اعمال ماه رمضانشرح دعا

شرح دعای روز بیست و دوم ماه رمضان

شرح دعای روز بیست و دوم ماه رمضان از آیت الله مجتهدی (ره)

اللَّهُمَّ افْتَحْ لِی فِیهِ أَبْوَابَ فَضْلِکَ وَ أَنْزِلْ عَلَیَّ فِیهِ بَرَکَاتِکَ وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِمُوجِبَاتِ مَرْضَاتِکَ

وَ أَسْکِنِّی فِیهِ بُحْبُوحَاتِ جَنَّاتِکَ یَا مُجِیبَ دَعْوَهِ الْمُضْطَرِّین[1]

اللَّهُمَّ افْتَحْ لِی فِیهِ أَبْوَابَ فَضْلِکَ؛ خدایا درهای فضلت را به روی من باز کن
الان خداوند با فضل خود با ما معامله می کند و اگر بخواهد با عدلش با ما برخورد کند کار همه ما خراب است. در دعا می خوانیم « اَللّهم عاِملنا بِفَضلِک وَ لا تُعامِلنا بِعَدلِک » [2]

نتیجه اعمال را می بینیم

شخص عوامی بود دعا را بر عکس خواند یعنی « اللهم عاملنا بعدلک» تا اینکه سر یک مسئله ای محکوم به اعدام شد، آن شخص با خود گفت چرا من محکوم به اعدام شده ام ؟!از طرف خداوند به پیامبر زمان آن شخص الهام شد که به او بگو، در گذشته جانداری را به نا حق کشته ای و او را اعدام نمودی تو خودت از ما خواستی که با عدلمان با تو معامله کنیم، و ما هم با عدلمان با تو معامله کرده ایم. [3]

لذا در قرآن آمده است که: « ما أَصابَکَ مِنْ حَسَنَهٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَکَ مِنْ سَیِّئَهٍ فَمِنْ نَفْسِک » [4] هر پیش آمدی که بر سر شما می آید بخاطر اعمال بد خودتان هست « و یعفوا عن الکثیر» تازه خیلی از امور بد شما را خدا ندیده می گیرد. و این ندیده گرفتن خیلی از کارهای بد ما از سوی، خدا فضل اوست و اگر بخواهد مو به مو محاسبه کند عدل اوست. از خدا بخواهیم که با فضل خودش با ما برخورد کند.

وَ أَنْزِلْ عَلَیَّ فِیهِ بَرَکَاتِکَ
خدایا برکاتت را بر ما نازل کن، برکات چیست؟ بعضی ها عمر با برکت دارند، طلبه و غیر طلبه فرقی نمی کند، اگر پول داری کار خیر بکنی، و اگر طلبه و عالم هستی برکت داشته باشی، مثل شیخ محمد حسین زاهد که می گفت: من پنج هزار شاگرد تربیت کرده ام .مثل شیخ عباس قمی، ایشان چقدر عمر با برکتی داشته است، این همه کتاب نوشته است.

این گونه نباشیم

به مرحوم شیخ محمد حسین اصفهانی گفتند: شخصی می خواهد شما را ببیند، نزدیک ظهر هم بود و ایشان قصد داشت استراحت کند، ولی ماخوذ به حیا شد و گفتند: بگوئید بیاید؛

آن شخص که وارد شد ایشان دیدند آن شخص تازه وارد قیافه علمایی هم دارد و تصور کرد از مراجع تقلید هستند؛ و احوال پرسی کردند

مرحوم اصفهانی سوال کردند : شما اهل کجایی؟

مرد گفت: اصفهان

شیخ: در آنجا مشغول چه کاری هستید؛ تدریس دارید، منبر می روید و …؟

گفت: خیر

شیخ : کتاب می نویسید؟

گفت: خیر

شیخ: طلبه پروری می کنی؟

گفت: خیر

شیخ: پس چکار می کنی

گفت: سالی یک مرتبه «نعش» می شوم

مرحوم اصفهانی فهمید که او تعزیه خوان هست، سالی یک مرتبه روز عاشورا روی تختی می خوابد و نقش جنازه را بازی می کند و مردم روی او پول می ریزند و خرج سالش را در می آورد ، باز خدا پدر و مادر این شخص را بیامرزد که حداقل نعش می شود، بعضی ها نعش هم نمی شوند!

وَ أَنْزِلْ عَلَیَّ فِیهِ بَرَکَاتِکَ
طلبه ها کاری کنید عمربا برکت داشته باشید

خدایا برکاتت را بر من نازل کن، علامه مجلسی چه عمر با برکتی داشت؛ فقط صد و ده جلد بحار الانوار نوشت و …، طلبه ها کاری کنید که عمر با برکت داشته باشید؛ به پیش نمازی تنها قناعت نکنید؛ اهل کار باشید، ملا بشوید.

وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِمُوجِبَاتِ مَرْضَاتِکَ
خدایا من را به اموری که مورد رضای توست موفق بدار، اهل دعا و دستگیری از دیگران باشم. کاری بکنم که خدا از من راضی بشود.

وَ أَسْکِنِّی فِیهِ بُحْبُوحَاتِ جَنَّاتِکَ
خدایا من را در وسط بهشت ساکن کن، شاید وسط بهشت محل سکونت اولیاء الهی است که آن را از خدا درخواست می کنیم

یَا مُجِیبَ دَعْوَهِ الْمُضْطَرِّین
ای خدایی که دعای مضطرین را اجابت می کنی، دعاهای امروز را در حق من مستجاب کن.

[1] – إقبال الأعمال ص : 206

اللهم افتح لی فیه [فی هذا الیوم ] أبواب فضلک و أنزل علی فیه [فی هذا الیوم ] [من ] برکاتک و وفقنی فیه لموجبات مرضاتک و أسکنی ببرکته بحبوحه جنانک [فیه بحبوحات جناتک ] یا مجیب دعوه المضطرین [برحمتک یا أرحم الراحمین ]

[2] – شرح اصول کافی ، ملا صالح مازندرانی ج 10ص 191

عدّه من أصحابنا، عن أحمد بن محمّد بن خالد، عن عثمان بن عیسی عن سماعه، عن أبی عبد اللّه علیه السلام قال: سمعته یقول: اصبروا علی طاعه اللّه و تصبّروا عن معصیه اللّه، فإنّما الدّنیا ساعه فما مضی فلیس تجد له سرورا و لا معزز قطعا و أما المسی ء من أهل الایمان فهو بین خوف و رجاء ان عذب فهو عدل و ان رحم فهو فضل، اللهم عاملنا بفضلک و لا تعاملنا بعدلک (نگارنده گوید: ظاهرا این عبارت اخیر جز روایت نیست و در مجامع روایی دیگر بدون بخش اخیر آمده است و به نظر می رسد دعایی است از طرف شارح و مشهور در لسان قوم گردیده است هر چند مضمون آن در احادیث فراوانی یافت می گردد)

[3] – مصدری یافت نشد
[4] – سوره نساء آیه 79

ترجمه :آنچه از نیکیها به تو می رسد، از طرف خداست؛ و آنچه از بدی به تو می رسد، از سوی خود توست.

شرح دعای روز بیست و دوم ماه رمضان از جواد محدثی

أَللّـهُمَّ افْتَحْ لى فیهِ أَبْوابَ فَضْلِکَ وَ أَنْـزِلْ عَـلَىَّ فـیـهِ بَـرَکاتِـکَ وَ وَفِّقْنى فیهِ لِمُوجِباتِ مَرْضاتِکَ

وَ أَسْکِنّى فیهِ بُحْبُوحاتِ جَنّاتِکَ یا مُجیبَ دَعْـوَهِ الْمُضْـطَرّینَ.

فرازهای این دعا عبارت است از:

بر آستان رفیع پروردگار
«برکت»هاى خدا
توفیق…باز هم توفیق
و… از دیگر سو:
فرجام نیک، در بهشت برین

بر آستان رفیع پروردگار
«حذیفه یمانى، صاحب راز رسول خدا بود.

گفتا: روزى شیطان را دیدم که می گریست.

پرسیدم: اى ملعون! این ناله و گریه از چیست؟

گفت: از دو چیز:

یکى آنکه درب لعنت به روى ما گشاده،

و دیگر آنکه دل مؤمنان، به روى ما بسته!

هروقت، قصدِ «دل مؤمن» کنم، به آتش هیبت، سوخته گردم»[1]

ما را سر و سوداى کس دیگر نیستدر عشق تو، پرواى کس دیگر نیستجز تو دگرى جاى نگیرد در دلدل جاى تو شد، جاى کس دیگر نیست
«فضل»، آن نعمتها و احسانهائى است که خارج از حدّ استحقاق انسان، خداوند روا می دارد.

«افضال»، انعام و نعمت بخشى است.

بشر، از خدا طلبکار نیست، نه در روزى، نه در نعمت، نه در بهشت و پاداش آخرت، بلکه هرچه که او بدهد، همه «لطف» است و «فضل»، جود است و کرم.(ولکنَّ اللّه ذوفضلٍ على العالمین)[2]

درهاى فضل خدا، به روى کسى باز می گردد، که «قابلیت» و آمادگى و استعداد، از خود نشان دهد.

زنبور عسل، به وحى الهى در شکاف یک سنگ و کوه، عسل می سازد.[3]

دل نیز باید با نور معرفت شکافته شود، تا شیرینى یاد خدا و موهبت ها و «فضل» پروردگار در آن جاى گیرد. دلهاى بسته و سنگى، جاى نور الهى نیست.

پس عبودیّت، خشوع، بندگى و طاعت، و خواستن و درپى بودن، زمینه ساز گشایش درهاى فضل خداوند، به روى انسان است.[4]

«برکت»هاى خدا
«برکت»، ثبوت و دوام خیر خداوند در یک چیز است.

«مبارک»، یعنى موجود، یا انسان یا روز، یا حادثه «برکت»دار. آنچه داراى خیر ماندگار و ثابت است، یعنى موضع خیرهاى الهى.

در لغت نامه ها، به این معناى ثبوت و دوام خیر، در واژه برکت: اشاره شده است. از جمله:

«برکت»، آبى که از آسمان فرود آمده، در قرارگاههاى زیرزمینى و چشمه ها و قنات ها می ماند.

«برکت»، در نسل، بمعناى تداوم نسل یک انسان در اولاد.

«برکت» در غذا، زیاد شدن آن و کفافِ جمع بسیار.

«برکت» در وقت، استفاده شایسته شدن از وقت، بیهوده تلف نشدن.

«برکت»، یعنى گیاهان زمین، آب آسمان، گوسفندان دوشیدنى…

بعضى خیرها و نعمتها، گذران است، همچون ابر و سایه… و برخى، پایدار است و مداوم و مستمرّ.

خواسته ما از خداوند، آن است که برکات خویش را در این روز و ماه بر ما فرستد و آثار خیر جاودانه را براى ما عنایت کند. تا مال و اولاد و وقت و عملمان، «مبارک» شود، تا «برکت»، در زندگى مان افزون گردد. تا «وجود»مان، در هاله اى از برکت و خیر مداوم و ثابت، اصالت یافته و از پوچى و هدر رفتن نیروها و هرز رفتن استعدادها و بیمورد بکار گرفته شدن توان ها، مصون بمانیم و وجودهاى مبارکى باشیم.[5]

نزول برکات الهى در سایه ایمان و تقواست و اگر امّت ها مؤمن و خدا ترس باشند، به فرموده قرآن برکات الهى از آسمان و زمین بر آنان می بارد:

« وَ لَوْ اَنّ أهلَ القُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوا لَفَتَحنا عَلَیهِم بَرَکاتٍ مِن السَّماءِ وَالأرضِ…»[6]

توفیق…باز هم توفیق
این چندمین بارى است که در دعاهاى روزانه این ماه مبارک، از پروردگار خواسته ایم به ما توفیق دهد تا طبق رضاى او عمل کنیم و موجبات خشنودى او را فراهم کنیم. طبیعى است که توفیق براى موجبات مرضات حق، در سایه ایمان و عمل صالح، و عشق به نیکى و علاقه به خوبى به دست می آید. سررشته توفیق هم در دست خداست.[7]

در صورتى این مهم، براى انسان جور خواهد شد، که انسان، خودش در این خطّ و مسیر حرکت کند، و… محبّت داشته باشد، آرى، «محبّت».

اگر انسان خدا را دوست بدارد، خدا هم او را دوست خواهد داشت، اگر خدا، محبت کند، راه می نماید، هدایت می کند، می نوازد، می پرورد، توفیق می دهد، نزدیک می کند، می پذیرد… از عشق خدا به بنده، اینها همه سهل است. مهمّ، قرار گرفتن در شعاع آن جاذبه است.

و… از دیگر سو:
اگر بنده، عاشق و دوستدار خدا گردد، طبق گفته اش عمل می کند، طبق خواسته خدا، زندگى می کند، گوش به فرمان و مطیع «امر» است،

می پسندد، آنچه را که خدا بپسندد،نمی خواهد، آنچه را که «او» نخواهد.
اگر بنده اى خدایى و الهى شد، در خط رضاى حق افتاد، در مسیر مشیّت و علاقه پروردگار قدم نهاد، خداوند هم خودش راهنمایى کرده، راه را نشان می دهد، چراغ می زند، علامت می دهد، قدرت و اراده می بخشد، توفیق عطا می کند. «الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهدِینَّهُم سُبُلَنا»[8]

پس باید «ابن السبیل» شد و به راه افتاد.

آنگاه… «خود راه، بگویدت که چون باید رفت»!…

فرجام نیک، در بهشت برین
آنگاه، هرکه مورد توجّه و عنایت خدا قرار گرفت، و…

1 ـ درهاى فضل خداوند، به رویش گشوده گشت،

2 ـ برکات الهى بر او نازل شد،

3 ـ به موجبات خرسندى و رضاى خدا موفق گردید،

آن وقت است که:

4 ـ در بهشت برین و نعمت مقیم، جاى می گیرد.

این مراحل و مقدّمات تا آن مؤخّره و نتیجه، این آغاز تا آن انجام، همه در ارتباط باهمند و ما همه، بنده مضطرّ و گرفتار و نیازمند خداییم.

او را «می خوانیم». و آرزو داریم که «دعوت مضطرین» را اجابت کند.

و پس از «فضل» و «برکات» و «رضا»، به «جنّت» راهمان دهد، که او برآورنده حاجات است.

[1] ـ تفسیر کشف الأسرار.
[2] ـ بقره، آیه 251.
[3] ـ نحل، آیه 68.
[4] ـ یَبْتَغُونَ فضلاً مِن اللّه و رِضواناً فتح، آیه 29.
[5] ـ همچون عیساى مسیح که می گفت: «وَجَعَلَنى مُبارَکاً اَینَ ما کُنتُ»
مریم، آیه 31.
[6] ـ اعراف، آیه 96.
[7] ـ وَما توفیقى اِلاّ باللّه هود، آیه 88.
[8] ـ عنکبوت، آیه 69.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا