شرح دعامعارف اسلامی

شرح دعای روز بیست و هشتم ماه رمضان

شرح دعای روز بیست و هشتم ماه رمضان از آیت الله مجتهدی

اللَّهُمَّ وَفِّرْ حَظِّی فِیهِ مِنَ النَّوَافِلِ وَ أَکْرِمْنِی فِیهِ بِإِحْضَارِ الْمَسَائِلِ

وَ قَرِّبْ فِیهِ وَسِیلَتِی إِلَیْکَ مِنْ بَیْنِ الْوَسَائِلِ یَا مَنْ لاَ یَشْغَلُهُ إِلْحَاحُ الْمُلِحِّین [1]

اللَّهُمَّ وَفِّرْ حَظِّی فِیهِ مِنَ النَّوَافِلِ؛ خدایا بهره من را زیاد کن از نوافل یعنی موفق بشوم به نمازهای مستحبی
دعا موجب کمال انسان است
دعا خواندن برای رسیدن به کمالات می باشد بر خلاف تصور عموم مردم که فکر می کنند هدف از خواندن دعا رسیدن به ثواب الهی است، مضامین ادعیه سراسر پر از درس های اخلاق و حکمت است که توجه به آن معانی سبب کمال انسان می گردد. اگر هم کسی با زبان عربی آشنا نیست به ترجمه ادعیه مراجعه کند و به مضامین و نکات آموزنده ادعیه توجه کند تا به برکت آن به کمالات والای انسانی برسد؛ امثال دعای کمیل و ابو حمزه ثمالی و… برای کمال یافتن من و شما می باشد. این که در دعای ابو حمزه امام سجاد علیه السلام می فرمایند: «خدایا آیا بدتر از من هم بنده ای داری ؟» [2] این برای کمال است و درس مبارزه با غرور را به ما می دهد؛ جایی که امام معصوم چنین حرفی می زند دیگر تکلیف من و شما روشن است و جایی ندارد که ما به خاطر دو رکعت نافله و نماز شب دچار عجب و غرور بشویم.

آمادگی برای مرگ
باز دعای ابو حمزه می فرماید: «خدایا اگر من با این حال بمیرم چه کنم ؟»[3] امروز داشتم فکر می کردم که خدایا اگر من امروز دست خالی بمیرم چه کنم؟ گفتم خدایا یک موقعی بمیرم که آماده باشم و الان آماده نیستم!

یادی از آیت الله خوانساری(ره):

آیت الله العظمی خوانساری(ره) با آن مقام و عظمت می فرمود: از این دنیا می روم در حالی که دست خالی هستم!

امام(ره) در باره ایشان فرموده بودند: آیت الله خوانساری مرجع متقین بود؛ و ایشان را صاحب نفس قدسیه می دانستند.

وقتی از عدالت آیت الله خوانساری سئوال شد؛ امام گفتند: ما در عصمت ایشان مشکوک هستیم و شما از عدالت ایشان می پرسید؟!

به اشک هایم امید دارم

در عمر خود مرجعی بی هوی؛ مثل آیت الله خوانساری ندیده ام و درباره ایشان مطالب زیادی دارم که الان فرصت گفتن آن مطالب نیست این مرجع عظیم می گفت: من از این دنیا می روم در حالی که دست خالی هستم ایشان می فرمود؛ فقط به یک عملم امید دارم که باعث نجاتم شود آن هم به اشکهایی است که در مجالس عزای اهل بیت (ع) عصمت و طهارت می ریختم.

اهمیت مجالس روضه اهل بیت (ع)

مثل پیر زنها به دنبال مجالس روضه بگردید و گریه برای امام حسین (علیه السلام) را کوچک نشمارید؛ وقتی حبیب بن مظاهر را در رویا دیدند؛ ایشان فرموده بودند: خیلی دوست دارم که به دنیا برگردم؛ و در مجالس عزای ابا عبد الله (ع) گریه کنم.

ادعیه را نوبر کنید

خدایا توفیق نوافل و اعمال مستحبی بده و بهره من را از نوافل زیاد کن.

استاد من آقای برهان(ره) می گفتند:

گاهی اوقات انسان باید مستحبات را هم نوبر کند همانطوری که اگر میوه جدید به بازار می آید می خرید و نوبر می کنید گاهی اوقات نماز شب را هم نوبر کنید ؛ دعای مجیر را هم نوبر کنید؛ آدمی که اهل مستحبات نیست بدرد نمی خورد اگر همیشه هم توفیق ندارید لا اقل گاهی اوقات مستحبات را نوبر کنید .

وَ أَکْرِمْنِی فِیهِ بِإِحْضَارِ الْمَسَائِلِ؛ خدایا من را گرامی بدار تا مسائل شرعی ام را بدانم
انسان باید مسائل دین خود را بداند مخصوصا طلبه که باید مشتش پر باشد و بتواند جواب مسائل مردم را بدهد. (مثلا درباره ارث خواهر و برادر)

وَ قَرِّبْ فِیهِ وَسِیلَتِی إِلَیْکَ مِنْ بَیْنِ الْوَسَائِلِ؛ خدایا در بین وسائل آن وسیله ای که من را زودتر به تو می رساند به من نزدیک کن
بهترین وسیله هم اهل بیت(ع) هستند.

توسل به حضرت نرجس خاتون (سلام الله علیها)

یکی از علماء به من یاد دادند که برای مشکلاتم متوسل شوم به حضرت نرجس خاتون(سلام الله علیها) مادر امام زمان(علیه السلام) اگر به ایشان توسل داشته باشید امام زمان به حرمت مادر بزرگوارشان توسل شما را اجابت می کنند و از خواص این توسل سرعت اجابت آن است.

یَا مَنْ لاَ یَشْغَلُهُ إِلْحَاحُ الْمُلِحِّین؛ ای خدایی که سماجت و الحاح بندگان تو را باز نخواهد داشت
اگر همه عالم با خدا حرف بزنند؛ خدا را از دیگری غافل نمی کند و در آن واحد به همه بندگان توجه دارد؛ از تو می خواهیم که دعاهای من را مستجاب کنی.

دعاهای استخراج شده: 1. موفق به انجام نوافل؛ 2. مسائل شرعی را بدانم؛ 3. وسیله را به سوی من نزدیک کن (اهل بیت (ع))

[1] – بحارالأنوار ج : 95 ص : 66

اللَّهُمَّ وَفِّرْ حَظِّی فِیهِ مِنَ النَّوَافِلِ وَ أَکْرِمْنِی فِیهِ بِإِحْضَارِ الْأَحْلَامِ فِی الْمَسَائِلِ وَ قَرِّبْ وَسِیلَتِی إِلَیْکَ مِنْ بَیْنِ الْوَسَائِلِ یَا مَنْ لَا یَشْغَلُهُ إِلْحَاحُ الْمُلِحِّینَ

[2] – مصباح کفعمی؛ ص 596 ؛ مفاتیح الجنان ؛ دعای ابو حمزه ثمالی.

أعنی بالبکاء علی نفسی فقد أفنیت بالتسویف و الآمال عمری و قد نزلت منزله الآیسین من خیری فمن یکون أسوء حالا منی

[3] همان

من یکون أسوء حالا منی إن أنا نقلت علی مثل حالی إلی قبر لم أمهده لرقدتی و لم أفرشه بالعمل الصالح لضجعتی و ما لی لا أبکی و لا أدری إلی ما یکون مصیری

شرح دعای روز بیست و هشتم ماه مبارک رمضان از جواد محدثی

أَللّـهُمَّ وَفِّرْ حَظّى فیهِ مِنَ النَّوافِلِ وَ أَکْرِمْـنى فیـهِ بِاِحْـضـارِ الْمَسـائِلِ

وَ قَرِّبْ فیهِ وَسیلَتى اِلَیْکَ مِنْ بَیْنِ الْوَسائِلِ یـا مَنْ لا یَشْـغَلُهُ اِلْحـاحُ الْمُـلِحّـینَ.

فرازهای این دعا عبارت است از:

اگر لذّتِ ترک لذّت بدانى…
به «خواسته ها» رسیدن
درسى از خداشناسى

اگر لذّتِ ترک لذّت بدانى…
«گرچه ره تاریک است،و پر از وسوسه شیطانى است،لیک…خورشید هدایت با توستگام «اخلاص» تو را می باید، تا به منزل برسى.کوله بارى بردار،زاد و ره توشه اى از «صبر» و «یقین»زرِهى از «تقوا»مشعلى از «ایمان»راه…جز با قدم «صدق» نمی گردد طى.»[1]
* * *

«نوافل»، جمع نافله است.

نافله، از ریشه لغوى «نَفل»، به معناى زیادى و افزایش است.

«انفال» هم، یعنى ثروتها و نعمتهاى عمومی که خداوند براى امّت اسلامی و همگان، زیاد کرده است.

«نوافل» یعنى نمازهاى مستحبى، که زیاده از واجبات و فرایض است.

هر عمل خوب و مستحبّى که انجامش واجب و الزامی نباشد و بالاتر از حدّ تکلیف الزامی باشد، «نوافل» است.

بهره اى که انسان از انجام کارهاى استحبابى و فوق برنامه می برد، در جهت حفظ بیشتر واجبات است.

وقتى کسى بیش از مقدار واجبات، تکالیفى را هم که الزامی نیست ولى انجامش خوب است انجام دهد، این نشان دهنده علاقه و کشش او به طاعات و حسنات است، به نحوى که حتى خارج از تکلیف شرعى واجب، محبّت صالحات، او را به عمل نیک وامی دارد.

وقتى کارگر و کارمندى خارج از ساعت ادارى هم «فوق العاده» کار می کند، نشان میزان علاقه او به کار است، که حتّى در چهار چوب شرح وظایف ادارى و کارى، خود را محدود نمی کند.

انجام نوافل و مستحبّات نیز اینگونه است. کشش «عبد» را به سوى خدا و علاقه او را به عبادت نشان می دهد و می رساند که این مؤمن، در طاعت، اکتفا به حدّ الزامی شرعى نمی کند.

به یک تعبیر می توان گفت: مستحبات و نوافل، نگهبان واجبات است. و آنکه غیر از واجبات هیچ عمل مستحبّى انجام ندهد، امکان خلل و لطمه در واجباتش هم وجود دارد.

انجام مستحبات، چون از روى علاقه است نورانیّتى خاص می آورد.

وقتى نماز شب بخوانید، یا روزه مستحبّى بگیرید، یا صدقه استحبابى و انفاقات، انجام دهید، وضوى مستحبّى بگیرید، نافله هاى شبانه روزى بخوانید،

احساس می کنید زمینه پاکى دل و تقواى قلب بیشترى پیدا کرده اید.

این است بهره مستحبّات و «حظّ نوافل»، که از خداوند خواسته ایم در این ماه و این روز، بهره ما را از «نوافل»، فراوان بگرداند.

به «خواسته ها» رسیدن
کرامت، در آنست که انسان به خواسته هایش برسد.

«مسائل» انسان، اگر برآورده نشود، و اهداف انسانى بشر، اگر تحقّق نیابد، نوعى وازدگى و سستى و تهاون پیش می آید.

آنچه را «می خواهیم»، باید در طلبش بکوشیم، تا به آن برسیم. از خداوند خواسته ایم که با احضار آن خواسته ها، ما را مورد اکرام و گرامیداشت قرار دهد و ما را در رسیدن به نیازها و خواسته هایمان توفیق دهد.

در اینجا «وسیله» هم لازم است.

راه به سوى خدا، به اندازه شمار همه افراد است:

(اَلطُّرُقُ اِلَى اللّه ِ بِعَدَدِ نُفُوسِ الخَلائِق)

ولى از کدام راه باید رفت که زودتر رسید؟!

کدام وسیله، ما را به خدا، نزدیک تر می کند؟

«شهادت، یک راه میان بر است که انسان را به خدا می رساند». پس، شهادت هم، یک «وسیله» است براى «قرب».

قرب به خدا، هدف است.

از طریق عمل صالح و تقوا می توان به خدا رسید. نیز، از طریق ایثار و گذشتن از مال و جان!

بیراهه رفتنها، دور افتادنها، از قافله عقب ماندنها، به خواب رفتنها، همه آفت سلوک است. باید راه راست رفت. نزدیکترین راه، «صراط مستقیم» است. همچنان که نزدیک ترین فاصله میان دو نقطه را «خط مستقیم» گویند.

«کاروان رفته و ما، مانده ز راه
گرد این قافله را می بینیم

«وادى ایمن» و منزلگه دوست
گرچه دور است، ولى

این قدر هست که بانگ جرسى می آید
راه باید افتاد!…»[2]

امّا اینگونه نیست که هرکس به راه افتد، برسد!.

به قول خواجه عبداللّه انصارى، در تفسیر ادبى آیه «اِهدِنَا الصِّراطَ المُستَقیم»:[3]

«نه هرکه «راه» را دید، در راه برفت. و نه هرکه رفت، به مقصد رسید!

بسا کس که شنید و ندید، و بسا کس که دید و نشناخت،

و بسا کس که شناخت و…نیافت!

بسا پیر مناجاتى، که از مرکب فرو مانَد،

بسا یار خراباتى، که زین، بر شیر نر بندد.»

درسى از خداشناسى
خداوند، نداى این همه بندگان را در هرجا می شنود،

و دعاى همه را، به هر زبانى سمیع و مجیب است،

امّا پاسخ یک دعا و ندا، او را از دیگر نیازها و رازها و دعاها باز نمی دارد.

این از ضعف ماست که اگر به کارى می پردازیم، از کارهاى دیگر باز می مانیم. اگر گوش به صدایى می دهیم، صداهاى دیگر را نمی شنویم. اگر توجّهمان به چیزى جلب می شود، از چیزهاى دیگر غافل می شویم. چرا که ما محدودیم و ناتوان.

امّا…خداوند، نامحدود است و توانا. اصرار و ندا و مناجات این همه بندگان، در هر لحظه از لحظات، او را مشغول نمی کند:

یا مَنْ لایَشْغَلُهُ اِلحاحُ المُلِحّین.

در قیامت کبرى هم چنین است، در رسیدگى به حساب بندگان.

راوى از امام على علیه السلام می پرسد: خداوند در قیامت، این همه بندگان را چگونه می تواند محاسبه کند؟

امام پاسخ می دهد: همچنانکه در دنیا روزى شان می دهد و رزق دادن به بعضى، مانع از رزق دادن دیگران نمی گردد.[4]

آرى… خدا شنوا و بیناست. از میان این همه شور و غوغاى نیایشگران، صداى همه را می شنود و نداى همه را پاسخ می گوید.

در دعاى «جوشن کبیر»، بند (99) می خوانیم:

«اى خدایى که شنیدنى او را از شنیدن دیگر مشغول نمی کند،

اى خدایى که کارى، او را از کار دیگر باز نمی دارد،

اى خدایى که سخنى، او را از سخن دیگر باز نمی دارد،

اى خدایى که سؤالى، او را از سؤال دیگر، به اشتباه نمی اندازد،

اى خدایى که چیزى، او را حاجب از چیز دیگر نیست.

از خدایى که اصرار اصرارکنندگان، او را ملول و ناراحت نمی کند…»

آرى … خـدا لطیف و خبیر است.

سمیع و بصیر است.

مجیب الدعوات و قادر و تواناست…

[1] ـ از نویسنده.
[2] ـ از نویسنده.
[3] ـ در تفسیر کشف الأسرار.
[4] ـ قد سُئل: کیف یُحاسِبُ اللّه ُ الخلقَ على کَثرتِهم؟ قال: کما یَرزُقُهم على کثرتِهِم نهج البلاغه، صبحى صالح، حکمت 300.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا