معارف اسلامی

نقش پیامبر گرامی اسلام در پیشرفت تمدن بشری

نقش پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) در پیشرفت تمدن بشری
«…آیا هرگز از خود پرسیده‌اید که همین اسلام، چگونه و بر مبنای چه ارزشهایی طیّ قرون متمادی، بزرگترین تمدّن علمی و فکری جهان را پرورش داد و برترین دانشمندان و متفکّران را تربیت کرد؟» (بخشی از پیام مقام معظم رهبری به جوانان اروپا و آمریکای شمالی)

عربستان در زمان ظهور پیامبر :
تمام مورخان نوشته‌اند که هنگام بعثت، در سراسر مکه، جز 11 نفر و در مدینه، جز 13 نفر، سواد خواندن و نوشتن نداشتند.
پیامبر اسلام (ص) وقتی وارد مدینه شد، اوس و خزرج، دو قبیله بزرگ و پرآوازه مدینه، گرفتار جنگ داخلی بودند.
سخنان امیر مؤمنان علیه السّلام در بیان اوضاع عرب قبل از اسلام، شاهد زنده‏ اى است که آنان از نظر زندگى و انحطاط فکرى و فساد اخلاقى در وضع اسفناکى بودند.
امیر مؤمنان در یکى از خطبه‏ هاى خود، وضعیت اسفناک عرب پیش از اسلام را چنین بیان مى‏ کند:

خداوند، محمد صلى اللّه علیه و آله و سلّم را بیم دهنده جهانیان و امین وحى و کتاب خود، مبعوث کرد و شما گروه عرب در بدترین آیین و بدترین جاها به سر مى‏بردید. در میان سنگلاخ‏ها و مارهاى کر (که از هیچ صدایى نمى‏رمیدند) اقامت داشتید. آب‏هاى لجن را مى‏ آشامیدید و غذاهاى خشن (مانند آرد هسته خرما و سوسمار) مى‏خوردید و خون یک‏دیگر را مى‏ریختید و از خویشاوندان دورى مى‏کردید، بت‏ها در میان شما سرپا بود، از گناهان اجتناب نمی کردید. (نهج البلاغه، خ 26)

ویل دورانت در کتاب تاریخش می گوید:

وقتی پیامبر اسلام از نعمت‌های بهشتی سخن می‌گفت، از حور و طیور و قصور بهشتی سخن می‌گفت، عربی برخاست و گفت: یا رسول الله! آیا در بهشت جنگ و کشتار هم هست یا خیر؟ پیامبر اسلام فرمود: بهشت جای جنگ نیست. آن عرب گفت: پس این بهشت به درد ما نمی‌خورد.
تمدنی که پیامبرصلی الله علیه و آله پایه ریزی کرد:
یکی از شعارهای رسول اکرم (ص) در ابتدای رسالتشان این بود:
إنما بعثت لإتمم مکارم الأخلاق.
من مبعوث شده ام تا اخلاق را به حد اعلی برسانم و مردم را به بالاترین درجه کمال اخلاقی نائل کنم.
پیغمبر اسلام (ص) بین مردم قبایل اوس و خزرج که بنا به گفته برخی 120 سال گرفتار جنگ و کشت و کشتار بودند، طوری صلح برقرار کرد که در برخی از غزوات مانند أحد، وقتی برای شهیدی که لحظات آخر جان دادنش است، آب می‌آورند، می‌گوید آن زخمی و جانبازی که در آن طرف افتاده است، از من بیشتر نیاز دارد و آب را به نفر دوم می‌رساند، و او هم همین‌طور تا نفر دهم که می‌گوید نفر اول بیشتر از من تشنه‌‌تر است، آمدند دیدند که نفر اول شهید شده است، دیدند نفر دوم تا دهم، همگی به شهادت رسیده‌اند.
ویل دورانت که در جهان غرب از شهرت برخوردار است، در کتاب تاریخ تمدن درباره شخصیت پیامبر اسلام می نویسد :
« … ظاهراً هیچ کس در فکر این نبود که به وی خواندن و نوشتن بیاموزد ، اما او دقایق امور را بهتر از مردم تعلیم دیده می شناخت . در آن موقع ، هنر خواندن و نوشتن از نظر اعراب اهمیتی نداشت . به همین دلیل ، در میان قبیله قریش بیش از هفده تن خواندن و نوشتن نمی دانستند . با این همه ، معروفترین و بلیغ ترین کتابِ زبان عربی از زبان پیامبر جاری شد . او چنان مهارتی در شناخت مسائل زندگی مردم نشان داد که در این زمینه هیچ کس به پای او نمی رسد . در کتاب او قرآن ، قانون و اخلاق یکى است ، در قرآن ، رفتار دینى شامل رفتار دنیوى نیز هست و همه مطالب آن از جانب خداوند بر محمد وحى شده است . در قرآن مقرراتى درخصوص ادب / تندرستى / ازدواج و طلاق / رفتار با فرزندان ، بردگان و حیوانات / تجارت / سیاست/ قرض و ربا / عقود و وصایا / امور صناعت / مسائل مالی / جریمه و مجازات / جنگ و صلح و غیره وجود دارد . »
” ویل دورانت ” همچنین به بیان رشد سریع علوم در پرتو آموزه های پیامبر اسلام پرداخته، می نویسد :
« تمدن اسلام از سال 81 ـ 597 ق ( 700 ـ 1200 م ) در اوج تعالى و پیشرفت و ترقى در زمینه انواع علوم و فنون قرار داشت . علوم تجربى اعم از پزشکى ، شیمى ، فیزیک ، زمین شناسى ، زیست شناسى و گیاه شناسى در اوج خود بود و بزرگترین دانشمندان و مُبدعان این علوم در گستره جهان اسلام به تدریس و تألیف و تحقیق در این علوم اشتغال داشتند . آنها این دانش هاى گسترده بنیادی را به همسایگان و جویندگان دانش که از سرزمینهاى مختلف به حضور آنها مى رسیدند ، مى آموختند … جهان غرب در این دوره درخشان اسلامى ، گرفتار اندیشه های قرون وسطایى و توحش و جزم اندیشى کلیسا و کاملاً عارى از تعقل و تفنن بود . برعکس ، در جهان اسلام دانشمندان کم نظیرى چون ابن سینا ، خوارزمى ، فارابى ، محمد بن زکریاى رازى ، ابوریحان بیرونى ، حکیم عمر خیام ، ابن خلدون و … بدون هیچ محدودیتى به ترویج دانش در جهان می پرداختند . »
ویل دورانت در پایان به این واقعیت اعتراف می کند که :
« محمد (ص ) با دعوت به سوی اسلام ، در زندگی میلیونها بشر انقلاب روحی نوینی پدید آورد . آنها نیز صدای رسای محمد را شنیدند و از جان و دل او را پذیرفتند . »

نقش مسلمانان در پیشرفت علمی غرب
اما نکته حائز اهمیت دیگر مدیون بودن پیشرفت امروز تمدن غرب به تمدن اسلامی است. تاثیر تمدن اسلامی بر غرب چیزی نیست که غربی ها با نهایت تلاشی که می کنند بتوانند آن را پنهان کند . آقای دکتر گوستاولبون فرانسوی در کتاب تمدن اسلام و غرب به صراحت می‌گوید:

بعضى ها (از اروپائیان) عار دارند که اقرار کنند یک قوم کافر و ملحدى (یعنى مسلمانان) سبب شده اروپاى مسیحى از حال توحّش و جهالت خارج گردد. و لذا آن را مکتوم مى دارند، ولى این نظر به درجه اى بى اساس و تأسّف آور است که به آسانى مى توان آن را ردّ کرد…. نفوذ اخلاقى مسلمانان، آن اقوام وحشى اروپا را که سلطنت روم را زیر و زبر نمودند، داخل در طریق آدمیت نمود و نیز نفوذ عقلانى آنان، دروازه ى علوم و فنون و فلسفه را که ما اروپاییها از آن به کلى بى خبر بودیم به روى ما باز کرد و تا ششصد سال، مسلمانان، استاد ما بودند. (تمدّن اسلام و عرب، چاپ چهارم، ص 751.)

دلامبر در این رابطه می نویسد:

خدمت مسلمین تنها این نبود که علم را از راه تحقیق و اکتشاف ترقی دهند بلکه روح مخصوصی در آن دمیده و به وسیله نوشتن و گفتن تحریر و نگارش و مدارس عالیه آنرا در دنیا اشاعه و انتشار دادند و در بنای علوم و معارف اروپا از این راه احسانی نمودند که نمی توان برای آن حدی تصور کرد و مسلمین ، قرنها استاد علوم و فنون ملل اروپا بودند.

با این اوصاف در حقیقت تمدن اسلا می را می توان بنیان و پایه گذاری انقلاب علمی اروپا دانست ، و اگر تمدن اسلامی نبود یقینا غرب به این زودی از خواب گرانی که در آن فرورفته بود ، بیدار نمی شد.

دکتر ماکس میرهوف می نویسد:

خلاصه علوم شرق مانند باران رحمت بر خاک خشک اروپا بارید و آنرا حاصلخیز ساخت کم کم اروپائیان با علوم شرق آشنا شده کتابهایی در جراحی امراض زنانه و ناخوشیهای چشم نوشتند.

و مسیو لیری می نویسد:

((اگر مسلمانان بر روی صفحه تاریخ ظاهر نشده بودند نهضت علمی اروپا قرنها عقب می افتاد)).

گوستاولو بون در جای دیگر از کتاب تمدن اسلام و عرب مرجع بودن کتابهای مسلمانان برای دانشمنمدان غربی را اینگونه به قلم می آورد :

((تمام دانشمندانی که قبل از قرن پانزدهم میلادی در اروپا ظاهر شدند کسانی بودند که علوم آنها منحصر به آن چیزهایی بود که از روی کتابهای مسلمین یاد گرفته بودند .برای دانشمندانی مانند : روژباکن، لئونارپیز ، ارنود ویلنووی ، ریمون ، سانتوسا، آلبرت کبیر، آلفونس دهم و غیره، تنها مرجع علمی آ نها کتابهای مسلمانان بوده است و به قول موسیورنان ، آلبرت کبیر هر چه دارد از ابن سینا است، و سان توما نیز هر چه در فلسفه می دانست از ابن رشد بوده است)).

منابع:

سید محمد حسینی قزوینی، نقش نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در إعتلای فرهنگ جامعه بشریت ، پایگاه اینترنتی موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر علیه السلام
محمد (ص) از نگاه خردورزان غربی ( 12 )، رادیو دری ایران
فروغ ابدیت، جعفر سبحانی
افتخارات تاریخ پزشکی ایران اسلامی، وبلاگ تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی
رهیافت 1 (پاسخ‌های شهید مطهری به پرسش‌های روز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا