مهدویت

اصالت مهدویت در اسلام از دیدگاه اهل تسنن

مهدى منتظر(علیه السلام) و نخستین مطرح کننده آن در اسلام
با مرورى بر مصادر حدیثى ، تاریخى ، عقیدتى ، وتفسیرى شیعه وسنى بدین حقیقت پى خواهیم برد که نخستین کسى که موضوع مهدى منتظر و قیام جهانى او را مطرح و ایراد کرد و حتى مشخصات خانوادگى و پدران و اجدادش را آنچنان دقیقا اعلام نمود که زمینه سوء استفاده مهدى هاى ادعائى و دروغین را از عنوان « مهدى منتظر » خنثى و منتفى نمود ، همانا شخص پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله بود .

آرى حضرتش همانند دیگر شئون سرنوشت ساز اسلامى ، بر اساس وحى الهى ، مسئله مهدویت را پایه گذارى فرمود و نیز با ایراد یک سلسله علائم و نشانه هاى ظهور و ویژگی هاى محلى و تاریخى قیامش ، مسلمانان را هشدار داد که هم به موقع منتظر و آماده ظهور و قیام « حضرت مهدى واقعى » باشند . هم فریب مهدى هاى دروغین وساختگى شیطان صفت و ریاست طلب رانخورند ، وهم به اباطیل و گفته هاى خلط مبحث کننده گان حقایق دینى با افکار مغرضین و مستشرقین یهودى و مسیحى ترتیب اثر ندهند . براین اساس همانطوریکه اشاره شد با مراجعه به مصادر دست اول روایتى ، تفسیرى ، کلامى و تاریخى هریک از مذاهب سنى و شیعه شکى نخواهد بود که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بعد از طرح و ایراد مسائل خدا شناسى ، پیامبر شناسى و اصل مسئله امامت و خلافت بعد از خود ، بیش از هر مسئله عقیدتى و عملى و اخلاقى روى موضوع اخرین خلیفه « برحق بعد از خود ویگانه مصلح جهانى » یعنى موضوع مهدى منتظر و دوران ولادت و کودکیش و از آن پس دوران هاى غیبت صغرى ، غیبت کبرى ، ظهور و قیام جهانى و چگونگى حکومتش ، تکیه نمود . بطوریکه بخش مهم و غیر قابل انکارى از احادیث و فرموده هایش پیرامون شئون حضرت مهدى موعود منتظر خلاصه شده ، و اضافه بر محتواى مصادر فراوان و منابع بیشمار حدیثى و تاریخى و عقیدتى که بخشى از هریک مختص به ذکر احادیث « مهدى منتظر » است ، تنها تعدادى بیش از یکصد و پنجاه جلد کتاب و رساله با حجم هاى مختلف و سبک هاى گوناگون ، هریک بیانگر ده ها و صدها روایت از رسول خدا ( ص ) در باره شئون حیاتى ، خانوادگى ، شکل وشمایل ، و مقام امامتى « امام مهدى منتظر مى باشد ، که به قلم علما و دانشمندان روحانى و اساتید دانشگاهى اهل تسنن تنظیم و ارائه شده و بسیارى از آنها هم چاپ و منتشر گردیده و از این پس فهرست اسامى آنها به نظر خواهد رسید ، و چه بهتر جهت آگاهى اجمالى به کتابهاى زیر مراجعه شود . براین اساس بطور خلاصه از جمله عقاید حقه اسلامى مورد اتفاق سنى و شیعه ، هم عقیده به اصل مهدویت در اسلام است و هم عقیده به امامت و خلافت حضرت مهدى موعود منتظر و قیام جهانى او و برقرارى عدل و داد سراسرى و امنیت همه جانبه و رفاه همگانى به وسیله او . در این رابطه از نیمه دوم قرن سوم هجرى ، ( 5 سال قبل از ولادت حضرت مهدى حجة بن الحسن ) تا هم اکنون که دهه دوم قرن پانزدهم را طى مى کنیم بیش از دوهزار جلد کتاب و رساله و مقاله درحد کتاب و رساله به زبان هاى عربى ، فارسى ، اردو ، ترکى استانبولى ، تایلندى ، انگلیسى ، فرانسوى ، روسى و دیگر زبانهاى مناطق مسلمان نشین بقلم علما و دانشمندان شیعه و سنى تالیف یا ترجمه شده و به شرح مندرج در کتابنامه هاى نامبرده حداقل نیمى از آنها حتى بطور مکرر چاپ و منتشر گردیده ، وبالاخره نه هیچ گونه جاى خالى براى مطرح گردیدن مدعیان دروغین مهدویت و بابیت برجاى گذارده ، ونه سرنخى براى تشکیک افراد مشکک و شیطان صفت ( در اصل مهدویت در اسلام یا در احادیث مورد اتفاق بین شیعه و سنى پیرامون مهدى موعود حجة بن الحسن العسکرى ع ) و نه زمینه اى براى خلط مبحث ( مستشرقین غربى ، یا شرقى هاى غرب زده ) مسائل دینى و حقایق اسلامى را با تخیلات و یاوه گوئى . اما متاسفانه مى بینیم بعضى افراد نه غربى و مستشرق یهودى یا مسیحى و نه یک مسلمان عادى بى اطلاع از مبادى دینى و نا آشناى با مصادر اصیل اسلامى شیعى و سنى ، که یک مسلمان برخوردار از عناوین پرفسورى و استادى از موضع پست ریاست دانشکده الهیات و عقیده شناسى منطقه مسلمان نشین استانبول
ــ با اشراف محلى بر هزاران کتاب خطى و چاپى ویژه مسائل عقیدتى و حدیثى وتاریخى شیعه و سنى از طریق کتابخانه هاى فراوان و پر محتواى ترکیه
ــ از روى بى تفاوتى نسبت به حقایق دینى و واقعیات اسلامى و بطور خلاصه ( برمبناى رهروى راه مستشرقین یهودى و مسیحى نه تنها بیگانه از اسلام که سرسخت ترین دشمنان اسلام ) احادیث پیرامون حضرت مهدى را با انواع ویژه گى اسلامى و برخوردارى از عالیترین درجه اعتبار ، در درجه هرچه ضعیف ترِ کمّى و کیفى تلقى نموده و از این رهگذر عقیده به موضوع مهدى موعود اسلام را به باد مسخره و انکار گرفته و آن را ناشى از الهام گیرى از یهود و نصارى وانمود مى کند . یا ناشى از فشارها و محدودیت هاى سیاسى شیعى در قرون اولیه اسلام از قبیل واقعه کربلا و شهادت امام حسین که آن را
ــ یعنى امر مهدى منتظر را
ــ در رابطه با آن رخدادها اختراع و مطرح کردند . آرى قرنها قبل از به نمایش درآمدن تعدادى از مستشرقین یهودى و مسیحى شیطان صفت امثال:
ــ دونالد سن داویت ، مؤلف « عقیده الشیعه »
ــ ولهوسن ، مؤلف « الخوارج و الشیعه » ،
ــ گولدزیهر یهودى
_و….
مستشرق فرانسوى ومؤلف آثارى از قبیل کتب فوق ، که با بیگانگى همه جانبه از اسلام هریک موضوع مصلح جهانى اسلام
ــ یعنى مهدى منتظر عج و احادیث پیرامون شئون حیاتى و امامتى حضرتش را همانند دیگر حقایق اسلامى ) مورد تخطئه و تکذیب و خلط مبحث قرار داده و به باد مسخره گرفتند و نیز قبل از سر از آب درآوردن یک عده مسلمان نماى غرب زده و بى اعتناى به مبانى دینى و سنت پیامبر ( ص ) و بدور از عالم حدیث شناسى امثال:
ــ شیخ محمد عبده مصرى: مؤلف « شرح نهج البلاغه »
ــ رشید رضا مصرى: مؤلف « مجله المنار »
ــ دکتر احمد محمد على ، مؤلف « دراسة عن الفرق فى تاریخ المسلمین »
ــ دکتر سلمان بدور ، صاحب « مقدمه » بر رساله عنّوم .
_ابن خلدون :مؤلف« تبدید الظلام»
_و….
احادیث پیرامون مهدى منتظر را در تاریخش ( ص) فاقد اعتبار کمى و کیفى وانمود کردند و گفته هاى بى محتواى انها براى اکثر مخالفین غربى و شرقى با امر مهدویت و قیام جهانى مهدى منتظر ، سر نخ خلط مبحث و دروغبافى و انکارحقایق اسلامى گردید ، در صورتیکه ابن خلدون یک مورخ نا آشناى با عالَم حدیث و حدیث شناسى بوده و هیچ گونه صلاحیت اظهار نظر در این موضوع را نداشته که پیشگوئیهاى پیامبر اکرم( ص ) را پیرامون مشخصات و ویژه گیهاى حضرت مهدى منتظر و قیام جهانى او در 19 روایت وانمود و تخطئه کند . همچنانکه حدود سه قرن و نیم پیش از پیدایش ابن خلدون ، ابن حزم اندلسى ظاهرى ( درگذشته 456هـ ) به مخالفت و انکار مسئله مهدویت و فاقد اعتبار بودن احادیث آن حضرت برخواست ، آن چنانکه عده اى از مخالفین با امر مهدویت و ولادت حضرت مهدى نیز از نوشته هاى او دم از بیراهه روى و تخطئه موضوع مهدویت زدند . و ابن حزم را کتابى است به نام « الفصل فى الملل و الاهواء و النحل » که بخشى از آن را اختصاص به بحث درباره حضرت مهدى منتظر داده است . جالب توجه اینکه ردنویسان بر این کتاب ها و مقالات و شبهه افکنى ها ، وباز کننده گان مشت خیانت مؤلفین آنها نه تنها شیعه بودند که حتى قبل از شیعه علماى سنى هم به انگیزه اثبات مهدى منتظر و اثبات صحت و برخوردارى احادیث مربوط بدان حضرت از اعتبار هرچه بیشتر عالم حدیث شناسى
ــ بیکار ننشستند ، بلکه بهترین و محققانه ترین ردّیه ها را بر آنها نوشته و انتشار دادند و از این رهگذر مشت خرابکارى و بیراهه روى مؤلفین نامبرده را باز و بساط دروغبافى و انکار حقایق پیرامون مهدى منتظر عج را برچیدند ، که این جانب با کمبود منابع تحقیقى مربوطه و مشاغل وقت گیر تنها به تعداى از آنها برخورد نمودم و لازم دانستم آنها را به شرح زیر به نظر خوانندگان حق جو برسانم و آنهابدین قرار است:
ردّیه هاى علما و دانشمندان سنى بر منکرین مهدى منتظر یا تکذیب کنندگان احادیث پیرامون آن حضرت
ـ ابراز الوهم المکنون من کلام ابن خلدون، ابوالفیض سید احمدبن محمد بن صدیق غمارى ، شافعى ، ازهرى ، مغربى ، ( درگذشته1380 ) چاپ مطبعه ترقى دمشق 1347 ، 2ـابراز الوهم من کلام ابن حزم،احمدبن صدیق غمارى مؤلف قبل ، چاپ 1347 مطبعه ترقى دمشق ، 3ـ الاحتجاج بالاثر على من انکر المهدى المنتظر، شیخ حمّود بن عبداللّه تویجرى ، از اساتید دانشگاه اسلامى مدینه ، در رد بر شیخ ابن محمود قاضى قطر در دو جلد ، چاپ جلد اول 1394 و جلد دوم 1396 در ریاض ، 4ـ الى مشیخة الازهر، شیخ عبداللّه سبیتى عراقى در رد بر « المهدویة فى الاسلام » سعد محمد حسن ، چ 1375 هـ دارالحدیث بغداد ، 5ـ تحدیق النظر فى أخبار الامام المنتظر، شیخ محمد عبدالعزیز بن مانع ( 1385 ) پیرامون اثباث احادیث حضرت مهدى ، و در ردّ گفته هاى ابن خلدون ، 6ـ الجزم، لفصل ابن حزم ، در ردّ ابن حزم است که بخشى از کتاب « الفصل فى الملل و الاهوا و النحل » او در تخطئه و تکذیب احادیث مهدى منتظر میباشد ، و شیخ کاظم حلى ( متولد حوالى 1300 ) آن را در دوجلد ضخیم تنظیم و چاپ نمود . الذریعه 5/104 ، 7ـ الرد على من کذّب بالاحادیث الصحیحة الواردة فى المهدى، عبدالمحسن العباد ، استاد دانشگاه اسلامى مدینه و عضو هیئت تدریسى آن ، چاپ مجله دانشگاه شماره 45
این مقاله یا رساله که بیانگر محققانه ترین بحث حدیثى و تاریخى پیرامون مهدویت و قیام مهدى منتظر است در رد بر کتاب « لامهدى ینتظر بعد الرسول » شیخ ابن محمود قطرى است و در اصالت مهدویت و قیام مصلح جهانى خلاصه شده ، هرچند در امر ولادت حضرت و موضوع حسینى بودن آن بزرگوار مخالف با شیعه و بر خلاف نظر اعترافى بیش از یکصد نفر از علماى سنى مى باشد که اعتراف به هر دو موضوع نموده اند ، و این جانب را در این زمینه با او خاطره اى است که در کتاب « شناخت امام » آورده ام و در اینجا مجال ذکرش نیست
سید مهدى صالح کشوان قزوینى ، این کتاب در پاسخ به شبهات ابن حزم پیرامون مهدویت حضرت مهدى خلاصه شده و بسال 1335 از تالیف آن فراغت جسته ، کتابنامه حضرت مهدى( ع ) آقاى مهدى پور 2/778 اکنون مى گوییم: فرموده هاى پیامبر اکرم ( ص ) در رابطه با موضوع نخستین مطرح کننده بودن امر مهدویت در اسلام و عنایت و اهمیتى را که پیرامون مسئله امامت ارائه داد در دو بخش خلاصه مى گردد:بخش اول: ایراد حدیث « من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیه » و فرازهاى مشابه بود که با مطرح کردن آن مرگ هر مسلمان بدون شناخت « امام زمان » زمانش را تهدید و محکوم به مرگ جاهلى فرمود ، و بطور کلى و قاطعانه امر امام شناسى را سرنوشت سازترین مسائل اسلامى اعلام کرد. بخش دوم آن: معرفى امامان بعد از خود بود که از جمله مهدى منتظر محمد بن الحسن العسکرى را ( با تمام مشخصات نسبى و خانوادگى و شکل و شمایل و دیگر ویژه گى هاى محلى و تاریخى و رخدادهاى مربوطه به دوران امامتش ) به عنوان آخرین خلیفه و امام برحق و یگانه مصلح جهانى بودن معرفى و اعلام فرمود. بر این اساس با توجه به مقاله پرفسور . . . که در انکار احادیث پیرامون مهدى منتظر و سرنخ گرفتن عقیده به او از یهود ونصارى خلاصه شده ، فهرست وار مى پردازیم به ذکر مسائل مربوط به اصالت اسلامى امر مهدى منتظر از دیدگاه اهل تسنن که پرفسور هم خود سنى و ناگزیر از پذیرفتن مصادر مربوطه و تن دادن به اعترافات کتبى صدهانفر از علماى سنى و اساتید و دانشمندان این فرقه مى باشد.
برخوردار بودن احادیث پیرامون مهدى منتظر(علیه السلام)
از عالى ترین درجه اصالت اسلامى با مرورى کوتاه بر مندرجات تعدادى از کتب اختصاصى امام مهدى منتظر یا کتبى که بخشى از هر یک از آنها بذکر احادیث آن جناب اختصاص یافته ، بدین واقعیت پى میبریم که حداقل حدود شصت نفر از صحابه پیامبر اکرم ص احادیث و روایات مربوط به حضرت مهدى منتظر را بلاواسطه از قول آن بزرگوار نقل و اشاعه داده اند ، که ما درین مقاله تنها به ذکر اسامى صحابه مطرح شده در منابع مربوطه اهل تسنن که تعداد آنها متجاوز از چهل نفر است اکتفا نموده ، ومى گوییم نقل همین عده از صحابه احادیث « مهدى منتظر » را ، محکم ترین دلیل است بر صحت و تواتر و قطعى الصدور بودن آنها از ناحیه رسول خدا( ص ) ، واینکه مسئله مهدویت در اسلام و موضوع مهدى منتظر از عمیق ترین مایه اصالت و ریشه اسلامى و از عالى ترین درجه اعتبارحدیثى و حدیث شناسى برخوردار بوده ، آنچنانکه دیگر زمینه اى براى تشکیک پیرامون اصل مهدویت و انکار مهدى منتظر و تخطئه احادیث مربوطه فراهم نبوده و نخواهد بود . اضافه برین بیش از سى نفر از محدثین و حدیث شناسان درجه بالاى سنى اعتراف به تواتر احادیث مهدى منتظر نموده که شرحش بنظر میرسد ،همچنانکه حداقل بیست و پنج نفر از علماى حدیث شناس سنى اعتراف به صحت وقابل استناد بودن احادیث مهدى منتظر کرده اند و با روى سخن به علما و دانشمندان سنى مى گوئیم: اگر این همه کتاب و مصادر و منابع حدیثى ، تفسیرى ، تاریخى ، و کلامى که بیانگر حقایق مربوطه است صحیح و برخوردار از اعتبار اسلامى است که دیگر جاى شبهه اى باقى نمى ماند و زمینه اى براى ایراد اباطیل مطرح شده وسیله پرفسور . . . نیست و اگر فاقد اعتبار است و مندرجات آنها دروغ و ساختگى میباشد پس باید با خط سرخ کشیدن روى این کتابها ، آنها را از صحنه آثار اسلامى و سنت نبوى خارج و از این پس دیگر مطرح و مورد استناد واقع نشود . اکنون نخست مى پردازیم بذکر فهرست اسامى صحابه ناقل احادیث مهدى موعود منتظر و از آن پس به فهرست اسامى معترفین به تواتر آن احادیث و صحت و قابل استناد بودن آنها:
نظر به اینکه از قرار اطلاع آقاى پرفسور روحى قیفلانى نویسنده کتاب « مذاهب اعتقادى اسلامى در عصر ما »
ــ که متضمن مقاله موضوع بحث تحت عنوان « مهدى !» است
ــ سنى حنفى مى باشد و معمولا با شیعه غیر مربوط بلکه طبعا ازتشیع دور و از پیروى امام امیرالمؤمنین على(علیه السلام) رویگردان و آن راباطل مى داند ما هم در نگارش و تنظیم این مقاله کارى به کار شیعه و استفاده از منابع مربوط به آن نداشته ، بلکه سراسر مقاله و صد در صد نقلیات حدیثى و تاریخى و اعترافى آن مبنى بر استفاده از منابع مربوطه و معتبر اهل تسنن است ، با ارائه آدرس دقیق ، تا اگر جناب پرفسور روحى واقعا یک مسلمان سنى است ناگزیر در حداقل هم که باشد به مندرجات مسلم و بدور از دروغ و دروغبافى منابع اهل تسنن و نیز به احادیث متواتر و قطعى الصدور نبوى و مطرح شده در آن کتابها تن در دهد و سر تسلیم فرود آورد و از نوشته هاى خود ( مبنى بر سرنخ گرفتن عقیده به مهدى منتظر در اسلام از عقاید یهود و نصارى و نیز انکار احادیث مربوط به مهدى منتظر عج ) که غربال شده اباطیل مستشرقین یهودى و مسیحى است عذرخواهى کند ، ودر راستاى مذهب شناسى آن هم در غالب کتاب کلاسیک دانشگاهى آبروى خود را حفظ و آسیب وارده بر آن را ترمیم نماید ، و یا جرأت بخرج دهد و صاف و صریح بگوید: هرچند من مسلمان سنى هستم ولى مصادر و منابع مربوط بدانها را قبول ندارم و باید آنها را در زباله دان تاریخ ریخت تا دیگر مسلمانان تکلیف خود را بهتر بدانند. وگرنه ما با مسلمان نه سنى نه شیعه بلکه بلندگوى مستشرقین و اشاعه دهنده مزخرفات آنها و جیره خوار بیگانگانِ دشمن اسلام کارى نداشته و نداریم ، اما خواه و ناخواه براى آگاهى خوانندگان کتابهاى چنین افرادى و پى بردن به غرض ورزى و خیانت هاى دینى یا اشتباه کارى هاى این گونه نویسندگان ، این مقاله را تنظیم و به خوانندگان حقیقت جو تقدیم ، تا سیه روى شود هر که درو غش باشد ، وما هم حداقل دین شرعى و انسانى خود را ادا نموده باشیم. آقاى پرفسور روحى نویسنده مقاله « مهدى » اولین سرنخى که ارائه داده و خواسته است بر اساس آن و با درجا زدن عقیده به مهدى منتظر را باطل وبى اساس وانمود کند ، معتقد بودن یهود و نصارى و دیگر فرق غیر اسلامى باشد به مصلح جهانى و انتقام کشنده از ستمگران و خلاصه هر دسته از فرق غیر اسلامى درحال انتظار آمدن او و قیام جهانى اش بسر مى برند و بر این اساس وانمود مى کند که عقیده به مهدى منتظر و انتظار ظهورش فاقد اصالت اسلامى مى باشد و سرنخ گرفته از عقاید یهود و نصارى و بودائى ها و هندى ها است. در حالیکه بابررسى کوتاهى پیرامون مایه هاى عقیدتى عموم ادیان و فرق غیر اسلامى از دیدگاه قران و دیگر منابع اسلامى و غیر اسلامى بدین نتیجه مى رسیم که مشترکات عقیدتى مسلمانان با دیگر فرق دینى و مذهبى جهان فراوان و در حدّ غیر قابل انکار است ، ولى بهیچ عنوانى اشتراک عقیدتى دلیل بر بطلان عقاید اسلامى و بیراهه روى مسلمانان نخواهد بود. از باب مثال مسلمانان در اصل عقیده به خدا و وجود آفریدگار جهان با یهود و نصارى و حتى با بت پرستان مشترکند ، اما در چگونگى و کمّ و کیف صفات سلبیّه و ایجابیّه الهى با هم اختلاف دارند. یهود ونصارى براى خدا قائل به فرزندند ، ولى مسلمانان به چنین چیزى معتقد نبوده و نیستند. قران مجید درباره یهود ونصارى فرماید:( قالت الیهود عزیر ابن اللّه و قالت النصارى المسیح ابن اللّه) ( توبه ، آیه 30 ) یهود گویند عزیر پسر خداست ونصارى گویند مسیح پسر خداست. نیز قران فرماید:( قالت الیهود و النصارى نحن ابناء اللّه و ) .
( مائده ، آیه 18 ) یهود و نصارى گفته اند ما پسران خداوند هستیم. . . نیز قران مجید فرماید:( و قالت الیهود یداللّه مغلولة غلّت ایدیهم ولعنوا بما قالوا ) ( مائده ، آیه 64 ) یهود گویند: دست خدا مغلول و به زنجیر بسته است. دستهایشان بسته باد و بخاطر این سخن ملعون و از رحمت الهى دور باشند. و این در حالى است که مسلمانان عقیده به چنین چیزى ـ که نشانگر ضعف خدا و محدویت قدرت و اخیتار اوست ـ ندارند. پس بطور خلاصه اگر اشتراک مسلمانان
ــ مخصوصا شیعه
ــ با یهود ونصارى در عقیده به مصلح جهانى به نام مهدى منتظر یا دیگر عناوین دلیل بى اصالت اسلامى بودنِ عقیده به مهدویت است ، نیز اشتراک مسلمانان با یهود و نصارى در عقیده به خدا و مبدء آفرینش مستلزم بطلان خدا پرستى و عدم اصالت و ریشه دارى عقاید توحیدى است ، نستعیذ باللّه. آرى اگر اشتراک در بعضى عقائد حقّه دینى بافرقه هاى باطل و بیراهه رو موجب بطلان و بهانه تخطئه از آن عقاید حقه باشد ، پس در صورتیکه افرادى شیاد ، فریبکار و ریاست طلب از عنوان نبوت و شئون پیغمبرى سوء استفاده نموده و دعواى نبوت کردند و حتى هزاران نفر مردم فریب خور را فریب داده و بیراهه بردند ، باید منکر مقام نبوت و موضوع فرستاده خدا شد و تمام دلائل عقلى و نقلى مقام نبوت و معجزات او را به باد مسخره و انکار گرفت. به دلیل آنکه موضوع نبوت در بین پیروان پیامبران دروغین مطرح است و برخوردار از اصالت نیست ، وبه قول شاعر این رشته سر دراز دارد که باید با این طرح هرگونه سوء استفاده خائنانه یا جاهلانه
ــ ازعناوین و شئون دینى و مقام نبوت ، خلافت ، امامت ، آیات قرانى ، احادیث نبوى و احکام مسلمه اسلام
ــ تلقى به دلیل شود بر بطلان اصل نبوت و خلافت و امامت و بر بطلان اصل آیات و احادیث و احکام مورد سوء استفاده هاى مختلف و باز نستعیذ باللّه. در پایان شیخ محمد خضر حسین این مطلب را بدین گونه مطرح و پاسخ گفته: که اگر مردم از فهم حدیث نبوى سوء استفاده کردند یا نتوانستند آنطوریکه باید وشاید حدیث را منطبق با هدف اصلى از ایراد آن نمایند ، و در نتیجه مفاسدى را به بار آورد ، شایسته و سزاوار نیست که این سوء استفاده یا ناتوانى بر انطباق با هدف ، داعى به شک در صحت حدیث شود و بهانه براى انکار و تکذیب آن نیز ناصرالدین آلبانى همین موضوع را با دیگر عبارت ردّو ایراد نموده که بخاطر اختصار نیازى به ذکر متن آن نباشد در پایان این مقال مى گوییم: وااسفا به حال یک مسلمان استادِ متخصص « تاریخ مذاهب اسلامى » که با عقائد اسلامى این چنین برخورد عامیانه یا مغرضانه و جسورانه نماید و دین و قلم خود را به باد مسخره گیرد و دست کم تعدادى از شاگردان خود را گمراه نماید که باید در روز حساب پاسخگوى آن باشد.
حدیث
« من مات ولم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة » یا مهمترین انگیزه و عامل عقیده به مقام امامت یگانه مصلح جهانى امام مهدى منتظر(علیه السلام) یکى از علل و اسباب توجه و اهتمام مسلمانان به اصل مسئله امام شناسى بطور عموم و به شناخت ائمه بر حق و واجد شرایط همه جانبه
ــ علمى و عملى و اخلاق و تقوائى
ــ از جمله امام مهدى منتظر ، محمد بن الحسن العسکرى بخصوص ، حدیث شریف:« من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة » و احادیث مشابه و هم مضمون است که بموجب آن سهل انگارى و بى تفاوتى یا سماجت و عصبیّت نسبت بشناخت امام زمان واجد شرایط هر زمانى تهدید به مرگ جاهلى و منتهى شدن به حشر و نشر با بت پرستان و مشرکین خواهد شد.

مهدی فقیه ایمانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا