پرسش و پاسخ

نفس با روح چه فرقی دارد؟

در لغت نفس با روح به یک معنا گرفته شده،ولی برای آن دو معانی دیگر گفته اند.
نفس به معانی: روح، چشم زخم، خون، جسم(بدن)، شخص انسان، عظمت و مردانگی آمده است.
روح به معانی: وسیلة حیات و زنده ماندن، نفس، لطیف، وحی، ملاک، حکم الله و روح القدس آمده است.

ابوعلی سینا گوید: خداوند مردم را از گرد آمدن سه چیز آفرید: یکی تن که او را به تازی بدن یا جسد خوانند و دیگری جان که آن را روح خوانند و سوم روان که آن را نفس خوانند. غزالی گوید: روح همان خود تو و حقیقت تو می باشد. همان چیزی که از هر چیز بر تو پنهان تر و تو به آن ناآگاه تری. روح تو همان بُعد ویژة انسانی است که منسوب به خدا است، چنان که فرموده است: قل الروح من امر ربّی؛ بگو روح از امر پروردگارم است، و نفختُ فیه من روحی؛ از روح خود در آدم دمیدم.

البته این روح غیر از آن روح جسمانی لطیف است که منشأ آن قلب است و در سراسر اجزای بدن میان رگ ها منتشر است و حامل نیروی حسّ و حرکت می باشد. این روح به انسان اختصاص ندارد، بلکه انسان در این جهت با دیگر حیوانات شریک است. این روح به واسطة مرگ نابود می شود، زیرا عبارت است از بخاری که اعتدال آن بر اثر اعتدال و انسجام اخلاط و عناصر مزاج است. چون انسجام به پراکندگی گرایید، بخار منعدم می شود، مانند چراغ که روغنش به اتمام می رسد و خاموش می شود. این روح بار امانت و معرفت را نتواند حمل کند و آن روح که حامل بار امانت و معرفت است، روح ویژة انسان است.

وی می گوید: روح فناپذیر و مردنی نیست، بلکه به مرگ بدن حال او به حال دیگر تبدیل می شود.
امیرالمؤمنین(ع) فرمود:روح نکتة لطیفی و لمحة شریف است که حکایت از خلقت و عظمت خالق دارد. آن را از خزائن ملکش به این عالم آورده، پس آن ودیعه و امانتی الهی است. ابوعلی سینا این کلام را به شعر در آورده است:
هبطت الیک من المحلّ الارفع أنفت فما الفت فلمّا آنست ورقاء ذات تعزز و ترفّع کرهت مفارقه الدیار البلقع
حقیقت و کنه روح بر همگان نامعلوم است و بزرگان اهل تحقیق به عجز خود در این باره معتقدند و آیة یسئلونک عن الروح…؛ از تو دربارة روح سؤال می کنند، بگو: روح از امر پروردگارم است و اطلاعات کمی نسبت به آن داده شده اید. بیانگر این حقیقت است.

امام صادق(ع) فرمود: روح را نتوان به سنگینی و سبکی توصیف کرد. روح جسمی رقیق است که قالبی تیره بر آن پوشانیده شده است. از او پرسیدند: آیا بعد از مردن، روح از بین می رود؟ فرمود: خیر، باقی می ماند.
نفس دارای معانی مختلفی است. از انسان یا حیوان، نفس تعبیر می شود، چون دارای حساسیّت و درّاکیّت است. احتمال دارد چون انسان و حیوان تنفّس می کنند، از آن ها به نفس تعبیر شود. احتمال دارد چون انسان دارای ارزش و نفاست است، چون روح، شریفترین جزء انسان و حیوان است،این کلمه بر انسان و حیوان اطلاق شود.

نفس در قرآن به اعتبار صفات مختلفی که در آن است، به پنج مرتبه تقسیم شده است:
1_ نفس امّاره و آن نفسی است که به خوی ملکوتی تهذیب نگشته، به هوای خود به پیش می رود.
2_ نفس لوامه که مدام خود را به کوتاهی در انجام وظائف ملامت و سرزنش کند، هر چند به نیکی کوشا باشد.
3_ نفس مطمئنّه نفسی است که از اضطراب شک به آرامش یقین گراییده و از هر بیم و هراسی ایمن است.
4_ نفس راضیه بدانچه بر او بگذرد خشنود است.
5_ نفس مرضیه که خدا از او راضی باشد.

از کمیل بن زیاد نقل شده: علی(ع) عرض کردم: یا امیرالمؤمنین! نفسم را برایم تعریف کن! فرمود:کدام نفست را؟ گفتم مگر چند نفس داریم؟ فرمود: ای کمیل! چهار نفس است: نفس نامیة نباتیه، حسیّة حیوانیه،ناطقة قدسیه که ویژة انسان است و مدار تکالیف الهی است و کلیة الهیه که خاص انبیا و اولیای الهی است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا