آن دو معنا عبارتند از:
1. مقصود از نُصب و عذاب، بیمارى جسمی نیست، بلکه منظور، همان شماتت راهبان است که به تحریک شیطان حضرت ایوب را شماتت می کردند و می گفتند: تو چه گناهى را مرتکب شده اى که به این وضع گرفتار شده اى؟ این مطلب بر ایوب بسیار دشوار آمده و عامل ناراحتى را شیطان معرفى می کند و از خداى متعال رفع این رنج و عذاب را می خواهد. بنابراین، شیطان در بیمارى هاى بدنى او دخالت نداشته و فقط در ناراحتى هاى روحى حضرت ـ که از جانب راهبان بنى اسرائیل و یا دشمنان، متوجه وى می شد ـ دخالت داشته و در قلوب راهبان وسوسه می کرد که سرانجام، مایه ناراحتى حضرت ایوب شد. با این معنا، مشخص می شود که شیطان، هیچ گونه تصرفى در حضرت نداشته است.
2. مقصود از نصب و عذاب، بیمارى جسمی و عارضه بدنى است که شیطان در این عارضه به نوعى دخالت داشته است. شیطان که شاکر بودن حضرت ایوب را می دید، به خداوند عرض کرد: اگر مرا بر ایوب مسلط کنى تا نعمت ها و سلامت را از او بگیرم، او دیگر بنده مطیعى نخواهد بود.
شیطان با اذن خدا، سلامت را از حضرت گرفت. این معنا از آیه، تصرف شیطان بر بدن حضرت را می رساند، ولى این تصرف، هیچ گونه منافاتى با عصمت پیامبران ندارد، چون عصمت آنان، مانع از تأثیر و تسلط شیطان در نفوس و دل هاى آنهاست، اما دلیلى بر امتناع تأثیر شیطان در بدن هایشان و رنجور کردن آنها، بدون اضلال و گمراهى نداریم.[10]
—————
[9] ص، آیه 41.
[10] ر.ک: جعفر سبحانى، منشور جاوید، ج 5، ص 139 و المیزان، ج 17، ص 209.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا