مقالات

درباره اصطلاح شیعه

شیعه در لغت
کلمه شیعه در لغت‏بر دو معنی اطلاق شده است: الف: موافقت و هماهنگی در عقیده با عمل، بدون اینکه یکی تابع دیگری باشد، (1) چنانکه در قرآن کریم از حضرت ابراهیم به عنوان شیعه حضرت نوح یاد شده است: «و ان من شیعته لابراهیم‏». (2) بدیهی است‏حضرت ابراهیم از پیامبران صاحب شریعت‏بوده است، و پیرو شریعت نوح نبوده است، ولی روش او در توحید هماهنگ با روش نوح بوده است. و در آیه دیگر کلمه «اشیاع‏» به معنی اشباه به کار رفته است، چنانکه می‏فرماید: «و لقد اهلکنا اشیاعکم‏» . (3) ب: پیروی کردن از دیگری و محبت ورزیدن به او. چنانکه در قرآن کریم آمده است: «فاستغاثه الذی من شیعته علی الذی من عدوه‏» . (4) آن کس که از دوستان و هواخواهان موسی بود، علیه کسی که از دشمنان او بود از وی یاری خواست. در لسان العرب به دو معنای مزبور چنین اشاره شده است: «الشیعه القوم الذین تجتمعوا علی الامر، و کل قوم اجتمعوا علی امر فهم شیعه، و کل قوم امرهم واحد یتبع بعضهم رای بعض فهم شیع‏» . (5) شیعه در اصطلاح
لفظ شیعه در اصطلاح به کسانی گفته می‏شود که به امامت و خلافت‏بلافصل علی علیه‏السلام معتقدند، و بر این عقیده‏اند که امامت او از طریق نص جلی یا خفی ابت‏شده است و امامت‏حق او و فرزندان او است. (6) لازم به یادآوری است که عده‏ای از شیعه زیدیه، با اینکه به افضلیت علی علیه‏السلام از ابو بکر و عمر عقیده دارند، ولی خلافت آن دو را پذیرفته و گفته‏اند حضرت علی علیه‏السلام با رضایت‏خود خلافت را به آنان واگذار کرد، ولی لافت‏بنی امیه و بنی عباس را نپذیرفته و امامت را حق فرزندان فاطمه زهراء علیها السلام می‏دانند. و همین امر سبب نامیده شدن آنان به شیعه است. (7) نص جلی و خفی
نص جلی در دو مورد به کار می‏رود: الف: نص شرعی بر امامت فرد یا افرادی با ذکر نام آنها و با کلمه خلیفه یا امام یا وصی و مانند آن وارد شده است. ب: نص شرعی بر امامت فرد یا افرادی وارد شده، ولی کلمات خلیفه، امام، وصی و مانند آن به کار نرفته، بلکه الفاظی از قبیل مولی و ولی به کار رفته که صریح در امامت و خلافت نیست، گرچه با توجه به قراین عقلی و نقلی روشن می‏شود که مقصود امامت و خلافت است. در مقابل نص جلی، نص خفی است که زیدیه به آن معتقدند، و آن اینکه تنها صفات و شایستگی‏های امام بیان شود و فرد یا افراد خاصی به عنوان امام تعیین نشوند. از نظر آنان هر کس از اولاد فاطمه زهرا علیها السلام باشد، و از صفات علم به احکام دین، شجاعت و زهد برخوردار بوده و قیام نماید امام خواهد بود. (8) شیعه در احادیث نبوی
از طریق شیعه و اهل سنت روایاتی نقل شده است، که در آنها لفظ شیعه توسط پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در مورد عده‏ای از صحابه به کار رفته است. چنانکه سیوطی از جابر بن عبد الله انصاری و ابن عباس و علی علیه‏السلام روایت کرده که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در تفسیر آیه: «ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک هم خیر البریه‏» ، (9) اشاره به علی علیه‏السلام کرد، و فرمود: او و شیعیانش روز قیامت رستگار خواهند بود. (10) نوبختی در فرق الشیعه گفته است: «سلمان فارسی، ابو ذر غفاری، مقداد بن اسود و عمار بن یاسر نخستین کسانی بودند که به نام شیعه نامیده شدند» . (11) ابو حاتم رازی نیز گفته است: «لفظ شیعه در عهد رسول اکرم صلی الله علیه و اله و سلم لقب چهار نفر از صحابه بود و آنها عبارت بودند از: سلمان فارسی، ابو ذر غفاری، مقداد بن اسود کندی و عمار یاسر» . (12) ممکن است گفته شود: در زمان پیامبر اکرم مسلمانان به فرقه‏هایی تقسیم نشده بودند، تا عده‏ای به نام شیعه معروف گردند، بلکه همگی به نام مسلمان نامیده می‏شدند. بدین جهت‏باید گفت اطلاق لفظ شیعه در کلمات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ناظر به زمان آینده است، چنانکه اصطلاح قدریه و مرجئه نیز که در کلمات آن حضرت به کار رفته، مربوط به آینده است، با این تفاوت که اسم شیعه دلالت‏بر مدح دارد، و اسم مرجئه و قدریه دلالت‏بر ذم و نکوهش. ولی می‏توان گفت اطلاق لفظ شیعه بر عده‏ای از مسلمانان در عصر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم مستلزم این نیست که فرقه‏ای خاص در مقابل سایر مسلمانان در آن زمان پدید آمده باشد، بلکه مقصود این است که عده‏ای از صحابه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با توجه به موقعیت ممتاز علی علیه‏السلام نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و برجستگی‏هایی که در او سراغ داشتند، به وی ارادت ورزیده و رای و فعل او را که در حقیقت تجلی رای و فعل رسول اکرم بود، الگو و سرمشق خود قرار داده بودند، چنانکه این امر در مورد برخی از شاگردان ممتاز یک استاد (در زمان حیات استاد) متداول و رایج است. پی‏نوشت‏ها: 1- کل من وافق غیره فی طریقته فهو من شیعته تقدم او تاخر. (المیزان، ج 17، ص 147) . 2- صافات / 83. 3- قمر / 51. 4- قصص / 15. 5- لسان العرب، کلمه شیع. 6- اوائل المقالات، ص 42، الملل و النحل، ج 1، ص 146. 7- شیعه در اسلام، ص 20. 8- قواعد العقائد، ص 125. 9- بینه / 7. 10- الدر المنثور، ج 8، ص 589، طبع دار الفکر. 11- فرق الشیعه، ص 17- 18. 12- اعیان الشیعه، ج 1، ص 18- 19.

علی ربانی گلپایگانی
کتاب فرق و مذاهب کلامی ص 35

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا