شعر

محمدعلی تابع – عرش منصور ز ظلمت شده لرزان امشب

عرش منصور ز ظلمت شده لرزان امشب
فرش آشوب و فلک و اله و حیران امشب

صادق آل نبی را بنمودی مسموم
شیعیان زین غم عظمی همه گریان امشب

آه از آندم که بفرمود امام ششمین
گشتم از دانه انگور پریشان امشب

آنقدر مضطربم از اثر زهر ستم
که چونی ناله که با دل سوزان امشب

پاره پاره جگرم گشت زجور منصور
وای بر حال غمزده طفلان امشب

آگهی بار خدا نیست مرا تقصیری
بی گنه می کشم این رنج فراوان امشب

همه آئینه چو پروانه بر شمع رخم
تا که خاموش نگشتم من تابان امشب

چهره ام سیر به بینید در این آخر عمر
زانکه محرومم و مسموم و مهمان امشب

پسرم موسی کاظم منما گریه بمن
چون بدورم همه باشند عزیزان امشب

بشه کرببلا اشک فشان از چشمان
یاد بنمای از آن شام غریبان امشب

سوخت خرگاه حسینی بنوا زینب گفت
بارالها چکنم باغم دوران امشب

عابدین در تب و تاب میان بستر
کودکانم همگی سر به بیابان امشب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا