بسیار دیده شده یک نفر بدون تحقیق کافی سخنی میگوید جمعی دیگر هم بدون تحقیق دنبال سخن او را میگیرند و کمکم بصورت «مسأله» ای در میآید، و جمعی را بخود مشغول میسازد و یا در کار خود مردود و سرگردان مینماید؛ متاسفانه دعای جالب و لطیف ندبه اخیراً بهمین سرنوشت مبتلا شده است.
در شماره پیش گفتیم دعای ندبه دعائی است که از نظر محتوا کاملا مستدل و عالی و فصیح و گیرا و عاطفی و حماسی است و در صورت آگاهی کامل خواننده میتواند الهام بخش برای اصلاح وضع اجتماعی و مبارزه با ظلم و فساد گردد و جهشی باشد به سوی اهداف بزرگ انسانی.
اما نمیدانیم چرا این دعا اخیراً مورد حملات ناآگاهانه بعضی قرار گرفته، گاهی به عبارات آن حمله میکنند و گاهی به سند آن، در حالی که نه مضمون آن کمترین ایرادی دارد و نه سند آن «در حدود یک دعا» میتواند مورد خدشه قرار گیرد در شماره گذشته روشن ساختیم که تهمت مشابهت عبارات دعا با عقاید فرقه کیسانیه تا چه حد بی پایه است، اکنون لازم است یک جمله دیگر اضافه کنیم و سپس به شرح اسناد دعا بپردازیم:
بعضی ایراد میکنند که جمله «و عرجت بروحه الی سمائک»(روح او را به معراج به آسمانها بردی )با عقیده شیعه سازگار نیست زیرا معراج تنها جنبه روحانی نداشته است.
در حالیکه اگر به منابع اصلی دعا باز گردیم ایراد بر طرف میگردد زیرا این دعا را پیش از همه در کتاب «مزار کبیر» تالیف محمد بن جعفر المشهدی که از علمای قرن ششم است میبینیم و در کتاب او جمله مزبور باین صورت آمده است «و عرجت به الی سمائک» یعنی او را بمعراج به آسمانها بردی و اثری از کلمه روح در آن نیست (دقت کنید)
دومین متن قدیمی که این دعا در آن دیده شده کتاب «مزار قدیم» است که مؤلف آن در قرن ششم میزیسته، و در این کتاب عبارت نیز بهمان صورت است «و عرجت به الی سمائک».
تنها در کتاب سوم یعنی کتاب «مصباح الزائر» تالیف سید بن طاوس کلمه «بروحه» دیده میشود، و تازه مرحوم صاحب مستدرک حاجی نوری در کتاب «تحیة الزائر» میگوید من خودم در بعضی از نسخههای کتاب مصباح الزائر «عرجت به» دیدم نتیجه اینکه در دو متن از سه کتابی که سند دعای ندبه از آنها نقل شده، کلمه بروحه ندارد و «به» دارد، و در متن سوم نیز دو نسخه مختلف وجود دارد، منتها چون در نسخه «مصباح الزائر» که نزد مرحوم علامه مجلسی وجود داشته کلمه «بروحه» بوده و کتب دعای امروز غالباً از آن گرفته شده است این بحث را برانگیخته است در حالیکه در متون متعدد قدیمتر از آن اثری از کلم? «بروحه» نیست.
بهر حال متن اصلی و صحیحتر دعا کلمه «بروحه» ندارد.
اما سند این دعا
این دعا همانطور که در بالا اشاره شد ـ در سه کتاب معروف و معتبر قدیمی آمده است:
1ـ کتاب مزار کبیر تألیف محدث و دانشمند معروف قرن ششم محمدبن جعفر ـ المشهدی.
2ـ کتاب مزار قدیم که مولف آن از دانشمندان معاصر مرحوم طبری نویسنده کتاب احتجاج است (قرن ششم)
3ـ کتاب مصباح الزائر تالیف سید رضی الدین ابن طاووس که از زهاد و بزرگان محدثان قرن هفتم است.
مرحوم علامه مجلسی نیز در جلد 22بحارالانوار صفحه 262 آنرا از کتب بالا نقل کرده است.
و در هر سه کتاب دعا از «محمدبن علیبن یعقوببن اسحاقبن ابی قره» و او از «محمدبن حسین بن سفیان البزوفری» که در زمان غیبت صغری میزیسته است و قاعدتاً وسیله مکاتبه از طریق نواب با امام (علیه السلام) تماس گرفته است و او از حضرت مهدی صاحب الامر (ع) نقل میکند که دستور دادند این دعا را بخوانند.
نفر اول یعنی محمدبن علیبن یعقوب طبق کتب تراجم و رجال از علما و روات شیعه و از افراد ثقه و مورد اطمینان است و دارای تالیفات متعددی میباشد.
و نفر دوم «محمدبن حسینبن سفیان بزوفری» از اساتید شیخ بزرگوار شیخ مفید است که مستغنی از معرفی میباشد.
شیخ مفید بهنگامیکه نام این استاد خود را می برد از او به نیکی وتجلیل یاد می کند .
جالب توجه اینکه دانشمند بزرگوار نویسنده کتاب «الذریعه» در جلد هشتم صفحه 184 مینویسد که این شخص (محمدبن حسین بزوفری» کتاب دعائی تألیف کرده که دعای ندبه در آن هست.
بنابراین ملاحظه میکنید که سند دعا به افرادی بر میگردد که همه ثقه و یا شناخته شدهاند و هیچ شخصی مجهول و ناشناس در سند دعا نیست.
علاوه بر این بفرض اینکه سند دعا مجهول باشد باز طبق قاعده معروفی که در اصول داریم بنام «قاعده تسامح در ادله سنن» (یعنی در عین اینکه در سند روایات مربوط به احکام واجب و حرام باید سختگیری و موشکافی زیاد کرد در ادله مستحبات لازم نیست سختیگری نمود، چه اینکه مستحبات اعمالی هستند که انجام آنها واجب نیست و ترک آنها حرام نمیباشد)
در سند این دعا نمیتوان سختگیری کرد. مطابق این قاعده معروف که متکی به احادیث زیاد و معتبری هست فقهای اسلام هیچگاه درباره سند مستحبات و دعاها ایراد نمیگرفتند همین اندازه که در کتابی مشهور نقل شده بود و مضمون خوبی داشت قناعت میکردند. بهمین دلیل مدرک بسیاری از دعاهای مشهور که امروز در دست ماست گاهی یک حدیث مرسل بیش نیست.
و در هر صورت طبق مدارک فوق سند دعای ندبه چیزی نیست که قابل ایراد باشد، و سرچشمه ایراد عدم آگاهی بر مطالب فوق بوده است.
جالب اینکه آقائی در کتاب خود نوشته است هر کس سندی برای دعای ندبه پیدا کند ده هزار تومان به او خواهد داد. باید بایشان با نهایت ادب گفت لااقل یکدهم از مبلغ مزبور را پس از مطالعه این سطور به فقیران و مستمندان بدهد و تصمیم بگیرد در آینده گرد این سخنان غرور آمیز نگردد.
(درباره اسناد دعای ندبه بحثهای دیگری نیز هست که بخواست خدا در فرصت دیگری از آن سخن خواهیم گفت.)