پرسش و پاسخ

حسادت عایشه نسبت به شراف بنت خلیفه

حسادت نسبت به شَرَافُ بنتُ خَلِیفَةَ:

شراف بن خلیفه، خواهر دحیه کلبی که در جمال و زیبائی شهره است، از همسران رسول خدا صلی الله علیه وآله بود، رسول خدا عائشه را برای دیدن او فرستاد ؛ اما عائشه از فرط حسادت به جای گفتن حقیقت و توصیف جمال و زیبائی او، سعی کرد که زیبائی را کتمان کند. محمد بن سعد در طبقات الکبری می‌نویسد:
أخبرنا محمد بن عمر حدثنی الثوری عن جابر عن عبد الرحمن بن سابط قال خطب رسول الله امرأة من کلب فبعث عائشة تنظر إلیها فذهبت ثم رجعت فقال لها رسول الله ما رأیت فقالت ما رأیت طائلا فقال لها رسول الله لقد رأیت طائلا لقد رأیت … اقشعرت کل شعرة منک فقالت یا رسول الله ما دونک سر.
رسول خدا زنی از قبیله کلب را خواستگاری کرد، عائشه را فرستاد تا او را نگاه کند، عائشه رفت و برگشت، رسول خدا از او سؤال کرد که چه دیدی؟ عائشه گفت: چیز ارزشمندی ندیدم، رسول خدا فرمود: به درستی که چیز ارزشمندی دیدی، …(اهل سنت در اینجا خصوصیاتی را نقل کرده‌اند که برای حفظ حریم رسول خدا از نقل آن معذوریم) دیدی که تمام موهای بدنت را لرزاند، عائشه گفت: ای رسول خدا (ص) چیزی را نمی‌شود از تو پنهان کرد.
الزهری، محمد بن سعد بن منیع ابوعبدالله البصری (متوفای230هـ)، الطبقات الکبرى، ج 8 ص 160، ناشر: دار صادر – بیروت.
و ابن قتیبه دینوری در عیون الأخبار می‌نویسد:
باب الحسن والجمال
بین الرسول صلى اللّه علیه وسلم وعائشة رضی اللّه عنها عن عائشة رضی اللّه عنها قالت: خطب رسول اللّه صلى اللّه علیه وسلم امرأة من کلبٍ، فبعثنی أنظر إلیها؛ فقال لی: کیف رأیت؟ فقلت: ما رأیت طائلاً؛ فقال: لقد رأیت … اقشعرّ کل شعرةٍ منک على حدةٍ . فقالت: ما دونک سرّ.
الدینوری، ابومحمد عبد الله بن مسلم ابن قتیبة (متوفای276هـ)، عیون الأخبار، ج 1 ص 160، طبق برنامه الجامع الکبیر.
بسیاری دیگر از علمای اهل سنت نیز همین مطلب را نقل کرده‌اند که ما فقط به ذکر آدرس آن‌ها اکتفا می‌کنیم:
الأصبهانی، ابونعیم أحمد بن عبد الله (متوفای430هـ)، تاریخ أصبهان ، ج 2 ص 158، تحقیق : سید کسروی حسن ، ناشر : دار الکتب العلمیة – بیروت ، الطبعة : الأولى ، 1410 هـ-1990م؛
البغدادی، ابوبکر أحمد بن علی بن ثابت الخطیب (متوفای463هـ)، تاریخ بغداد، ج 1 ص 301، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت؛
ابن عساکر الدمشقی الشافعی، أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله،(متوفای571هـ)، تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، ج 51 ص 36، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ناشر: دار الفکر – بیروت – 1995؛
ابن الجوزی الحنبلی، جمال الدین ابوالفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد (متوفای 597 هـ)، الوفا بأحوال المصطفى، ج 1 ص 318، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ناشر:دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولى، 1408هـ ـ 1988م؛
النویری، شهاب الدین أحمد بن عبد الوهاب (متوفای733هـ)، نهایة الأرب فی فنون الأدب،ج 18 ص 131، تحقیق مفید قمحیة وجماعة، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولى، 1424هـ – 2004م؛
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852هـ)، الإصابة فی تمییز الصحابة، ج 7 ص 726، رقم: 11369، تحقیق: علی محمد البجاوی، ناشر: دار الجیل – بیروت، الطبعة: الأولى، 1412هـ – 1992م؛
السیوطی، جلال الدین عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفای911هـ)، الخصائص الکبرى، ج 2 ص 181، ناشر:دار الکتب العلمیة – بیروت – 1405هـ – 1985م.
شکستن کاسه همسران رسول خدا از شدت حسادت:
حسادت عائشه نسبت به دیگر زنان رسول خدا صلی الله علیه وآله به حدی بود که در برخی از موارد او را وادار به واکنش‌های تند ، آن‌هم در برابر دیدگان رسول خدا می‌کرد ؛ از جمله کاسه یکی از همسران رسول خدا را که در آن برای حضرت غذا فرستاده بود ، شکست و غذای آن را روی زمین ریخت.
شکستن کاسه ام سلمه، از شدت حسادت:
نسائی در المجتبی، طحاوی در مشکل الآثار، ابن أبی الدنیا در المداراة الناس و … خود با سند صحیح نقل کرده‌اند که عائشه کاسه، ام سلمه را شکسته است:
أخبرنا الرَّبِیعُ بن سُلَیْمَانَ قال حدثنا أَسَدُ بن مُوسَى قال حدثنا حَمَّادُ بن سَلَمَةَ عن ثَابِتٍ عن أبی الْمُتَوَکِّلِ عن أُمِّ سَلَمَةَ أنها یَعْنِی أَتَتْ بِطَعَامٍ فی صَحْفَةٍ لها إلى رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم وَأَصْحَابِهِ فَجَاءَتْ عَائِشَةُ مُتَّزِرَةً بِکِسَاءٍ وَمَعَهَا فِهْرٌ فَفَلَقَتْ بِهِ الصَّحْفَةَ فَجَمَعَ النبی صلى الله علیه وسلم بین فِلْقَتَیْ الصَّحْفَةِ وَیَقُولُ کُلُوا غَارَتْ أُمُّکُمْ مَرَّتَیْنِ ثُمَّ أَخَذَ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم صَحْفَةَ عَائِشَةَ فَبَعَثَ بها إلى أُمِّ سَلَمَةَ وأعطی صَحْفَةَ أُمِّ سَلَمَةَ عَائِشَةَ.
از أبو متوکل از ام سلمه نقل شده است که او غذائی در یک کاسه برای رسول خدا و اصحابش آورد، عائشه که خود را با عبائی پیچیده بود و سنگی در دست داشت آمد و با آن کاسه را شکست. رسول خدا دو تکه کاسه را جمع کرد و فرمود: بخورید، مادر شما حسادت کرد ! ـ دو بار این جمله را فرمودـ سپس رسول خدا کاسه عائشه را برداشت و برای ام سلمه فرستاد و کاسه ام سلمه را به عائشه داد.
