لغات قرآن با حرف میم
-
لغتنامه قرآن
مَنِّ
ترجمه مَنِّ: مرغی خاص – مرغ بریان
-
لغتنامه قرآن
مَمَاتِی
ترجمه مَمَاتِی: مرگم
-
لغتنامه قرآن
مَنِ
ترجمه مَنِ: کسی که – چه کسی (نون آن به علت تقارن با حرف ساکن یا تشدید دار کلمه بعد حرکت گرفته است)
-
لغتنامه قرآن
مُمْتَرِینَ
ترجمه مُمْتَرِینَ: دودلان – شک کنندگان -تردیدکنندگان
-
لغتنامه قرآن
مِنَ
ترجمه مِنَ: از- برخی از (منْهُم)-از جهت(به دلیل:مِمَّا خَطِیئَاتِهِمْ أُغْرِقُواْ ) – به جای (در عبارت “أَرَضِیتُم بِـﭑلْحَیَاهِ ﭐلدُّنْیَا مِنَ ﭐلْئَاخِرَهِ” ) (نون آن به علت تقارن با حرف ساکن یا تشدید دار کلمه بعد حرکت گرفته است)
-
لغتنامه قرآن
مُلُوکاً
ترجمه مُلُوکاً: حاکمان
-
لغتنامه قرآن
مَلُوماً
ترجمه مَلُوماً: ملامت شده – سرزنش شده
-
لغتنامه قرآن
مَلُومِینَ
ترجمه مَلُومِینَ: ملامت شدگان – سرزنش شدگان
-
لغتنامه قرآن
مَلِیّاً
ترجمه مَلِیّاً : روزگار طولانی
-
لغتنامه قرآن
مَلِیکٍ
ترجمه مَلِیکٍ : حکمران مقتدری که مالک تدبیر امور مردم و اختیاردار حکومت است ( صیغه مبالغه از مَلِک)
-
لغتنامه قرآن
مُلِیمٌ
ترجمه مُلِیمٌ : مورد ملامت قرار گرفته (کلمه ملیم اسم فاعل از لام است ، که به معنای داخل شدن در ملامت است ، مانند احرام که به معنای داخل شدن در حرم است )
-
لغتنامه قرآن
مُلِئَتْ
ترجمه مُلِئَتْ : پر شده
-
لغتنامه قرآن
مُلِئْتَ
ترجمه مُلِئْتَ : پرمی شدی
-
لغتنامه قرآن
مَلَئِهِ
ترجمه مَلَئِهِ : جمعیت عظیم و متفقش – اشراف و بزرگان قومش -درباریانش (کلمه ملا به معنای جماعتی از مردم است که بر یک نظریه اتفاق کردهاند و اگر چنین جمعیتی را ملا نامیدند برای این است که عظمت و…