لغات قرآن با حرف سین
-
لغتنامه قرآن
سَاحِرُونَ
ترجمه سَاحِرُونَ : جادوگران
-
لغتنامه قرآن
سَاحِلِ
ترجمه سَاحِلِ : ساحل – کناره دریا یا رود بزرگ
-
لغتنامه قرآن
سَاخِرِینَ
ترجمه سَاخِرِینَ: مسخره کنندگان
-
لغتنامه قرآن
سَادَتَنَا
ترجمه سَادَتَنَا : فرمانروایان ما (کلمه ساده جمع سید ( آقا ) است ، و کلمه سید به معنای مالک بزرگی است که تدبیر امور شهر و سواد اعظم (سیاهی جمعیت) یعنی جمعیت بسیاری را عهده دار باشد )
-
لغتنامه قرآن
سَادِسُهُمْ
ترجمه سَادِسُهُمْ : ششمین آنها
-
لغتنامه قرآن
سَارَ بِـ
ترجمه سَارَ بِـ: راه برد – حرکت داد
-
لغتنامه قرآن
سَارِبٌ
ترجمه سَارِبٌ : رونده در راه که رفتن خود را علنی کند و پنهان ندارد (از کلمه سَرَب یا سُرب به معنی معنای در سرازیری رفتن ، روان شدن اشک ، و نیز رفتن در هر راه میباشد )
-
لغتنامه قرآن
سُئِلَ
ترجمه سُئِلَ : سؤال شد
-
لغتنامه قرآن
سُئِلَتْ
ترجمه سُئِلَتْ : از او (مؤنث) سؤال شد
-
لغتنامه قرآن
سُئِلُواْ
ترجمه سُئِلُواْ : سؤال شدند – از آنان خواسته شد
-
لغتنامه قرآن
سَاءَ
ترجمه سَاءَ : بد است
-
لغتنامه قرآن
سَاءَتْ
ترجمه سَاءَتْ : بد است (مؤنث)
-
لغتنامه قرآن
سَائِبَهٍ
ترجمه سَائِبَهٍ : شتری که ده شکم زاییده باشد(جزء حیواناتی است که اعراب جاهلیت کشتن و خوردن آن وسوار شدن بر آن را بر خود حرام کرده بودند)
-
لغتنامه قرآن
سَائِحَاتٍ
ترجمه سَائِحَاتٍ : زنانی که (درپی کسب رضای الهی )دائم در حرکتند(اسم فاعل از سیاحت به معنای راه افتادن و در زمین گشتن است ، و به همین جهت به آبی که دائما روان است میگویند سائح و منظور از…