النسائی، أحمد بن شعیب ابوعبد الرحمن، (متوفای303 هـ)، المجتبی من السنن، ج 7 ص 70 ، ح3956 ، تحقیق: عبدالفتاح ابوغدة، ناشر: مکتب المطبوعات الإسلامیة – حلب، الطبعة: الثانیة، 1406 – 1986؛
إبن أبی الدنیا القرشی البغدادی، ابوبکر عبد الله بن محمد بن عبید (متوفای281هـ)، مداراة الناس ، ج 1 ص 127 ، تحقیق : محمد خیر رمضان یوسف ، ناشر : دار ابن حزم – بیروت – لبنان ، الطبعة : الأولى ، 1418هـ – 1998م ؛
إبن أبی الدنیا القرشی البغدادی، ابوبکر عبد الله بن محمد بن عبید (متوفای281هـ)، العیال ویقع فی مجلدین ، ج 2 ص 762 ، تحقیق : د نجم عبد الرحمن خلف ، ناشر : دار ابن القیم – السعودیة – الدمام ، الطبعة : الأولى ، 1410هـ – 1990م ؛
الطحاوی، ابوجعفر أحمد بن محمد بن سلامة (متوفای321هـ)، شرح مشکل الآثار، ج 8 ص 423 ، تحقیق شعیب الأرنؤوط، ناشر: مؤسسة الرسالة – لبنان/ بیروت، الطبعة: الأولى، 1408هـ – 1987م.
محمد ناصر البانی وهابی، این روایت را تصحیح کرده است :
قلت: أخرجه النسائى بإسناد صحیح.
نسائی آن را با سند صحیح نقل کرده است.
ألبانی، محمد ناصر (متوفای1420هـ)، إرواء الغلیل فی تخریج أحادیث منار السبیل، ج 5 ، ص 359 ، تحقیق: إشراف: زهیر الشاویش، ناشر: المکتب الإسلامی – بیروت – لبنان، الطبعة: الثانیة، 1405 – 1985 م.
محمد بن اسماعیل بخاری این داستان را نقل می‌کند؛ اما همانند همیشه و به منظور حفظ آبروی عائشه ، از بردن نام او خودداری می‌کند :
حدثنا عَلِیٌّ حدثنا بن عُلَیَّةَ عن حُمَیْدٍ عن أَنَسٍ قال کان النبی (ص) عِنْدَ بَعْضِ نِسَائِهِ فَأَرْسَلَتْ إِحْدَى أُمَّهَاتِ الْمُؤْمِنِینَ بِصَحْفَةٍ فیها طَعَامٌ فَضَرَبَتْ التی النبی (ص) فی بَیْتِهَا یَدَ الْخَادِمِ فَسَقَطَتْ الصَّحْفَةُ فَانْفَلَقَتْ فَجَمَعَ النبی (ص) فِلَقَ الصَّحْفَةِ ثُمَّ جَعَلَ یَجْمَعُ فیها الطَّعَامَ الذی کان فی الصَّحْفَةِ وَیَقُولُ غَارَتْ أُمُّکُمْ ثُمَّ حَبَسَ الْخَادِمَ حتى أتى بِصَحْفَةٍ من عِنْدِ التی هو فی بَیْتِهَا فَدَفَعَ الصَّحْفَةَ الصَّحِیحَةَ إلى التی کُسِرَتْ صَحْفَتُهَا وَأَمْسَکَ الْمَکْسُورَةَ فی بَیْتِ التی کَسَرَتْ.
از أنس نقل شده است که رسول خدا در کنار یکی از همسران خود بود، یکی دیگر از همسران آن حضرت، کاسه‌ای از طعام برای آن حضرت فرستاد. همسری که رسول خدا در خانه او بود، زیر دست خادم آن خانم زد، کاسته بر زمین افتاد و شکست. رسول خدا تکه‌های کاسه را جمع کرد و سپس غذا را در کاسه دیگری گذاشته و می‌گفت: حسادت مادرتان برانگیخته شده است، سپس خادم را نگه داشت تا این که از خانه آن زن که کاسه را شکسته بود، کاسه‌ای برداشت، کاسه سالم را به کسی که کاسه‌اش شکسته بود داد و کاسه شکسته را در خانه کسی که آن را شکسته بود نگه داشت.
البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل ابوعبدالله (متوفای256هـ)، صحیح البخاری،ج 5 ص 2003، ح4927، کِتَاب النِّکَاحِ، بَاب الْغَیْرَةِ، تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة – بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987.
ابن حجر عسقلانی به نقل از طیبی می‌نویسد که نام عائشه را به خاطر حفظ مقام و منزلت او حذف کرده‌اند :
قال الطیبی إنما أبهمت عائشة تفخیما لشأنها وأنه مما لا یخفى ولا یلتبس أنها هی لأن الهدایا إنما کانت تهدى إلى النبی صلى الله علیه وسلم فی بیتها .
طیبی گفته است: نام عائشه به منظور بزرگداشت او مبهم آورده شده است و این چیزی نیست که مخفی بماند و یا بر کسی اشتباه شود؛ زیرا همواره هدایا به رسول خدا در خانه او داده می‌شده است.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852 هـ)، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج 5 ص 124، تحقیق: محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفة – بیروت.
و عینی در عمدة القاری مشخصا می‌نویسد که آن زنی که کاسه را شکسته، عائشه بوده است .
قوله : (عند بعض نسائه) هی عائشة رضی الله تعالى عنها .
این که گفته : رسول خدا در پیش بعضی از همسران بود، منظور عائشه است .
العینی الغیتابی الحنفی، بدر الدین ابومحمد محمود بن أحمد (متوفای 855هـ)، عمدة القاری شرح صحیح البخاری، ج 20 ص 209، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
و البته این که هدایا همیشه در زمانی که آن حضرت در خانه عائشه بوده، به آن حضرت داده می‌شده، سخنی است که دلیلی جز روایتی از خود عائشه ، که در آن مطالبی مخالف عقل و منطق سلیم وجود دارد ، یافت نمی‌شود ! این روایت در آدرس ذیل مورد بررسی قرار گرفته است :
www.valiasr-aj.com
و بلکه توهین به حضرت رسول است ؛ چرا که ثابت می‌کند آن حضرت عدالت را در تقسیم اوقات میان همسرانش رعایت نمی‌کرده و بیشتر اوقات را در خانه او می‌گذرانده است .
احمد بن حنبل، نیز همین روایت را از أنس نقل می‌کند ؛‌ ولی او با تردید می‌گوید که مراد از آن عائشه است:
حدثنا عبد اللَّهِ حدثنی أبی ثنا بن أبی عدی عن حُمَیْدٍ وَیَزِیدُ بن هَارُونَ أنا حُمَیْدٌ عن أَنَسٍ ان رَسُولَ اللَّهِ (ص) کان عِنْدَ بَعْضِ نِسَائِهِ قال أَظُنُّهَا عَائِشَةَ فَأَرْسَلَتْ إِحْدَى أُمَّهَاتِ الْمُؤْمِنِینَ مع خَادِمٍ لها بِقَصْعَةٍ فیها طَعَامٌ قال فَضَرَبَتِ الأُخْرَى بِیَدِ الْخَادِمِ فَکُسِرَتِ القَصْعَةُ بِنِصْفَیْنِ قال فَجَعَلَ رسول اللَّهِ (ص) یقول غَارَتْ أُمُّکُمْ قال وَأَخَذَ الْکَسْرَتَیْنِ فَضَمَّ إِحْدَاهُمَا إلى الأُخْرَى فَجَعَلَ فیها الطَّعَامَ ثُمَّ قال کُلُوا فَأَکَلُوا وَحَبَسَ الرَّسُولَ وَالْقَصْعَةَ حتى فَرَغُوا فَدَفَعَ إلى الرَّسُولِ قَصْعَةً أُخْرَى وَتَرَکَ الْمَکْسُورَةَ مَکَانَهَا.
از أنس نقل شده است که رسول خدا در خانه یکی از همسرانش بود و من گمان می‌کنم که خانه عائشه بوده است، یکی دیگر از همسران رسول خدا به دست خادم خودش کاسه طعامی برای آن حضرت فرستاد . همسر دیگرش (عائشه) به دست خادم زد و کاسه دو نیم شد . انس گفت: رسول خدا (ص) فرمود: مادرتان حسادت کرد ! دو نیمه کاسه را گرفت و به یکدیگر چسپاند و غذا را در آن نهاد، سپس فرمود: بخورید و‌ آن‌ها خوردند . آن حضرت خادم و کاسه را نگه داشت، تا از خوردن غذا فارغ شدند، سپس کاسه دیگری به خادم داد و کاسه شکسته را در همان جا گذاشت .
الشیبانی، أحمد بن حنبل ابوعبدالله (متوفای241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج 3 ص 105، ح12046، ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر.
اما دیگر بزرگان اهل سنت، داستان را به صورت کامل نقل و تصریح می‌کنند که عائشه کاسه را شکسته است؛ اما این که کاسه چه کسی را شکسته است، نام ام سلمه، زینب بنت جحش، صفیه و حفصه را ذکر کرده‌اند .
شکستن کاسه زینب بنت حجش:
خطیب بغدادی در تاریخ خود با سند صحیح نقل می‌کند که عائشه کاسه زینب بنت جحش را شکسته است :
وأما من قال : هی زینب فأخبرنا أبو الحسن علی بن محمد بن عبد الله بن بشران المعدل قال : أخبرنا أبو الحسن علی بن محمد بن أحمد المصری قال : حدثنا روح بن الفرج قال : حدثنا یحیى بن بکیر قال : حدثنا اللیث بن سعد عن جریر بن حازم عن حمید الطویل قال : سمعت أنس بن مالک یحدث أَنَّ زَیْنَبَ إبْنَةَ جَحْشٍ أَهْدَتْ إلَى رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم وهو فی بَیْتِ عَائِشَةَ وَیَوْمِهَا جَفْنَةً من حَیْسٍ فَقَامَتْ عَائِشَةُ فَأَخَذَتْ الْقَصْعَةَ فَضَرَبَتْ بها وَمَا فِیْهَا الأَرْضَ فَکَسَرَتْهَا فَقَامَ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم إلَى قَصْعَةٍ لها فَدَفَعَهَا رَسُوْلُ اللهِ إلَى زَیْنَبَ وقال: «هذه لها مَکَانُ صَحْفَتِهَا» وقَالَ لِعَائِشَةَ: لَکِ التی کَسَرَتْها.
از حمید طویل نقل شده است که أنس شنیدم نقل می‌کرد که زینب دختر جحش کاسه‌ای حلوا برای رسول خدا (ص) که در آن روز در خانه عائشه بود، فرستاد، عائشه برخواست، کاسه را گرفت و آن را با همه آن چه در آن بود، به زمین کوبید، پس رسول خدا (ص) برخواست کاسه‌ای از خانه عائشه برداشت و آن را به زینب داد و فرمود: این کاسه به جای کاسه او. و به عائشه گفت: کاسه‌ای که شکستی مال تو .
البغدادی، ابوبکر أحمد بن علی بن ثابت الخطیب (متوفای463هـ)، کتاب الأسماء المبهمة فی الأنباء المحکمة ، ج 8 ص 519، تحقیق : د. عز الدین علی السید ، ناشر : مکتبة الخانجی – القاهرة / مصر ، الطبعة : الثالثة ، 1417 هـ – 1997م.
بررسی سند روایت:
أبو الحسن علی بن محمد بن عبد الله بن بشران المعدل :
ذهبی در باره او می‌گوید:
روى شیئا کثیرا على سداد وصدق وصحة روایة کان عدلا وقورا . قال الخطیب کان تام المروءة ظاهر الدیانة صدوقا ثبتا.
روایات زیادی که محکم، راست و صحیح بوده نقل کرده است، آدم عادل و با وقاری بود. خطیب بغدادی گفته: مروتی کامل و ظاهر متدینی داشت، راستگو و مورد اعتماد بود.
الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج 17 ص 312، تحقیق: شعیب الأرناؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة الرسالة – بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.
أبو الحسن علی بن محمد بن أحمد المصری
ذهبی در باره او می‌گوید:
المصری . الإمام المحدث الرحال أبو الحسن علی بن محمد بن أحمد بن الحسن البغدادی الواعظ المشهور بالمصری لإقامته مدة بمصر .
قال أبو بکر الخطیب کان ثقة عارفا جمع حدیث اللیث وحدیث ابن لهیعة وصنف فی الزهد کتبا کثیرة وکان له مجلس وعظ حدثنی الأزهری أنه یحضر مجلسه رجال ونساء فکان یجعل على وجهه برقعا خوفا أن یفتتن به الناس من حسن وجهه.
مصری، پیشوا، محدثی که برای شنیدن روایت زیاد مسافرت می‌کرد، واعظ مشهور مصری …
خطیب بغدادی گفته: او مورد اعتماد و عارف بود، حدیث لیث و حدیث أبی لهیعه را جمع کرد و در باره زهد کتاب‌های زیادی نوشت، مجلس پند و نصیحت داشت، ازهری برای من نقل کرد که در مجلس او زن و مرد حاضر می‌شد و او به دلیل زیبائی زیاد و این که مردم به فتنه نیفتند، صورت خود را با برقع (پوشیه) می‌پوشاند.
الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج 15 ص 381، تحقیق: شعیب الأرناؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة الرسالة – بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.
أبو الزنباع روح بن الفرج:
ابن حجر عسقلانی در باره او می‌گوید:
روح بن الفرج القطان أبو الزنباع بکسر الزای وسکون النون بعدها موحدة المصری ثقة من الحادیة عشرة مات سنة اثنتین وثمانین وله أربع وثمانون تمییز.
روح بن فرج مصری، مورد اعتماد و از طبقه یازدهم روات بود .
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852هـ)، تقریب التهذیب، ج 1 ص 211، رقم: 1967، تحقیق: محمد عوامة، ناشر: دار الرشید – سوریا، الطبعة: الأولى، 1406 – 1986.
یحیى بن بکیر :
از روات بخاری ، مسلم و ابن ماجه، ابن حجر در باره او می‌گوید:
یحیى بن عبد الله بن بکیر المخزومی مولاهم المصری وقد ینسب إلى جده ثقة فی اللیث وتکلموا فی سماعه من مالک من کبار العاشرة مات سنة إحدى وثلاثین وله سبع وسبعون خ م ق.
یحیی بن عبد الله بن بکیر مصری که گاهی به جدش نسبت داده می‌شود (یحیی بن بکیر گفته می‌شود) در روایاتی که از لیث بن سعد شنیده است، مورد اعتماد است ؛ ولی در روایاتی که از مالک نقل کرده است، اشکال شده است .
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852هـ)، تقریب التهذیب، ج 1 ص529، رقم: 7580، تحقیق: محمد عوامة، ناشر: دار الرشید – سوریا، الطبعة: الأولى، 1406 – 1986.
اللیث بن سعد :
از روات بخاری‌، مسلم و بقیه صحاح سته، ابن حجر در باره او می‌گوید:
اللیث بن سعد بن عبد الرحمن الفهمی أبو الحارث المصری ثقة ثبت فقیه إمام مشهور من السابعة مات فی شعبان سنة خمس وسبعین ع .
لیث بن سعد مصری، مورد اعتماد، دانشمند و پیشوای نام‌آور بود.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852هـ)، تقریب التهذیب، ج 1 ص 464، رقم: 5684، تحقیق: محمد عوامة، ناشر: دار الرشید – سوریا، الطبعة: الأولى، 1406 – 1986.
جریر بن حازم
از روات بخاری، مسلم و بقیه صحاح سته، ابن حجر در باره او می‌گوید:
جریر بن حازم بن زید بن عبد الله الأزدی أبو النضر البصری والد وهب ثقة….
جریر بن حازم بصری، مورد اعتماد بود … .
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852هـ)، تقریب التهذیب، ج 1 ص 138، رقم: 911، تحقیق: محمد عوامة، ناشر: دار الرشید – سوریا، الطبعة: الأولى، 1406 – 1986.
حمید الطویل
از روات بخاری ، مسلم و بقیه صحاح سته، ابن حجر در باره او می‌گوید:
حمید بن أبی حمید الطویل أبو عبیدة البصری اختلف فی اسم أبیه على نحو عشرة أقوال ثقة مدلس.
حمید بن أبی حمید، مورد اعتماد و مدلس بود.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852هـ)، تقریب التهذیب، ج 1 ص 181، رقم: 1544، تحقیق: محمد عوامة، ناشر: دار الرشید – سوریا، الطبعة: الأولى، 1406 – 1986.
البته تدلیس او ضرری به صحت روایت نمی‌زند؛ چرا که طبق نقل ذهبی تمام روات اهل سنت غیر از دو نفر مدلس بوده‌اند:
وروى معاذ بن معاذ عن شعبة قال ما رأیت أحدا من أصحاب الحدیث إلا یدلس إلا عمرو بن مرة وابن عون.
معاذ بن معاذ از شعبه نقل کرده است که احدی از اصحاب حدیث را ندیدم مگر این که اهل تدلیس بودند؛ غیر از عمر بن مره و ابن عون.
الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج 5 ص 197، تحقیق: شعیب الأرناؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة الرسالة – بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.
أنس بن مالک:
صحابی.
همین روایت را ابن حزم اندلسی در المحلی به سند خود مستقیما از لیث بن سعد و ابن حجر عسقلانی در فتح الباری و بدر الدین عینی در عمدة القاری نقل کرده‌اند:
إبن حزم الظاهری، ابومحمد علی بن أحمد بن سعید (متوفای456هـ)، المحلی، ج 8 ص 141، تحقیق: لجنة إحیاء التراث العربی، ناشر: دار الآفاق الجدیدة – بیروت؛
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852 هـ)، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج 5 ص 125، تحقیق: محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفة – بیروت؛
العینی الغیتابی الحنفی، بدر الدین ابومحمد محمود بن أحمد (متوفای 855هـ)، عمدة القاری شرح صحیح البخاری، ج 13 ص 36، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
شکستن کاسه حفصه به خاطر حسادت:
برخی دیگر از بزرگان اهل سنت نقل کرده‌اند که عائشه کاسه حفصه را شکسته است. أبی یعلی در مسند خود می‌نویسد:
حدثنا العباس حدثنا عمران بن خالد الخزاعی حدثنا ثابت عن أنس قال کان النبی (ص) فی بیت عائشة وبعض أصحابه ینتظر طعاما قال فسبقتها قال عمران أکبر ظنی أنها حفصة بصحفة فیها ثرید وقالت فوضعتها قالت فخرجت عائشة فأخذت القصعة قال ذاک قبل أن یحتجبن قال فضربت بها فانکسرت فأخذها نبی الله (ص) فضمها وقال بکفه حکى عمران وضمها وقال کلوا غارت أمکم قال فلما فرغ أرسل بالصحفة إلى حفصة وأرسل بالمکسورة إلى عائشة فصارت قضیة من کسر شیئا فهو له وعلیه مثلها.
از أنس نقل شده است که رسول خدا در خانه عائشه بود، برخی از اصحاب آن حضرت منتظر غذا بودند، یکی از زنان آن حضرت که عمران می‌گوید بیشتر گمان من این است که او حفصه بوده، کاسه‌ای که در آن آبگوشت بود زودتر از عائشه آورد و آن را گذاشت، عائشه آمد و کاسه را برداشت ـ این قضیه قبل از دستور به حجاب بوده است ـ و آن را زد و شکست. رسول خدا آن کاسه را گرفت و با دستانش چسپاند و سپس فرمود: بخورید ، مادرتان حسادت کرده است ! وقتی فارغ شد، کاسه‌ای برای حفصه فرستاد و کاسه شکسته را به عائشه داد؛ پس از آن هر کس کاسه‌ای می‌شکست ، مثل آن بر عهده او بود.
أبو یعلی الموصلی التمیمی، أحمد بن علی بن المثنی (متوفای307 هـ)، مسند أبی یعلی، ج 6 ص85ـ 86، ح3339، تحقیق: حسین سلیم أسد، ناشر: دار المأمون للتراث – دمشق، الطبعة: الأولى، 1404 هـ – 1984م.
همین قضیه را طحاوی حنفی در شرح مشکل الآثار و دارقطنی در سنن خود نقل کرده‌اند:
الطحاوی الحنفی ، ابوجعفر أحمد بن محمد بن سلامة (متوفای321هـ)، شرح مشکل الآثار، ج 8 ص 425، تحقیق شعیب الأرنؤوط، ناشر: مؤسسة الرسالة – لبنان/ بیروت، الطبعة: الأولى، 1408هـ – 1987م؛
الدارقطنی البغدادی، ابوالحسن علی بن عمر (متوفای 385هـ)، سنن الدارقطنی ج 4 ص 153، ح14، تحقیق : السید عبد الله هاشم یمانی المدنی ، ناشر : دار المعرفة – بیروت – 1386 – 1966م.
شکستن کاسه صفیه ، به خاطر حسادت:
برخی دیگر از بزرگان اهل سنت نقل کرده‌اند که عائشه کاسه صفیه همسر رسول خدا را شکسته است:
حدثنا مُسَدَّدٌ ثنا یحیى عن سُفْیَانَ حدثنی فُلَیْتٌ الْعَامِرِیُّ عن جَسْرَةَ بِنْتِ دَجَاجَةَ قالت قالت عَائِشَةُ رضی الله عنها ما رأیت صَانِعًا طَعَامًا مِثْلَ صَفِیَّةَ صَنَعَتْ لِرَسُولِ اللَّهِ (ص) طَعَامًا فَبَعَثَتْ بِهِ فَأَخَذَنِی أَفْکَلٌ فَکَسَرْتُ الْإِنَاءَ فقلت یا رَسُولَ اللَّهِ ما کَفَّارَةُ ما صَنَعْتُ قال إِنَاءٌ مِثْلُ إِنَاءٍ وَطَعَامٌ مِثْلُ طَعَامٍ.
از جسره دختر دجاجه نقل شده است که عائشه گفت: آشپزی مانند صفیه ندیده بودم ! او غذائی برای رسول خدا درست کرد و فرستاد، (از شدت حسادت بدنم) به لرزه افتاد؛ پس ظرف را شکستم و گفتم: ای رسول خدا کفاره این کار من چیست، آن حضرت فرمود: ظرفی همانند آن ظرف و غذائی همانند آن غذا.
السجستانی الأزدی، سلیمان بن الأشعث ابوداوود (متوفای 275هـ)، سنن أبی داوود، ج 3 ص 297، ح3568، تحقیق: محمد محیی الدین عبد الحمید، ناشر: دار الفکر؛
النمری القرطبی المالکی، ابوعمر یوسف بن عبد الله بن عبد البر (متوفای 463هـ)، الاستذکار الجامع لمذاهب فقهاء الأمصار فی شرح الموطأ، ج 7 ص 148ـ149، تحقیق: سالم محمد عطا – محمد علی معوض، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولى، 2000م؛
الأنصاری القرطبی، ابوعبد الله محمد بن أحمد (متوفای671هـ)، الجامع لأحکام القرآن، ج 2 ص 357، ناشر: دار الشعب – القاهرة.
و احمد بن حنبل نیز به نقل از خود عائشه می‌نویسد که من کاسه صفیه را شکستم و رسول خدا به خاطر این کار بسیار خشمگین شد :
حدثنا عبد اللَّهِ حدثنی أَبِى ثنا سُرَیْجُ بن النُّعْمَانِ قال حدثنا عبد الْوَاحِدِ عن أَفْلَتَ بن خَلِیفَةَ قال أَبِى سُفْیَانُ یقول فُلَیْتٍ عن جَسْرَةَ بِنْتِ دَجَاجَةَ عن عَائِشَةَ قالت بَعَثَتْ صَفِیَّةُ إلى رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم بِطَعَامٍ قد صَنَعَتْهُ له وهو عندی فلما رأیت الْجَارِیَةَ أخذتنی رِعْدَةٌ حتى اسْتَقَلَّنِى أَفْکَلُ فَضَرَبْتُ الْقَصْعَةَ فَرَمَیْتُ بها قالت فَنَظَرَ إِلَىَّ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم فَعَرَفْتُ الْغَضَبَ فی وَجْهِهِ فقلت أَعُوذُ بِرَسُولِ اللَّهِ أَنْ یَلْعَنَنِى الْیَوْمَ قالت قال أَوْلَى قالت قلت وما کَفَّارَتُهُ یا رَسُولَ اللَّهِ قال طَعَامٌ کَطَعَامِهَا وَإِنَاءٌ کَإِنَائِهَا.
از عائشه نقل شده است که صفیه غذائی را که برای رسول خدا (ص) درست کرده بود، فرستاد، رسول خدا در خانه من بود، وقتی کنیز او را دیدم، بدنم به لرزش افتاد، با سنگ کاسه او را شکستم. عائشه می‌گوید: سپس به رسول خدا (ص) نگاه کردم، خشم و غضب را در صورت او مشاهده کردم؛ پس گفتم: پناه می‌برم به رسول خدا اگر امروز مرا نفرین کند.
پیغمبر فرمودند : سزاوار بود (که این کار را نمی‌کردی تا من نیز غضب نمی‌کردم)
گفتم : ای رسول خدا ! کفاره این کار چیست ؟ فرمودند : غذایی مانند غذای او و ظرفی مانند ظرف او !
الشیبانی، أحمد بن حنبل ابوعبدالله (متوفای241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج 6 ص 277، ح26409، ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر.
هیثمی بعد از نقل این روایت می‌گوید:
قلت رواه أبو داود وغیره باختصار ورواه أحمد ورجاله ثقات .
الهیثمی، ابوالحسن علی بن أبی بکر (متوفای 807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج 4 ص 321، ناشر: دار الریان للتراث/‏ دار الکتاب العربی – القاهرة، بیروت – 1407هـ.
طبق این روایت، رسول خدا صلی الله علیه وآله به خاطر این عمل عائشه به شدت خشمگین شده بوده؛ به طوری که عائشه گمان کرده او را نفرین خواهد کرد.
همان طور که پیش از این گذشت، طبق نقل خود عائشه، کسی که رسول خدا بر او غضب کند، مستحق آتش جهنم خواهد بود، حال ما سؤالی از دانشمندان اهل سنت داریم که آیا این قاعده شامل خود عائشه نیز می‌شود یا خیر؟
و ابن أثیر جزری در جامع الأصول به نقل از عائشه می‌نویسد که من از شدت حسادت بدنم به لرزه افتاد و کاسه را شکستم .
6198 ( د س ) عائشة – رضی الله عنها – : قالت : ( ما رأیتُ صانعةَ طعام مثل صفیةَ ، صنعتْ لرسولِ الله – صلى الله علیه وسلم – طعاما – وهو فی بیتی – فأخذنی أَفْکَل ، وارتعدتُ مِن شِدَّةِ الغَیْرَةِ ، فکسرتُ الإِناءَ ، ثم نَدِمْتُ ، فقلتُ :یا رسولَ الله ، ما کَفَّارةُ ما صنعتُ ؟ فقال : إِناء مثل إِناء ، وطعام مثلُ طعام ) . أخرجه أبو داود ، والنسائی .
آشپزی مانند صفیه ندیده بودم ! او غذائی برای رسول خدا درست کرد؛ در حالی که آن حضرت در خانه من بود، مرا لرزه گرفت و از شدت حسادت بدنم به لرزش افتاد، پس ظرف را شکستم، سپس پشیمان شدم و گفتم: ای رسول خدا (ص) کفاره این کار من چیست؟ فرمود: ظرفی همانند ظرف و غذائی همانند غذائی او . این روایت را ابوداود و نسائی نقل کرده‌اند.
الجزری، المبارک بن محمد ابن الأثیر (متوفای544هـ)، معجم جامع الأصول فی أحادیث الرسول، ج 8 ص 437، طبق برنامه الجامع الکبیر.
کاسه چه کسی شکست؟
اما این که عائشه کاسه چه کسی را شکسته است، در میان علمای اهل سنت اختلاف شدیدی دیده می‌شود و منشأ آن نیز روایات صحیح السندی است که در باره هر چهار مورد نقل شده است . ابن حجر عسقلانی در فتح الباری می‌نویسد:
قال عمران أکثر ظنی أنها حفصة بصحفة فیها ثرید فوضعتها فخرجت عائشة وذلک قبل أن یحتجبن فضربت بها فانکسرت الحدیث ولم یصب عمران فی ظنه أنها حفصة بل هی أم سلمة کما تقدم نعم وقعت القصة لحفصة أیضا وذلک فیما رواه بن أبی شیبة وبن ماجة من طریق رجل من بنی سواءة غیر مسمى عن عائشة قالت کان رسول الله صلى الله علیه وسلم مع أصحابه فصنعت له طعاما وصنعت له حفصة طعاما فسبقتنی فقلت للجاریة انطلقی فأکفئی قصعتها فأکفأتها فانکسرت وانتشر الطعام فجمعه على النطع فأکلوا ثم بعث بقصعتی إلى حفصة فقال خذوا ظرفا مکان ظرفکم وبقیة رجاله ثقات وهی قصة أخرى بلا ریب لأن فی هذه القصة أن الجاریة هی التی کسرت الصحفة وفی الذی تقدم أن عائشة نفسها هی التی کسرتها .
وروى أبو داود والنسائی من طریق جسرة بفتح الجیم وسکون المهملة عن عائشة قالت ما رأیت صانعة طعاما مثل صفیة أهدت إلى النبی صلى الله علیه وسلم إناء فیه طعام فما ملکت نفسی أن کسرته فقلت یا رسول الله ما کفارته قال إناء کإناء وطعام کطعام إسناده حسن ولأحمد وأبی داود عنها فلما رأیت الجاریة أخذتنی رعدة فهذه قصة أخرى أیضا وتحرر من ذلک أن المراد بمن أبهم فی حدیث الباب هی زینب لمجیء الحدیث من مخرجه وهو حمید عن أنس .
عمران گفته: بیشتر گمان من این است که آن زنی که کاسه‌اش شکسته، حفصه بوده که آبگوشتی آورد و آن را گذاشت، پس عائشه خارج شد و این مسأله قبل از دستور حجاب بود، پس کاسه را زد و شکست . عمران در این گمانش که آن زن حفصه بوده، به حقیقت اصابت نکرده؛ بلکه آن زن ام سلمه بوده ؛ چنانچه گذشت. بلی قصه برای حفصه نیز افتاده است، آن جا که ابن أبی شیبه وابن ماجه از طریق مردی از بنی سوداء که نام او برده نشده از عائشه نقل کرده‌اند که گفت: رسول خدا به همراه اصحابش نشسته بودند، من غذائی آماده کردم و حفصه نیز آماده کرد، پس حفصه بر من پیشی گرفت، من به کنیز خود گفتم: برو و کاسه را کج کن، او کاسه را کج کرد و شکست و غذا روی زمین ریخت، پس غذا را جمع کردند و از آن خوردند، سپس کاسه مرا برای حفصه فرستاد و فرمود این ظرف را به جای ظرف خودتان بگیرید . بقیه روات مورد اعتماد هستند . بی‌تردید این داستان دیگری است؛ زیرا در این داستان آمده که کنیز کاسه را شکست، و در روایت قبلی آمده بود که خود عائشه کاسه را شکست .
و أبو داود و نسائی از طریق جَسْره از عائشه نقل شده که من همانند صفیه آشپزی ندیده بودم ، او ظرفی که در آن غذا بود برای رسول خدا هدیه آورد، من نتوانستم جلوی خود را بگیرم و کاسه را شکستم، عرض کردم ای رسول خدا کفاره آن چیست؟ فرمود: ظرفی در مقابل ظرفش و غذائی در برابر غذائی او . سند این روایت «حسن» است.
أحمد و أبی داود از عائشه نقل کرده‌اند که وقتی آن کنیز را دیدم، به لرزه افتادم . این داستان دیگری است، چون این روایت از طریق حمید از أنس نقل شده، مشخص می‌شود که این زنی که کاسه او شکسته و نام او برده نشده، زینب بوده است .
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852 هـ)، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج 5 ص 125، تحقیق: محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفة – بیروت.
و عینی در عمدة القاری می‌نویسد:
قوله : (عند بعض نسائه) هی عائشة رضی الله تعالى عنها . قوله : ( إحدى أمهات المؤمنین ) هی زینب بنت جحش ، وقال الکرمانی : هی صفیة ، وقیل ؛ زینب ، وقیل : أم سلمة .
این که گفته : رسول خدا در پیش بعضی از همسران بود، منظور عائشه است . این که گفته: یکی از امهات المؤمنین، منظور زینب دختر حجش است . کرمانی گفته که منظور از آن صفیه است و برخی گفته‌اند که مراد زینب و برخی گفته‌اند که ام سلمه بوده است .
عمدة القاری ج 20 ص 209.
و ابن جوزی در تلقیح فهوم الأثر می‌نویسد:
أم المؤمنین التی کان النبی صلى الله علیه وسلم فی بیتها هی عائشة والتی أرسلت إلى النبی صلى الله علیه وسلم الصحفة اختلف فیها فقیل هی أم سلمة بنت أبی أمیة وقیل هی زینب بنت جحش وقیل هی صفیة بنت حیی.
ام المؤمنینی که رسول خدا در خانه او بوده، عائشه است، اما در باره آن زنی که کاسه را برای رسول خدا فرستاد، اختلاف شده، برخی گفته‌اند که ام سلمه دختر أبی‌أمیه بوده، برخی گفته‌اند که زینب دختر جحش بوده و دیگری گفته که صفیه بوده است .
ابن الجوزی الحنبلی، جمال الدین ابوالفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد (متوفای 597 هـ)، تلقیح فهوم أهل الأثر فی عیون التاریخ والسیر ، ج 1 ص 513، ناشر : شرکة دار الأرقم بن أبی الأرقم – بیروت ، الطبعة : الأولى، 1997م.
اما با توجه به صحت سند تمامی این موارد، ثابت می‌شود که شکستن کاسه در موارد متعدد اتفاق افتاده است و فقط یک مورد نبوده است .
حسادت نسبت به زنانی که خود را به رسول خدا (ص) هبه می‌کردند:
یکی از ویژگی‌های رسول خدا صلی الله علیه وآله این بوده است که اگر زنانی خود را به آن حضرت هبه می‌کردند،در صورت قبول حضرت ، نیازی به خواندن عقد نبود و آن زن همسر رسول خدا صلی الله علیه وآله محسوب می‌شد .
این مطلب سبب شده بود که حسادت عائشه همسر رسول خدا صلی الله علیه وآله به شدت برانگیخته شود . بخاری در صحیح خود می‌نویسد:
عن عَائِشَةَ رضی الله عنها قالت: کنت أَغَارُ على اللَّاتِی وَهَبْنَ أَنْفُسَهُنَّ لِرَسُولِ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم وَأَقُولُ: أَتَهَبُ الْمَرْأَةُ نَفْسَهَا؟ فلما أَنْزَلَ الله تَعَالَى «ترجی من تَشَاءُ مِنْهُنَّ وَتُؤْوِی إِلَیْکَ من تَشَاءُ وَمَنْ ابْتَغَیْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فلا جُنَاحَ عَلَیْکَ» قلت: ما أُرَى رَبَّکَ إلا یُسَارِعُ فی هَوَاکَ.
از عائشه نقل شده است که من بر زنانی که خود را به رسول خدا (ص) هبه می‌کردند، حسادت می‌ورزیدم و می‌گفتم: آیا زن خودش را به کسی هبه می‌کند، زمانی که خداوند این آیه را نازل کرد که : « (موعد) هر یک از همسرانت را بخواهى مى‏توانى به تأخیر اندازى، و هر کدام را بخواهى نزد خود جاى دهى و هر گاه بعضى از آنان را که برکنار ساخته‏اى بخواهى نزد خود جاى دهى، گناهى بر تو نیست‏» گفتم: پروردگارت را جز این نمی‌بینم مگر این که با سرعت به دنبال برآوردن هوای نفس تو است.
صحیح البخاری ج 4 ص 1797، ح4510 ، کتاب التفسیر، بَاب قَوْلِهِ: (ترجی من تَشَاءُ مِنْهُنَّ…).
صحیح مسلم ج 2 ص 1085، ح1464، کِتَاب الرِّضَاعِ، بَاب جَوَازِ هِبَتِهَا نَوْبَتَهَا لِضُرَّتِهَا
قال القرطبی هذا قول ابرزه الدلال والغیرة وهو من نوع قولها ما أحمد کما ولا أحمد الا الله وإلا فاضافة الهوى إلى النبی صلى الله علیه وسلم لا تحمل على ظاهره لأنه لا ینطق عن الهوى ولا یفعل بالهوى ولو قالت إلى مرضاتک لکان ألیق ولکن الغیرة یغتفر لاجلها إطلاق مثل ذلک.
قرطبی گفته است : علت گفتن این سخنان ، حسن زنانه و غیرت است؛ این از گونه سخنانی است که آن را نمی‌پسندم ! و تنها خدا را شکر می‌گویم !
اما اینکه کلمه «هوی» را به رسول خدا (ص) نسبت داده است ، حمل بر ظاهر نمی‌شود ؛ زیرا رسول خدا (ص) از هوای نفس سخنی نمی‌گوید و کاری از روی هوا انجام نمی‌دهد !
اگر عائشه می‌گفت : «به سوی علاقه تو» سزاوارتر بود ، اما به خاطر حسادت اشکالی ندارد که مثل این سخنان گفته شود !
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852 هـ)، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج 9 ص 165، تحقیق: محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفة – بیروت؛
العینی الغیتابی الحنفی، بدر الدین ابومحمد محمود بن أحمد (متوفای 855هـ)، عمدة القاری شرح صحیح البخاری، ج 20 ص 109، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
یعنی به اقرار قرطبی ، عائشه به صورت عملی آیه «وما ینطق عن الهوی» را تکذیب کرده است !
و مسلم در ادامه این روایت را نقل می‌کند:
عن عَائِشَةَ أنها کانت تَقُولُ: أَمَا تَسْتَحْیِی امْرَأَةٌ تَهَبُ نَفْسَهَا لِرَجُلٍ حتى أَنْزَلَ الله عز وجل «تُرْجِی من تَشَاءُ مِنْهُنَّ وَتُؤْوِی إِلَیْکَ من تَشَاءُ» فقلت: ان رَبَّکَ لَیُسَارِعُ لک فی هَوَاکَ.
از عائشه نقل شده است که می‌گفت: آیا زن حیا نمی‌کند که خود را به مردی هبه می‌کند، تا این که خداونداین آیه نازل کرد « ترجی من تشاء …»
النیسابوری، مسلم بن الحجاج ابوالحسین القشیری (متوفای261هـ)، صحیح مسلم، ج 2 ص 1085، 1464، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
البته روایات دیگری نیز در همین زمینه در بخاری و مسلم آمده است که ما به جهت اختصار از نقل آن‌ها خودداری می‌کنیم .
تحلیل روایت:
یکی از ویژگی‌های رسول خدا صلی الله علیه وآله این است که اگر زنی خود را به آن حضرت هبه کند و هیچ مهری درخواست نکند، می‌تواند با او ازدواج کند؛ چنانچه خداوند در این باره می‌فرماید:
یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَحْلَلْنا لَکَ أَزْواجَکَ اللاَّتی‏ آتَیْتَ أُجُورَهُنَّ … وَامْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَها لِلنَّبِیِّ إِنْ أَرادَ النَّبِیُّ أَنْ یَسْتَنْکِحَها خالِصَةً لَکَ… .
اى پیامبر! ما همسران تو را که مهرشان را پرداخته‏اى براى تو حلال کردیم، و همچنین زن با ایمانى خود را به پیامبر ببخشد (و مهرى براى خود نخواهد) چنانچه پیامبر بخواهد مى‏تواند او را به همسرى برگزیند، چنین ازدواجی فقط برای تو مجاز است … .
این مطلب برای عائشه بسیار گران آمد و نمی‌توانست بپذیرد که زنان بتوانند خود را به رسول خدا هبه کنند و رسول خدا نیز جواب مثبت دهد و در نتیجه بر رقبای او افزوده شود.
به همین خاطر حسادتش شعله‌ور می‌شد تا حدی با حالت تمسخر و اعتراض این جمله ناشایست را گفت پروردگارت چه برای برآورده کردن هوای نفس تو عجله دارد . این جمله در حقیقت اعتراض به خداوند است؛ زیرا از جمله «ما أرَى رَبَّکَ» استفاده می‌شود که او به این حکم خداوند راضی نبوده.
طوری این جمله را بیان می‌کند که انگار پروردگار رسول خدا از غیر از پروردگار او بوده و پروردگار رسول خدا برای برآوردن هوای نفس او عجله و شتاب دارد؛ اما پروردگار عائشه برای برآوردن هوای نفس و خاموش کردن شعله حسادتش هیچ کاری انجام نداده است.
همچنین به رسول خدا نسبت هوای نفس می‌دهد ! چیزی که به صراحت در آیه قرآن نفی شده است !
تعقیب کردن رسول خدا (ص) از شدت حسادت:
حسادت عائشه نسبت به دیگر همسران رسول خدا صلی الله علیه وآله به حدی بود که در برخی از موارد که نوبت او بود و رسول خدا از خانه خارج می‌شد و آن حضرت را تعقیب می‌کرد . مسلم نیشابوری در صحیح خود می‌نویسد:
از عائشه نقل شده است که :
قالت لَمَّا کانت لَیْلَتِی التی کان النبی صلى الله علیه وسلم فیها عِنْدِی انْقَلَبَ فَوَضَعَ رِدَاءَهُ وَخَلَعَ نَعْلَیْهِ فَوَضَعَهُمَا عِنْدَ رِجْلَیْهِ وَبَسَطَ طَرَفَ إِزَارِهِ على فِرَاشِهِ فَاضْطَجَعَ فلم یَلْبَثْ إلا رَیْثَمَا ظَنَّ أَنْ قد رَقَدْتُ فَأَخَذَ رِدَاءَهُ رُوَیْدًا وَانْتَعَلَ رُوَیْدًا وَفَتَحَ الْبَابَ فَخَرَجَ ثُمَّ أَجَافَهُ رُوَیْدًا فَجَعَلْتُ دِرْعِی فی رَأْسِی وَاخْتَمَرْتُ وَتَقَنَّعْتُ إِزَارِی ثُمَّ انْطَلَقْتُ على إِثْرِهِ حتى جاء الْبَقِیعَ فَقَامَ فَأَطَالَ الْقِیَامَ ثُمَّ رَفَعَ یَدَیْهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ ثُمَّ انْحَرَفَ فَانْحَرَفْتُ فَأَسْرَعَ فَأَسْرَعْتُ فَهَرْوَلَ فَهَرْوَلْتُ فَأَحْضَرَ فَأَحْضَرْتُ فَسَبَقْتُهُ فَدَخَلْتُ فَلَیْسَ إلا أَنْ اضْطَجَعْتُ فَدَخَلَ فقال مالک یا عَائِشُ حَشْیَا رَابِیَةً قالت قلت لَا شَیْءَ قال لَتُخْبِرِینِی أو لَیُخْبِرَنِّی اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ قالت قلت یا رَسُولَ اللَّهِ بِأَبِی أنت وَأُمِّی فَأَخْبَرْتُهُ قال فَأَنْتِ السَّوَادُ الذی رأیت أَمَامِی قلت نعم فَلَهَدَنِی فی صَدْرِی لَهْدَةً أَوْجَعَتْنِی ثُمَّ قال أَظَنَنْتِ أَنْ یَحِیفَ الله عَلَیْکِ وَرَسُولُهُ .
شبی رسید که در آن رسول خدا (ص) نزد من بودند ؛ حضرت (به منزل) بازگشتند و عبای خویش را بر روی زمین گذاشته و کفش خویش را از پا بیرون آوردند و در کنار پای خویش نهادند و دامن لباس خویش را به صورت باز ، بر روی بستر نهادند ، و دراز کشیدند ؛ اندکی نگذشت که احساس فرمودند که من خوابیده‌ام ، پس با آرامش عبای خویش را برداشته و به آرامی کفش خود را پوشیدند و در را باز کرده و بیرون رفتند !
من نیز با آرامش ، با کمی فاصله به دنبال حضرت رفتم ؛ عبای خویش را بر سر انداخته و لباس خویش را پوشیدم و به دنبال حضرت به راه افتادم ! تا اینکه حضرت به بقیع رسید ؛ و مدتی طولانی در بقیع ماند ؛ سپس دست خویش را سه بار بالا بردند ؛ سپس مسیر خود را تغییر دادند ؛ من نیز چنین کردم ؛ آن حضرت کمی بر سرعت خویش افزودند ، من نیز چنین کردم ؛ ایشان رو به خانه کردند ، من نیز چنین کرده و از حضرت پیشی گرفتم و وارد خانه شدم ؛ همینکه بر بستر آرمیدم ، رسول خدا وارد شده و فرمودند : تو را چه شده است ای عائشه ؟ به تندی و به سختی نفس می‌کشی ؟ گفتم چیزی نشده است ! فرمودند : یا به من خبر می‌دهی یا خداوند مرا آگاه خواهد کرد !
گفتم : ای رسول خدا ! پدر و مادرم به فدایت ، و سپس ماجرا را نقل کردم .
فرمودند : پس تو همان سیاهی هستی که او را در مقابل خویش دیدم ؟ گفتم : آری!
پس به ضربه محکی به سینه من زدند که مرا به درد آورد ! و فرمودند : آیا گمان کرده‌ای که خدا و رسولش سهم تو را پایمال می‌کنند ؟!
صحیح مسلم ج 2 ص 670، کِتَاب الْجَنَائِزِ، بَاب ما یُقَالُ عِنْدَ دُخُولِ الْقُبُورِ وَالدُّعَاءِ لِأَهْلِهَا.
همچنین مسلم از عروة بن زبیر روایتی دیگر نقل می‌کند که :
حدثنی هَارُونُ بن سَعِیدٍ الْأَیْلِیُّ حدثنا بن وَهْبٍ أخبرنی أبو صَخْرٍ عن بن قُسَیْطٍ حدثه أَنَّ عُرْوَةَ حدثه أَنَّ عَائِشَةَ زَوْجَ النبی صلى الله علیه وسلم حَدَّثَتْهُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم خَرَجَ من عِنْدِهَا لَیْلًا قالت فَغِرْتُ علیه فَجَاءَ فَرَأَى ما أَصْنَعُ فقال مالک یا عَائِشَةُ أَغِرْتِ فقلت وما لی لَا یَغَارُ مِثْلِی على مِثْلِکَ.
عروه از عائشه همسر رسول خدا نقل کرده که رسول خدا از پیش او شبانه خارج شد، عائشه می‌گوید: حسادت من برانگیخته شد ؛ آن حضرت بازگشتند و دیدند که من چه می‌کنم ! فرمودند : تو را چه شده است ای عائشه ؟ آیا حسادت کردی ؟
گفتم : چرا نباید شخصی مثل من ، در مورد شخصی مثل شما حسادت ن‌ورزد ؟
صحیح مسلم ج 4 ص 2168، ح2815، کِتَاب صِفَةِ الْقِیَامَةِ وَالْجَنَّةِ وَالنَّارِ، بَاب تَحْرِیشِ الشَّیْطَانِ وَبَعْثِهِ سَرَایَاهُ لِفِتْنَةِ الناس وَأَنَّ مع کل إِنْسَانٍ قَرِینًا.
نسائی در سنن خود دو روایت در این زمینه نقل می‌کند :
1124 أخبرنا محمد بن قُدَامَةَ قال حدثنا جَرِیرٌ عن مَنْصُورٍ عن هِلَالِ بن یَسَافٍ قال قالت عَائِشَةُ رضی الله عنها فَقَدْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم من مَضْجَعِهِ فَجَعَلْتُ أَلْتَمِسُهُ وَظَنَنْتُ أَنَّهُ أتى بَعْضَ جَوَارِیهِ فَوَقَعَتْ یَدِی علیه وهو سَاجِدٌ وهو یقول اللهم اغْفِرْ لی ما أَسْرَرْتُ وما أَعْلَنْتُ .
از عائشه نقل شده : رسول خدا را در بسترش گم کردم، به دنبالش گشتم و فکر کردم که او پیش برخی از کنیزانش رفته است، دستم را بر او گذاشتم، دیدم که در حال سجده است و می‌فرماید: خدایا بر من پنهان و آشکار آنچه را انجام داده‌ام ببخش !
1125 أخبرنا محمد بن الْمُثَنَّى قال حدثنا مُحَمَّدٌ قال حدثنا شُعْبَةُ عن مَنْصُورٍ عن هِلَالِ بن یَسَافٍ عن عَائِشَةَ رضی الله عنها قالت فَقَدْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم فَظَنَنْتُ أَنَّهُ أتى بَعْضَ جَوَارِیهِ فَطَلَبْتُهُ فإذا هو سَاجِدٌ یقول رَبِّ اغْفِرْ لی ما أَسْرَرْتُ وما أَعْلَنْتُ.
از عائشه روایت شده است که گفت : رسول خدا (ص) را در بسترش گم کردم ! گمان کردم که به نزد بعضی از کنیزانش رفته است ! وقتی به دنبال حضرت گشتم ، دیدم که در سجده است و می‌گوید « خدایا پنهان و آشکار آنچه انجام داده‌ام را ببخش .
النسائی، ابوعبد الرحمن أحمد بن شعیب بن علی (متوفای303 هـ)، المجتبی من السنن، ج 2 ص 220، تحقیق: عبدالفتاح ابوغدة، ناشر: مکتب المطبوعات الإسلامیة – حلب، الطبعة: الثانیة، 1406 – 1986.
این نمونه‌های کوچکی از حسادت‌های عائشه بود که ما به جهت اختصار از نقل بقیه آن خودداری می‌کنیم .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا