مهدویت

آیا در ادیان مختلف اعتقادى به ظهور منجى آخرالزمان وجود دارد؟

آیا در میان ادیان مختلف نیز اعتقادى به ظهور منجى آخرالزمان وجود دارد؟

عقیده به ظهور یک نجات دهنده بزرگ آسمانى و امید به یک آینده روشن که در آن، نگرانی ها و هراس ها مرتفع گردد، و به برکت ظهور یک شخصیّت ممتاز الهى همه تاریکی ها از پهنه گیتى برچیده شود، و ریشه ظلم و جهل و تباهى از روى کره زمین برکنده شود، یک اعتقاد عمومى ثابت است که همواره در همه وقت، در همه جا، و در همه زمانها بین تمام ملّت ها شایع و رایج بوده است.

بر اساس تحقیقات پژوهشگران مسایل اسلامى، این عقیده در طول دوران زندگى انسانها پیوسته در میان همه ملّتها و پیروان ادیان بزرگ موجود بوده، و حتّى اقوام مختلف جهان چون: اسلاوها، ژرمنها، اسنها و سلتها، نیز معتقدند که سرانجام باید پیشوایى در آخر الزمان ظهور کرده، بى عدالتى ها را از بین برده، حکومت واحد جهانى تشکیل داده، و در بین مردم بر اساس عدالت و انصاف داورى کند.
آنچه از تاریخ اُمّتها استفاده مى شود این است که: مسأله عقیده به ظهور یک رهبر مقتدر الهى و آمدن مصلحى در آخر الزمان به نام مُنجى موعود جهانى به قدرى اصیل و ریشه دار است که در اعماق دل ملّتها و پیروان همه ادیان الهى، و تمام اقوام و ملل جهان جا گرفته است تا جایى که در طول تاریخ بشریّت، انسانها در فراز و نشیب هاى زندگى، با یادآورى ظهور چنین رهبر مقتدرى، پیوسته خود را از یأس و نا امیدى نجات داده، و در انتظار ظهور آن مصلح موعود جهانى در پایان جهان، لحظه شمارى مى کنند.
براى اثبات این مطلب، کافى است بدانیم که عقیده به ظهور یک «نجات دهنده» حتّى از نظر یهود و نصارى نیز قطعى است. و حتّى این که در میان همه طوایف یهود و همه شاخه هاى مسیحیّت وجود این عقیده قطعى و مسلّم است.
موعود گرایى در بین یهود و نصارى
نویسنده آمریکایى کتاب «قاموس مقدّس»، درباره شیوع اعتقاد به ظهور، و انتظار پیدایش یک «منجى بزرگ جهانى» در میان قوم «یهود» چنین مى نویسد:
«عبرانیان منتظر قدوم مبارک «مسیح» نسلاً بعد نسل بودند، و وعده آن وجود مبارک . . . مکرّراً در «زبور» و کتب انبیا، على الخصوص، در کتاب «اشعیا» داده شده است. تا وقتى که «یحیاى تعمید دهنده» آمده، به قدوم مبارک وى بشارت داد، لیکن «یهود» آن نبوآت (پیشگویی ها) را نفهمیده با خود همى اندیشیدند که «مسیح» (سلطان زمان) خواهد شد، و ایشان را از دست جور پیشگان و ظالمان رهایى خواهد داد، و به اعلا درجه مجد و جلال ترقّى خواهد کرد».
نویسنده کتاب «قاموس کتاب مقدّس» در کتاب خود ازیهودیان، زبان به شکایت مى گشاید که دعوت عیساى مسیح را بعد از آن همه اشتیاق و انتظار، سرانجام نپذیرفتند و او را مسیح واقعى نپنداشتند و او را با مسیح موعودى که سلطان زمان خواهد بود و منجى واپسین و مژده اش را کتاب مقدّسشان داده بود و سالها در انتظارش در التهاب سوزان لحظه شمارى مى کردند، مطابق نیافتند. از این رو، با او به دشمنى برخاستند، حتّى وى را جنایتکار به ملّت اسرائیل، و تعالیمش را، ضدّ آرمان اساسى کتب مقدّس «عهد عتیق» (تورات و ملحقات آن) دانستند، ناچار به محاکمه اش فراخواندند و به اعدام محکومش کردند، و همچنان با احساس غبنى جانکاه مجدداً در انتظار «مسیح موعود» و رهایى بخش از رنج و ستم، نشستند.
مسیحیان، با این که حضرت عیسى( علیه السلام) را «مسیح موعود» یهودیان مى دانستند، چون نسبت به پیروى او احساس ناتمامى کردند، یکباره امیدشان از «زمان حال» برکنده شد; حماسه انتظار را از سرگرفتند و در انتظار «مسیح» و بازگشت وى از آسمان، در پایان جهان نشستند.
طبق نوشته «مستر هاکس» آمریکایى، در کتاب خود «قاموس کتاب مقدس» کلمه «پسر انسان» 80 بار در «انجیل» و ملحقات آن (عهد جدید) به کار رفته که فقط 30 مورد آن با حضرت عیسى(علیه السلام) قابل تطبیق است، و 50 مورد دیگر از «مصلح» و نجات دهنده اى سخن مى گوید که در آخر زمان ظهور خواهد کرد.!
مسیح هاى دروغین
اعتقاد به ظهور یک «منجى بزرگ جهانى» و اشتیاق، به ظهور یک رهبر آسمانى در میان یهود و نصارى، آن چنان اصیل و ریشه دار است که در طول تاریخ این دو ملّت، مدّعیان شگفتى را پدید آورده، و افراد زیادى پیدا شده اند که خود را به دروغ «مسیح موعود» معرّفى کرده اند. به طورى که صاحب کتاب «قاموس کتاب مقدّس» در باره شماره مدّعیان دروغین «مسیح موعود» مى نویسد:
«24 نفر مسیحیان (مسیح هاى) دروغگو در میان بنى اسرائیل ظاهر گشتند که مشهورترین و معروفترین آنها «برکوکبه» است که در اوایل قرن ثانى مى زیست. و آن دجّال معروف ادّعا مى نمود که رأس و رئیس و پادشاه قوم یهود است.
و در مائه دوازدهم تخمیناً ده نفر از مسیحیان، ـ یعنى: مسیح هاى دروغگو ـ ظاهر گردیده، جمعى را به خود گروانیده، و این مطلب اسباب فتنه و جنگ شده، و جمعى کثیر نیز در آن معرکه، طعمه شمشیر گردیدند. و آخرین مسیحیان ـ مسیح هاى دروغگو ـ «مردخاى» است. او شخصى بود آلمانى که در سال 1682 میلادى ظهور کرده، اسباب اشتداد فتنه، و اشتعال نائره فساد گشت، و چون آتش فتنه بالا گرفت، فرارى گردیده معدوم الاثر شد.
نویسنده کتاب «دیباچه اى بر رهبرى» بعد از نقل این جریان از کتاب «قاموس کتاب مقدس» مى نویسد:
«متأسّفانه اطّلاع مؤلّف آمریکایى ـ کتاب «قاموس کتاب مقدّس» به زبان فارسى، که سالها نیز ساکن «همدان» بوده است ـ درباره شماره مدّعیان «مسیحائى» و همچنین درباره آخرین کسى که به عنوان «مسیح موعود» قیام کرده است، نارساست.
شماره این مدّعیان، به مراتب بیشتر از آن است که وى یادآور شده است، همچنین قیام «مردخاى» آلمانى در قرن هفدهم، واپسین قیامى نیست که تاریخ مسیحیّت آن را به یاد مى آورد. تنها طى دو قرن هیجده و نوزده در انگلستان، بالغ بر شش تن، به نام «مسیح موعود» ظهور کرده اند، و اغتشاشهایى را هم دامن زده اند، و پاره اى از آنان نیز به کیفر رسیده اند».
«البته به موازات دین مسیح، در دین یهود نیز، مسیح هاى دروغین متعدّد ظهور کرده اند. از جمله، یکى از مسیح هاى یهودى، «داود آل روى» از یهودیان ایران است. او در اواسط قرن دوازدهم در میان یهودیان ایران، مدّعى شد که او «مسیح موعود» است».
اسامى مقدّس حضرت مهدى ( علیه السلام) در کتب مذهبى اهل ادیان
اینک قسمتى از اسامى مبارک آن حضرت را که با الفاظ مختلفى در بسیارى از کتب مذهبى اهل ادیان و ملل مختلف جهان آمده است، از نظر خوانندگان گرامى مى گذرانیم.
علاوه بر این ها اسامى دیگرى نیز براى حضرت مهدى( علیه السلام )در کتب مقدّسه اهل ادیان ذکر شده است که ما به جهت اختصار از نقل آنها خوددارى نمودیم.
اسامى مقدّسى چون: « صاحب، قائم، قاطع، منصور و بقیة اللّه » که در کتب مذهبى ملل مختلف آمده است، از القاب خاصّ وجود مقدّس حضرت حجّت بن الحسن العسکرى ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف ـ است که در بیشتر روایات اسلامى، به آنها تصریح شده و ائمّه معصومین( علیهم السلام) در اکثر روایات، از آن حضرت به عنوان «صاحب»، «قائم» و «بقیة اللّه» یاد کرده اند. و این خود بیانگر این واقعیّت است که موعود همه اُمّتها و ملّتها همان وجود مقدّس منتظر غایب، حضرت حجّت بن الحسن العسکرى ( علیه السلام) است.
____________________________________________
1 ـ «صاحب» در صحف ابراهیم(علیه السلام);
2 ـ «قائم» در زبور سیزدهم;
3 ـ «قیدمو» در تورات به لغت ترکوم;
4 ـ «ماشیع» (مهدى بزرگ) در تورات عبرانى;
5 ـ «مهمید آخر» در انجیل;
6 ـ «سروش ایزد» در زمزم زرتشت;
7 ـ «بهرام» در ابستاق زند و پازند;
8 ـ «بنده یزدان» هم در زند و پازند;
9 ـ «لند بطاوا» در هزار نامه هندیان;
10 ـ «شماخیل» در ارماطس;
11 ـ «خوراند» در جاویدان;
12 ـ «خجسته» (احمد) در کندرال فرنگیان;
13 ـ «خسرو» در کتاب مجوس;
14 ـ «میزان الحق» در کتاب اثرى پیغمبر;
15 ـ «پرویز» در کتاب برزین آذر فارسیان;
16 ـ «فردوس اکبر» در کتاب قبروس رومیان;
17 ـ «کلمةُ الحقّ» در صحیفه آسمانى;
18 ـ «لِسانِ صدق» هم در صحیفه آسمانى;
19 ـ «صمصام الاکبر» در کتاب کندرال;
20 ـ «بقیة اللّه» در کتاب دوهر;
21 ـ «قاطع» در کتاب قنطره;
22 ـ «منصور» در کتاب دید براهمه;
23 ـ «ایستاده» (قائم) در کتاب شاکمونى;
24 ـ «ویشنو» در کتاب ریگ ودا;
25 ـ «فرخنده» (محمّد) در کتاب وشن جوک;
26 ـ «راهنما» (هادى و مهدى) در کتاب پاتیکل;
27 ـ «پسر انسان» در عهد جدید (اناجیل و ملحقات آن);
28 ـ «سوشیانس» در کتاب زند و هومو من یسن، از کتب زردتشیان;
29 ـ در کتاب «شابوهرگان» کتاب مقدس «مانویه» ترجمه «مولر» نام «خود شهر ایزد» آمده که باید در آخر الزمان ظهور کند، و عدالت را در جهان آشکار سازد;
30 ـ «فیروز» (منصور) در کتاب شعیاى پیامبر.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا