متن و ترجمه قرآن

متن و ترجمه جزء بیست و هفتم قرآن – الهی قمشه ای

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان

قَالَ فَمَا خَطْبُکُمْ أَیُّهَا الْمُرْسَلُونَ ﴿۳۱﴾
ابراهیم گفت: ای رسولان حق، باز گویید که شما برای چه کار مأمورید؟ (۳۱)

قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُجْرِمِینَ ﴿۳۲﴾
گفتند: ما بر قوم بدکاری فرستاده شده‌ایم (یعنی قوم لوط). (۳۲)

لِنُرْسِلَ عَلَیْهِمْ حِجَارَةً مِنْ طِینٍ ﴿۳۳﴾
تا بر سر آنها از گل سنگباران کنیم. (۳۳)

مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّکَ لِلْمُسْرِفِینَ ﴿۳۴﴾
که آن سنگها نزد پروردگار تو معیّن و نشاندار برای ستمکاران است. (۳۴)

فَأَخْرَجْنَا مَنْ کَانَ فِیهَا مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ﴿۳۵﴾
پس، از اهل ایمان هر که بود از آن دیار خارج کردیم. (۳۵)

فَمَا وَجَدْنَا فِیهَا غَیْرَ بَیْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِینَ ﴿۳۶﴾
و در همه آن دیار جز یک خانه (لوط) دیگر مسلم خداپرست نیافتیم. (۳۶)

وَتَرَکْنَا فِیهَا آیَةً لِلَّذِینَ یَخَافُونَ الْعَذَابَ الْأَلِیمَ ﴿۳۷﴾
و در آن دیار (که ویران کردیم) برای آنان که از عذاب دردناک (قهر خدا) می‌ترسند آیت عبرتی واگذاردیم. (۳۷)

وَفِی مُوسَى إِذْ أَرْسَلْنَاهُ إِلَى فِرْعَوْنَ بِسُلْطَانٍ مُبِینٍ ﴿۳۸﴾
و نیز در (رسالت) موسی (آیت عبرت است) که با معجزه روشن به سوی فرعونیانش فرستادیم. (۳۸)

فَتَوَلَّى بِرُکْنِهِ وَقَالَ سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ ﴿۳۹﴾
و فرعون به غرور ملک و قدرت (از طاعت حق) سرکشید و گفت که موسی ساحر یا دیوانه است. (۳۹)

فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِی الْیَمِّ وَهُوَ مُلِیمٌ ﴿۴۰﴾
ما هم او را با همه سپاهش (به قهر) گرفتیم و به دریا انداختیم که در خور هر نکوهش و ملامت بود. (۴۰)

وَفِی عَادٍ إِذْ أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمُ الرِّیحَ الْعَقِیمَ ﴿۴۱﴾
و نیز در قوم عاد که بر هلاکشان تندباد خزان فرستادیم (عبرت خلق است). (۴۱)

مَا تَذَرُ مِنْ شَیْءٍ أَتَتْ عَلَیْهِ إِلَّا جَعَلَتْهُ کَالرَّمِیمِ ﴿۴۲﴾
که آن باد هلاک به چیزی نمی‌گذشت جز آنکه آن را مانند استخوان پوسیده می‌گردانید. (۴۲)

وَفِی ثَمُودَ إِذْ قِیلَ لَهُمْ تَمَتَّعُوا حَتَّى حِینٍ ﴿۴۳﴾
و هم در قوم ثمود (بر خلق عبرتی است) که به آنان گفته شد: اینک گرم تعیّش و تمتّع (حیوانی) باشید تا هنگام معیّن (که وعده انتقام حق فرا می‌رسد). (۴۳)

فَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ وَهُمْ یَنْظُرُونَ ﴿۴۴﴾
آنها هم از فرمان خدای خود سرکشیدند پس آنها را صاعقه آتش درگرفت در حالی که (هلاک خویش را) به چشم مشاهده می‌کردند. (۴۴)

فَمَا اسْتَطَاعُوا مِنْ قِیَامٍ وَمَا کَانُوا مُنْتَصِرِینَ ﴿۴۵﴾
در حالی که نه هیچ توانایی برخاستن (و گریختن) داشتند و نه هیچ یار و مددکاری یافتند. (۴۵)

وَقَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْمًا فَاسِقِینَ ﴿۴۶﴾
و پیش از این اقوام هم قوم نوح را هلاک کردیم که مردمی فاسق و نابکار بودند. (۴۶)

وَالسَّمَاءَ بَنَیْنَاهَا بِأَیْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ ﴿۴۷﴾
و کاخ رفیع آسمان را ما به قدرت خود برافراشتیم و ماییم که مقتدریم. (۴۷)

وَالْأَرْضَ فَرَشْنَاهَا فَنِعْمَ الْمَاهِدُونَ ﴿۴۸﴾
و زمین را بگستردیم و چه نیکو مهدی بگستردیم. (۴۸)

وَمِنْ کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ ﴿۴۹﴾
و از هر چیزی دو نوع (نر و ماده) بیافریدیم تا مگر متذکر (حکمت خدا) شوید. (۴۹)

فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّی لَکُمْ مِنْهُ نَذِیرٌ مُبِینٌ ﴿۵۰﴾
باری، به درگاه خدا گریزید، که من از جانب او با بیانی روشن شما را می‌ترسانم. (۵۰)

وَلَا تَجْعَلُوا مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ إِنِّی لَکُمْ مِنْهُ نَذِیرٌ مُبِینٌ ﴿۵۱﴾
و هرگز با خدای یکتا خدایی دیگر نپرستید که من از جانب او با بیانی روشن شما را می‌ترسانم. (۵۱)

کَذَلِکَ مَا أَتَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ ﴿۵۲﴾
همچنان (که تو را ای رسول تکذیب کردند) هیچ رسولی بر امم پیشین نیامد جز آنکه (او را تکذیب کرده و) گفتند: او ساحر یا دیوانه است. (۵۲)

أَتَوَاصَوْا بِهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ ﴿۵۳﴾
آیا بر این تکذیب، مردم اعصار به یکدیگر سفارش کرده‌اند؟ (یا نه؟) بلکه این مردم (همه بالذّات) گروهی سرکش و نافرمانند. (۵۳)

فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَمَا أَنْتَ بِمَلُومٍ ﴿۵۴﴾
پس (تو هم ای رسول ما) از این مردم کافر روی بگردان که (اتمام حجّت کردی و) دیگر هیچ در خور نکوهش و ملامت نیستی. (۵۴)

وَذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْرَى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِینَ ﴿۵۵﴾
و (امّت را) تذکّر و پند می‌ده که پند و تذکّر (اگر کافران را نفع ندهد) مؤمنان را سودمند افتد. (۵۵)

وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ ﴿۵۶﴾
و من جنّ و انس را نیافریدم مگر برای اینکه مرا (به یکتایی) پرستش کنند. (۵۶)

مَا أُرِیدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَمَا أُرِیدُ أَنْ یُطْعِمُونِ ﴿۵۷﴾
من از (خلق) آنها رزق و طعام (و هیچ گونه سودی) بر خود نخواستم. (۵۷)

إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِینُ ﴿۵۸﴾
همانا روزی بخشنده خلق تنها خداست که صاحب قوّت و قدرت ابدی است. (۵۸)

فَإِنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا ذَنُوبًا مِثْلَ ذَنُوبِ أَصْحَابِهِمْ فَلَا یَسْتَعْجِلُونِ ﴿۵۹﴾
پس این ستمکاران را هم گناهی و کیفری مانند اصحاب و امثالشان (از امم پیشین) خواهد بود، باری آن را به عجله از من نخواهند (و به مهلتی که دادیم مغرور نشوند البتّه روز انتقامشان می‌رسد). (۵۹)

فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ یَوْمِهِمُ الَّذِی یُوعَدُونَ ﴿۶۰﴾
پس (آن گاه که زمان کیفر فرا رسید) وای بر آنان که کافر شدند از آن روز سختی که (رسولان) به آنها وعده می‌دهند (که در دنیا به قتل و اسارت و در عقبی به قهر و عقوبت محکومند). (۶۰)

سوره ۵۲: الطور

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان

وَالطُّورِ ﴿۱﴾
قسم به طور سینا. (۱)

وَکِتَابٍ مَسْطُورٍ ﴿۲﴾
قسم به کتاب مسطور (قرآن). (۲)

فِی رَقٍّ مَنْشُورٍ ﴿۳﴾
که در صحیفه‌ای گشوده فرستاد. (۳)

وَالْبَیْتِ الْمَعْمُورِ ﴿۴﴾
قسم به بیت المعمور (کعبه اهل زمین یا مسجد ملایک آسمان). (۴)

وَالسَّقْفِ الْمَرْفُوعِ ﴿۵﴾
قسم به طاق بلند آسمان. (۵)

وَالْبَحْرِ الْمَسْجُورِ ﴿۶﴾
قسم به دریای آتش فروزان (که خدا روز قیامت دریا را آتش سازد و بر دوزخیان فرو ریزد). (۶)

إِنَّ عَذَابَ رَبِّکَ لَوَاقِعٌ ﴿۷﴾
قسم به این امور که البته عذاب خدای تو واقع خواهد شد. (۷)

مَا لَهُ مِنْ دَافِعٍ ﴿۸﴾
هیچ کس دافع آن نخواهد بود. (۸)

یَوْمَ تَمُورُ السَّمَاءُ مَوْرًا ﴿۹﴾
روزی که آسمان سخت جنبش کند. (۹)

وَتَسِیرُ الْجِبَالُ سَیْرًا ﴿۱۰﴾
و کوهها تند به گردش آید. (۱۰)

فَوَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ ﴿۱۱﴾
در آن روز سخت وای بر آنان که (وعده حق و کتاب و رسول او را) تکذیب کردند. (۱۱)

الَّذِینَ هُمْ فِی خَوْضٍ یَلْعَبُونَ ﴿۱۲﴾
آنان که به بازیچه دنیا فرو شدند. (۱۲)

یَوْمَ یُدَعُّونَ إِلَى نَارِ جَهَنَّمَ دَعًّا ﴿۱۳﴾
آن روز آنها را سخت به آتش دوزخ برانند. (۱۳)

هَذِهِ النَّارُ الَّتِی کُنْتُمْ بِهَا تُکَذِّبُونَ ﴿۱۴﴾
این همان آتشی است که تکذیب آن می‌کردید. (۱۴)

أَفَسِحْرٌ هَذَا أَمْ أَنْتُمْ لَا تُبْصِرُونَ ﴿۱۵﴾
آیا این (آتش دوزخ) هم به نظرتان سحر است یا آنکه هنوز چشم بصیرت باز نمی‌کنید؟ (۱۵)

اصْلَوْهَا فَاصْبِرُوا أَوْ لَا تَصْبِرُوا سَوَاءٌ عَلَیْکُمْ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۱۶﴾
باری، به دوزخ در شوید که صبر و بی‌صبری به حالتان یکسان است، و بس آنچه کردید امروز همان را جزا یابید. (۱۶)

إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَنَعِیمٍ ﴿۱۷﴾
متقیان هم در باغهای بهشت پر نعمتند. (۱۷)

فَاکِهِینَ بِمَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ وَوَقَاهُمْ رَبُّهُمْ عَذَابَ الْجَحِیمِ ﴿۱۸﴾
آنان به نعمتی که خدایشان نصیبشان فرموده دلشادند و خدایشان از عذاب دوزخ محفوظشان داشته است. (۱۸)

کُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِیئًا بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۱۹﴾
بخورید و بیاشامید شما را گوارا باد به پاداش اعمال نیکی که انجام می‌دادید. (۱۹)

مُتَّکِئِینَ عَلَى سُرُرٍ مَصْفُوفَةٍ وَزَوَّجْنَاهُمْ بِحُورٍ عِینٍ ﴿۲۰﴾
در حالی که نزدیک هم بر تختها (ی عزّت) تکیه زده‌اند و ما حور العین را همجفت آنان گردانیده‌ایم. (۲۰)

وَالَّذِینَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّیَّتُهُمْ بِإِیمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَمَا أَلَتْنَاهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَیْءٍ کُلُّ امْرِئٍ بِمَا کَسَبَ رَهِینٌ ﴿۲۱﴾
و آنان که ایمان آوردند و فرزندانشان هم در ایمان پیرو ایشان شدند ما آن فرزندان را به آنها برسانیم و از پاداش عمل آنان هیچ نکاهیم. هر نفسی در گرو عملی است که اندوخته است. (۲۱)

وَأَمْدَدْنَاهُمْ بِفَاکِهَةٍ وَلَحْمٍ مِمَّا یَشْتَهُونَ ﴿۲۲﴾
و بر آن بهشتیان از هر نوع میوه و گوشت‌های لذیذ که مایل باشند فراوان بیفزاییم. (۲۲)

یَتَنَازَعُونَ فِیهَا کَأْسًا لَا لَغْوٌ فِیهَا وَلَا تَأْثِیمٌ ﴿۲۳﴾
آنها در بهشت جام شراب گوارا را چنان سریع از دست هم بگیرند که گویی منازعه می‌کنند در صورتی که آنجا کار لغو و باطل و نزاع و خلاف و بزهکاری هیچ نیست. (۲۳)

وَیَطُوفُ عَلَیْهِمْ غِلْمَانٌ لَهُمْ کَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَکْنُونٌ ﴿۲۴﴾
و پسرانی مانند لؤلؤ مکنون گردشان (بر انجام خدمت) می‌گردند. (۲۴)

وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ یَتَسَاءَلُونَ ﴿۲۵﴾
و آنها با هم به صحبت رو کرده و از سرگذشت یکدیگر پرسش کنند. (۲۵)

قَالُوا إِنَّا کُنَّا قَبْلُ فِی أَهْلِنَا مُشْفِقِینَ ﴿۲۶﴾
و با هم گویند: ما از پیش میان اهل و قبیله خود خداترس بودیم. (۲۶)

فَمَنَّ اللَّهُ عَلَیْنَا وَوَقَانَا عَذَابَ السَّمُومِ ﴿۲۷﴾
خدا هم بر ما منّت نهاد و ما را از عذاب سموم دوزخ محفوظ داشت. (۲۷)

إِنَّا کُنَّا مِنْ قَبْلُ نَدْعُوهُ إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِیمُ ﴿۲۸﴾
زیرا ما از این پیش خدا را به حقیقت پرستش می‌کردیم که او خود (بر بندگانش) بسیار نیکخواه و مهربان است. (۲۸)

فَذَکِّرْ فَمَا أَنْتَ بِنِعْمَتِ رَبِّکَ بِکَاهِنٍ وَلَا مَجْنُونٍ ﴿۲۹﴾
پس (ای رسول ما، خلق را) متذکر ساز که به نعمت پروردگارت از جنون و کهانت هیچ در تو نیست. (۲۹)

أَمْ یَقُولُونَ شَاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِهِ رَیْبَ الْمَنُونِ ﴿۳۰﴾
بلکه (کافران نادان) گویند: (محمّد) شاعری است ماهر و ما حادثه مرگ او را انتظار داریم. (۳۰)

قُلْ تَرَبَّصُوا فَإِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُتَرَبِّصِینَ ﴿۳۱﴾
بگو: شما به انتظار (مرگ من) باشید که من هم از منتظران (مرگ و هلاک شما) هستم. (۳۱)

أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلَامُهُمْ بِهَذَا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ ﴿۳۲﴾
آیا زیرکی و خیالات باطلشان بر این وا می‌دارد (که تکذیب تو کنند) یا (از جهل و کبر و نخوت) خود قومی سرکش و نافرمانند؟ (۳۲)

أَمْ یَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَلْ لَا یُؤْمِنُونَ ﴿۳۳﴾
بلکه می‌گویند: او قرآن را از پیش خود فرابافته است (چنین نیست) بلکه آنها ایمان نمی‌آورند. (۳۳)

فَلْیَأْتُوا بِحَدِیثٍ مِثْلِهِ إِنْ کَانُوا صَادِقِینَ ﴿۳۴﴾
پس اگر راست می‌گویند آنها هم کلامی مانند قرآن بیاورند. (۳۴)

أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَیْرِ شَیْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ ﴿۳۵﴾
آیا این خلق (بدون خالق) از نیستی صرف به وجود آمدند؟ یا (خویشتن را) خود خلق کردند؟ (۳۵)

أَمْ خَلَقُوا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بَلْ لَا یُوقِنُونَ ﴿۳۶﴾
یا آنکه آسمانها و زمین را این مردم آفریدند؟ نه، بلکه به یقین (خدا را) نشناختند. (۳۶)

أَمْ عِنْدَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّکَ أَمْ هُمُ الْمُصَیْطِرُونَ ﴿۳۷﴾
آیا گنجهای رحمت پروردگارت نزد آنهاست یا هیچ قدرت و سلطنتی دارند؟ (۳۷)

أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ یَسْتَمِعُونَ فِیهِ فَلْیَأْتِ مُسْتَمِعُهُمْ بِسُلْطَانٍ مُبِینٍ ﴿۳۸﴾
یا نردبامی دارند که به آسمان بر شوند و (سخن وحی فرشتگان) بشنوند؟ اگر چنین است شنونده‌شان حجت روشن بیاورد. (۳۸)

أَمْ لَهُ الْبَنَاتُ وَلَکُمُ الْبَنُونَ ﴿۳۹﴾
آیا خدا را دختران و شما را پسران خواهد بود (که ملایک را دختران خدا دانید). (۳۹)

أَمْ تَسْأَلُهُمْ أَجْرًا فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ ﴿۴۰﴾
آیا تو (ای رسول) از آنها اجر رسالت خواهی که زیر بار سنگین غرامت بمانند؟ (۴۰)

أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَیْبُ فَهُمْ یَکْتُبُونَ ﴿۴۱﴾
آیا علم غیب با آنهاست که از آن عالم خبری نگارند؟ (۴۱)

أَمْ یُرِیدُونَ کَیْدًا فَالَّذِینَ کَفَرُوا هُمُ الْمَکِیدُونَ ﴿۴۲﴾
یا که می‌خواهند با تو مکر و تزویری اندیشند؟ کافران خود به مکر (و انتقام حق) گرفتارند. (۴۲)

أَمْ لَهُمْ إِلَهٌ غَیْرُ اللَّهِ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ ﴿۴۳﴾
آیا بر آنها خدایی جز خدای یکتا هست؟ که خدا از هر چه شرک و شریک او گیرند پاک و منزه است. (۴۳)

وَإِنْ یَرَوْا کِسْفًا مِنَ السَّمَاءِ سَاقِطًا یَقُولُوا سَحَابٌ مَرْکُومٌ ﴿۴۴﴾
این کافران اگر هم سقوط قطعه‌ای از آسمان را به چشم ببینند باز خواهند گفت: این پاره ابری متراکم است. (۴۴)

فَذَرْهُمْ حَتَّى یُلَاقُوا یَوْمَهُمُ الَّذِی فِیهِ یُصْعَقُونَ ﴿۴۵﴾
اینان را به (جهل) خود رها کن تا به روز سختشان که آن روز یکسر بیهوش و هلاک می‌شوند عاقبت برسند. (۴۵)

یَوْمَ لَا یُغْنِی عَنْهُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئًا وَلَا هُمْ یُنْصَرُونَ ﴿۴۶﴾
آن روزی که مکر و تدبیرشان هیچ به کارشان نیاید و هیچ کس یاریشان نکند. (۴۶)

وَإِنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا عَذَابًا دُونَ ذَلِکَ وَلَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لَا یَعْلَمُونَ ﴿۴۷﴾
و برای ستمکاران عالم (در دنیا) عذابی پیش از آن (جهنم قیامت) خواهد بود ولیکن اکثرشان نمی‌دانند. (۴۷)

وَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ فَإِنَّکَ بِأَعْیُنِنَا وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ حِینَ تَقُومُ ﴿۴۸﴾
باری بر حکم خدا صبر کن که تو منظور نظر مایی. و چون برخیزی (به نماز یا هر کاری) به ستایش خدای خود تسبیح گوی. (۴۸)

وَمِنَ اللَّیْلِ فَسَبِّحْهُ وَإِدْبَارَ النُّجُومِ ﴿۴۹﴾
و از شبانگاه هم پاره‌ای به تسبیح خدا پرداز و هنگام فرو رفتن ستارگان هم (به نماز صبح) تسبیح خدا گوی. (۴۹)

سوره ۵۳: النجم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان

وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى ﴿۱﴾
قسم به ستاره چون فرود آید. (۱)

مَا ضَلَّ صَاحِبُکُمْ وَمَا غَوَى ﴿۲﴾
که صاحب شما (محمّد مصطفی ص) هیچ گاه در ضلالت و گمراهی نبوده است. (۲)

وَمَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى ﴿۳﴾
و هرگز به هوای نفس سخن نمی‌گوید. (۳)

إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى ﴿۴﴾
سخن او هیچ غیر وحی خدا نیست. (۴)

عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَى ﴿۵﴾
او را (جبرئیل) همان (فرشته) بسیار توانا (به وحی خدا) علم آموخته است. (۵)

ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَى ﴿۶﴾
همان ملک مقتدری که به خلقت کامل (و صورت ملکوتی بر رسول) جلوه کرد. (۶)

وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى ﴿۷﴾
و آن رسول در افق اعلا (ی کمال و مشرق انسانیت) بود. (۷)

ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى ﴿۸﴾
آن گاه نزدیک آمد و بر او (به وحی حق) نازل گردید. (۸)

فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَى ﴿۹﴾
(بدان نزدیکی که) با او به قدر دو کمان یا نزدیکتر از آن شد. (۹)

فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى ﴿۱۰﴾
پس (خدا) به بنده خود وحی فرمود آنچه که هیچ کس درک آن نتواند کرد. (۱۰)

مَا کَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى ﴿۱۱﴾
آنچه (در غیب عالم) دید دلش هم به حقیقت یافت و کذب و خیال نپنداشت. (۱۱)

أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا یَرَى ﴿۱۲﴾
آیا (شما کافران) با رسول بر آنچه (در شب معراج) به چشم مشاهده کرد ستیزه می‌کنید؟ (۱۲)

وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى ﴿۱۳﴾
و یکبار دیگر هم او را (یعنی جبرئیل را) رسول مشاهده کرد. (۱۳)

عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى ﴿۱۴﴾
در نزد (مقام) سدرة المنتهی (که آن درختی است در سمت راست عرش که منتهای سیر عقلی فرشتگان و ارواح مؤمنان تا آنجاست و بر مقام بالاتر آگاه نیستند). (۱۴)

عِنْدَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى ﴿۱۵﴾
بهشتی که مسکن متقیان است در همان جایگاه سدره است. (۱۵)

إِذْ یَغْشَى السِّدْرَةَ مَا یَغْشَى ﴿۱۶﴾
چون سدره را می‌پوشاند (از نور عظمت حق) آنچه که احدی از آن آگه نیست. (۱۶)

مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَى ﴿۱۷﴾
چشم (محمّد ص از حقایق آن عالم) آنچه را باید بنگرد بی هیچ کم و بیش مشاهده کرد. (۱۷)

لَقَدْ رَأَى مِنْ آیَاتِ رَبِّهِ الْکُبْرَى ﴿۱۸﴾
آنجا از بزرگتر آیات حیرت‌انگیز پروردگارش را به حقیقت دید. (۱۸)

أَفَرَأَیْتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّى ﴿۱۹﴾
آیا دو بت بزرگ لات و عزّای خود را دیدید (که بی اثر است). (۱۹)

وَمَنَاةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرَى ﴿۲۰﴾
و منات سومین بت دیگرتان را دانستید (که جمادی بی‌نفع و ضرر است). (۲۰)

أَلَکُمُ الذَّکَرُ وَلَهُ الْأُنْثَى ﴿۲۱﴾
آیا شما را فرزند پسر و خدا را دختر است؟ (۲۱)

تِلْکَ إِذًا قِسْمَةٌ ضِیزَى ﴿۲۲﴾
اگر چنین بودی باز هم تقسیمی ناروا و نادرست بودی. (۲۲)

إِنْ هِیَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّیْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُکُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنْفُسُ وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدَى ﴿۲۳﴾
این بتها جز نامهایی که شما و پدرانتان بر آنها نهاده‌اید چیز دیگری نیست و خدا هیچ دلیلی بر (معبودیت) آنها نازل نفرموده؛ مشرکان چیزی غیر گمان باطل و هوای نفس فاسد خود را پیروی نمی‌کنند با آنکه از جانب خدایشان هدایت بر آنها آمد. (۲۳)

أَمْ لِلْإِنْسَانِ مَا تَمَنَّى ﴿۲۴﴾
آیا برای آدمی هر چه آرزو کند حاصل می‌شود؟ (۲۴)

فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَالْأُولَى ﴿۲۵﴾
در صورتی که (انسان مالک هیچ نیست و) دنیا و آخرت همه ملک خداست. (۲۵)

وَکَمْ مِنْ مَلَکٍ فِی السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِی شَفَاعَتُهُمْ شَیْئًا إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ یَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ یَشَاءُ وَیَرْضَى ﴿۲۶﴾
و بسیار ملک در آسمانها هست که شفاعتشان سودمند نیست جز به امر خدا و بر آن کس که خدا بخواهد و از او خشنود باشد. (۲۶)

إِنَّ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَیُسَمُّونَ الْمَلَائِکَةَ تَسْمِیَةَ الْأُنْثَى ﴿۲۷﴾
آنان که به آخرت ایمان ندارند فرشتگان را نام دختران خدا نهادند. (۲۷)

وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئًا ﴿۲۸﴾
و حال آنکه هیچ علم به آن ندارند و جز در پی گمان و پندار نمی‌روند و ظنّ و گمان هم در فهم حق و حقیقت هیچ سودی ندارد. (۲۸)

فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّى عَنْ ذِکْرِنَا وَلَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیَاةَ الدُّنْیَا ﴿۲۹﴾
پس از هر کسی که از یاد ما (و قرآن ما) رو گردانید و جز زندگانی دنیای فانی را نخواست به کلی اعراض کن. (۲۹)

ذَلِکَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدَى ﴿۳۰﴾
منتهای علم و فهم این مردم تا همین حد است، خدا به حال آن که از راه حق گمراه شد و آن که هدایت یافت کاملا آگاه است. (۳۰)

وَلِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ لِیَجْزِیَ الَّذِینَ أَسَاءُوا بِمَا عَمِلُوا وَیَجْزِیَ الَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى ﴿۳۱﴾
و آنچه در آسمانها و زمین است همه ملک خداست (و حکم اعمال خلق با اوست) تا بدکاران را به کیفر رساند و نیکوکاران را پاداش نیکوتر عطا کند. (۳۱)

الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّکَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِکُمْ إِذْ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَإِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فِی بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ فَلَا تُزَکُّوا أَنْفُسَکُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى ﴿۳۲﴾
آنان که از گناهان بزرگ و اعمال زشت دوری کنند مگر آنکه کمی (یعنی گناه صغیره‌ای یا تخیّل و وسوسه‌ای به غلبه طبیعت و عادت) از آنها سر زند، که مغفرت پروردگارت بسیار وسیع است، او به حال شما آگاه‌تر است آن گاه که شما را از خاک زمین آفرید و هنگامی که در رحم مادرها جنین بودید، پس خودستایی مکنید، او به حال هر که متّقی (و در خور ستایش) است از شما داناتر است. (۳۲)

أَفَرَأَیْتَ الَّذِی تَوَلَّى ﴿۳۳﴾
(ای رسول) دیدی آن کس را که روی (از جنگ احد) بگردانید؟ (۳۳)

وَأَعْطَى قَلِیلًا وَأَکْدَى ﴿۳۴﴾
و اندک صدقه‌ای داد سپس به کلّی قطع احسان کرد؟ (مفسّرین گفتند: آیات مربوط به عثمان است که شتری با بار به عبد اللّه سعد داد که در محشر بار گناه عثمان را به دوش گیرد). (۳۴)

أَعِنْدَهُ عِلْمُ الْغَیْبِ فَهُوَ یَرَى ﴿۳۵﴾
آیا علم غیب نزد اوست و او (به احوال آن جهان) بیناست (که می‌داند رفیقش می‌تواند بار گناه او را به دوش گیرد). (۳۵)

أَمْ لَمْ یُنَبَّأْ بِمَا فِی صُحُفِ مُوسَى ﴿۳۶﴾
یا که آگه نشد به آنچه (راجع به مجازات) در تورات موسی عمران است؟ (۳۶)

وَإِبْرَاهِیمَ الَّذِی وَفَّى ﴿۳۷﴾
و هم در صحف ابراهیم خلیل وفادار؟ (۳۷)

أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ﴿۳۸﴾
که هیچ کس بار گناه دیگری را (در قیامت) به دوش نخواهد گرفت. (۳۸)

وَأَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى ﴿۳۹﴾
و (نمی‌داند) اینکه برای آدمی جز آنچه به سعی و عمل خود انجام داده (ثواب و جزایی) نخواهد بود؟ (۳۹)

وَأَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَى ﴿۴۰﴾
و اینکه البته پاداش سعی و عمل او را (در دنیا و برزخ) به وی بنمایند. (۴۰)

ثُمَّ یُجْزَاهُ الْجَزَاءَ الْأَوْفَى ﴿۴۱﴾
سپس (در آخرت) پاداش کامل آن را به او بدهند. (۴۱)

وَأَنَّ إِلَى رَبِّکَ الْمُنْتَهَى ﴿۴۲﴾
و اینکه کار خلق عالم به سوی خدا منتهی می‌شود. (۴۲)

وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَکَ وَأَبْکَى ﴿۴۳﴾
و هم اوست که (بندگان را) شاد و خندان سازد و غمین و گریان گرداند. (۴۳)

وَأَنَّهُ هُوَ أَمَاتَ وَأَحْیَا ﴿۴۴﴾
و هم اوست که بمیراند و باز زنده فرماید. (۴۴)

وَأَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالْأُنْثَى ﴿۴۵﴾
و اوست که خلق را (برای انس با هم) جفت نر و ماده آفریده است. (۴۵)

مِنْ نُطْفَةٍ إِذَا تُمْنَى ﴿۴۶﴾
از نطفه‌ای آفریده که (از مردان به رحم زنان) می‌ریزد. (۴۶)

وَأَنَّ عَلَیْهِ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى ﴿۴۷﴾
و هم بر اوست که ایجاد نشأه آخرت کند. (۴۷)

وَأَنَّهُ هُوَ أَغْنَى وَأَقْنَى ﴿۴۸﴾
و هم اوست که (بندگان را) بی‌نیاز کند و سرمایه (هر سعادت) بخشد. (۴۸)

وَأَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرَى ﴿۴۹﴾
و هم اوست آفریننده ستاره شعری (پس آفریننده را پرستید نه ستاره را). (۴۹)

وَأَنَّهُ أَهْلَکَ عَادًا الْأُولَى ﴿۵۰﴾
و هم اوست که نخستین قوم عاد را هلاک ساخت. (۵۰)

وَثَمُودَ فَمَا أَبْقَى ﴿۵۱﴾
و قوم ثمود را، و هیچ باقی نگذاشت. (۵۱)

وَقَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ کَانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَأَطْغَى ﴿۵۲﴾
و پیش از اینان قوم نوح را که ظالم و سرکش‌تر بودند هلاک گردانید. (۵۲)

وَالْمُؤْتَفِکَةَ أَهْوَى ﴿۵۳﴾
و شهرهای قوم لوط را واژگون ساخت. (۵۳)

فَغَشَّاهَا مَا غَشَّى ﴿۵۴﴾
تا آنکه بر آنها عذابی بسیار سخت احاطه کرد. (۵۴)

فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکَ تَتَمَارَى ﴿۵۵﴾
پس (ای بشر) به کدام یک از نعمتهای پروردگارت جدل و انکار می‌کنی؟ (۵۵)

هَذَا نَذِیرٌ مِنَ النُّذُرِ الْأُولَى ﴿۵۶﴾
این رسول هم مانند رسولان پیشین ترساننده خلق (از قهر خدا) است. (۵۶)

أَزِفَتِ الْآزِفَةُ ﴿۵۷﴾
روز قیامت بسیار نزدیک شده است. (۵۷)

لَیْسَ لَهَا مِنْ دُونِ اللَّهِ کَاشِفَةٌ ﴿۵۸﴾
هیچ کس غیر خدا آن روز را آشکار نتواند ساخت. (۵۸)

أَفَمِنْ هَذَا الْحَدِیثِ تَعْجَبُونَ ﴿۵۹﴾
آیا از این سخن تعجب می‌کنید، (۵۹)

وَتَضْحَکُونَ وَلَا تَبْکُونَ ﴿۶۰﴾
و (به فسوس و مسخره بر آن) می‌خندید و (به روزگار سخت خود) نمی‌گریید، (۶۰)

وَأَنْتُمْ سَامِدُونَ ﴿۶۱﴾
و شما سخت غافلید (از این خواب غفلت برخیزید و). (۶۱)

فَاسْجُدُوا لِلَّهِ وَاعْبُدُوا ﴿۶۲﴾
بعد از این به سجده و عبادت خدا پردازید. (۶۲)

سوره ۵۴: القمر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان

اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ ﴿۱﴾
آن ساعت (قیامت یا قیام رسول حق) نزدیک آمد و ماه آسمان شکافته شد (این آیه راجع به شقّ القمر است که کفّار از رسول اکرم درخواست کردند). (۱)

وَإِنْ یَرَوْا آیَةً یُعْرِضُوا وَیَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ ﴿۲﴾
و اگر کافران، بزرگ آیت و معجزی (چون شکافتن ماه) هم ببینند باز اعراض کرده و گویند که این سحری نیرومند و کامل است. (۲)

وَکَذَّبُوا وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ وَکُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ ﴿۳﴾
و آنها (رسول حق را) تکذیب کرده و پیرو هوای نفس باطل خود شدند و هر (حق و باطل) امری را عاقبت (در بهشت یا دوزخ) مقرّی خواهد بود. (۳)

وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مِنَ الْأَنْبَاءِ مَا فِیهِ مُزْدَجَرٌ ﴿۴﴾
و اخباری که مایه عبرت و انزجار از معصیت است کاملا به مردم رسید. (۴)

حِکْمَةٌ بَالِغَةٌ فَمَا تُغْنِ النُّذُرُ ﴿۵﴾
(قرآن) حکمت بالغه خداست و (اگر از آن پند نگیرید) دیگر از این پس هیچ اندرز و پند (شما را) سودی نخواهد بخشید. (۵)

فَتَوَلَّ عَنْهُمْ یَوْمَ یَدْعُ الدَّاعِ إِلَى شَیْءٍ نُکُرٍ ﴿۶﴾
پس روی از کافران بگردان (تا) روزی که ندا کننده‌ای (چون اسرافیل، خلق را) به عالمی حیرت آور و قیامتی هول‌انگیز دعوت کند. (۶)

خُشَّعًا أَبْصَارُهُمْ یَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ کَأَنَّهُمْ جَرَادٌ مُنْتَشِرٌ ﴿۷﴾
که (از هول آن) کافران به خواری چشم بر هم نهند و سر از قبرها بر آورده مانند ملخ به عرصه محشر منتشر شوند. (۷)

مُهْطِعِینَ إِلَى الدَّاعِ یَقُولُ الْکَافِرُونَ هَذَا یَوْمٌ عَسِرٌ ﴿۸﴾
در آن حال منادی محشر را ناچار به سرعت اجابت کنند، کافران با هم گویند: این روز همان روز سخت است (که ما انکار می‌کردیم). (۸)

کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ فَکَذَّبُوا عَبْدَنَا وَقَالُوا مَجْنُونٌ وَازْدُجِرَ ﴿۹﴾
پیش از اینان هم قوم نوح بنده ما نوح را تکذیب کردند و گفتند: او مردی دیوانه است، و (با زجر و ستم بسیار که از آنها کشید از دعوت به حق) بازداشته شد. (۹)

فَدَعَا رَبَّهُ أَنِّی مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ ﴿۱۰﴾
تا آنکه به درگاه خدایش دعا کرد که من سخت مغلوب قوم شده‌ام تو مرا یاری فرما. (۱۰)

فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّمَاءِ بِمَاءٍ مُنْهَمِرٍ ﴿۱۱﴾
ما هم درهای آسمان گشودیم و سیلابی از آسمان فرو ریختیم. (۱۱)

وَفَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُیُونًا فَالْتَقَى الْمَاءُ عَلَى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ ﴿۱۲﴾
و در زمین چشمه‌ها جاری ساختیم تا آب آسمان و زمین با هم به طوفانی که مقدّر حتمی بود اجتماع یافت. (۱۲)

وَحَمَلْنَاهُ عَلَى ذَاتِ أَلْوَاحٍ وَدُسُرٍ ﴿۱۳﴾
و نوح را در کشتی محکم اساس برنشاندیم. (۱۳)

تَجْرِی بِأَعْیُنِنَا جَزَاءً لِمَنْ کَانَ کُفِرَ ﴿۱۴﴾
که آن کشتی با نظر و حفظ و عنایت ما روان می‌گشت (و چنین کردیم) تا به نوح که مورد کفر و انکار قوم قرار گرفت پاداش دهیم. (۱۴)

وَلَقَدْ تَرَکْنَاهَا آیَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ ﴿۱۵﴾
و آن کشتی را محفوظ داشتیم تا آیت عبرت خلق شود، آیا کسی هست که از آن پند گیرد؟ (۱۵)

فَکَیْفَ کَانَ عَذَابِی وَنُذُرِ ﴿۱۶﴾
پس (ای بدکاران عالم بنگرید که) سختی عذاب و تنبیه من چگونه بود! (۱۶)

وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ ﴿۱۷﴾
و ما قرآن را برای وعظ و اندرز بر فهم آسان کردیم آیا کسی هست که از آن پند گیرد؟ (۱۷)

کَذَّبَتْ عَادٌ فَکَیْفَ کَانَ عَذَابِی وَنُذُرِ ﴿۱۸﴾
قوم عاد نیز (پیغمبرشان هود را) تکذیب کردند، پس باز بنگرید که عذاب و تنبیه من چگونه سخت بود! (۱۸)

إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ رِیحًا صَرْصَرًا فِی یَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ ﴿۱۹﴾
ما بر هلاک آنها تند بادی در روز نحسی پایدار فرستادیم. (۱۹)

تَنْزِعُ النَّاسَ کَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ ﴿۲۰﴾
که آن باد مردم را از جا بر می‌کند چنانکه ساق درخت خرما از ریشه افکنند. (۲۰)

فَکَیْفَ کَانَ عَذَابِی وَنُذُرِ ﴿۲۱﴾
پس باز بنگرید که عذاب و تنبیه من چگونه سخت بود! (۲۱)

وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ ﴿۲۲﴾
و ما قرآن را برای وعظ و اندرز بر فهم آسان کردیم آیا کسی هست که از آن پند گیرد؟ (۲۲)

کَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ ﴿۲۳﴾
قوم ثمود هم آیات حق را تکذیب کردند. (۲۳)

فَقَالُوا أَبَشَرًا مِنَّا وَاحِدًا نَتَّبِعُهُ إِنَّا إِذًا لَفِی ضَلَالٍ وَسُعُرٍ ﴿۲۴﴾
و گفتند: آیا سزد که ما یک بشری از جنس خودمان را پیروی کنیم؟ در این صورت به گمراهی و جنون سخت در افتاده‌ایم. (۲۴)

أَأُلْقِیَ الذِّکْرُ عَلَیْهِ مِنْ بَیْنِنَا بَلْ هُوَ کَذَّابٌ أَشِرٌ ﴿۲۵﴾
آیا بین ما افراد بشر تنها بر او وحی رسید؟! (چنین نیست) بلکه او مرد دروغگوی بی‌باک و خودپسندی است. (۲۵)

سَیَعْلَمُونَ غَدًا مَنِ الْکَذَّابُ الْأَشِرُ ﴿۲۶﴾
این منکران به زودی فردای قیامت کاملا معلومشان شود که دروغگوی بی‌باک و خودپسند کیست. (۲۶)

إِنَّا مُرْسِلُو النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَاصْطَبِرْ ﴿۲۷﴾
ما (به صالح گفتیم که) برای امتحان آنها ناقه را (به درخواست آنها از سنگ) بیرون می‌فرستیم و تو مراقب حالشان باش و (بر آزارشان) صبر پیشه گیر. (۲۷)

وَنَبِّئْهُمْ أَنَّ الْمَاءَ قِسْمَةٌ بَیْنَهُمْ کُلُّ شِرْبٍ مُحْتَضَرٌ ﴿۲۸﴾
و به آنها خبر ده که نوشیدن آب چشمه بین آنها و ناقه تقسیم شده (که یک روز سهم ناقه و روزی برای آنهاست) و هر یک بر سهم خود حاضر آیند. (۲۸)

فَنَادَوْا صَاحِبَهُمْ فَتَعَاطَى فَعَقَرَ ﴿۲۹﴾
آن قوم شقی صاحب و رئیس خود را خواندند تا مجهز شد و ناقه را پی کرد. (۲۹)

فَکَیْفَ کَانَ عَذَابِی وَنُذُرِ ﴿۳۰﴾
پس (باز بنگرید که) عذاب و تنبیه من چگونه سخت بود! (۳۰)

إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ صَیْحَةً وَاحِدَةً فَکَانُوا کَهَشِیمِ الْمُحْتَظِرِ ﴿۳۱﴾
ما بر هلاک آنها یک صیحه (عذاب آسمانی) فرستادیم و همه مانند گیاه خشک و خرد شدند. (۳۱)

وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ ﴿۳۲﴾
و ما قرآن را برای وعظ و اندرز بر فهم آسان کردیم آیا کسی هست که از آن پند گیرد؟ (۳۲)

کَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ ﴿۳۳﴾
قوم لوط نیز آیات و رسول حق را تکذیب کردند. (۳۳)

إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ حَاصِبًا إِلَّا آلَ لُوطٍ نَجَّیْنَاهُمْ بِسَحَرٍ ﴿۳۴﴾
ما هم جز خانواده لوط که به وقت سحر نجاتشان دادیم همه آنان را به سنگباران هلاک نابود کردیم. (۳۴)

نِعْمَةً مِنْ عِنْدِنَا کَذَلِکَ نَجْزِی مَنْ شَکَرَ ﴿۳۵﴾
نجات اهل بیت لوط هم به نعمت و لطف ما بود، بلی ما چنین شکرگزاران را پاداش می‌دهیم. (۳۵)

وَلَقَدْ أَنْذَرَهُمْ بَطْشَتَنَا فَتَمَارَوْا بِالنُّذُرِ ﴿۳۶﴾
لوط آن قوم را از قهر و مؤاخذه ما ترسانید باز آنها در آیات ما شک و انکار کردند. (۳۶)

وَلَقَدْ رَاوَدُوهُ عَنْ ضَیْفِهِ فَطَمَسْنَا أَعْیُنَهُمْ فَذُوقُوا عَذَابِی وَنُذُرِ ﴿۳۷﴾
و قوم از او مهمانانش را (که فرشتگانی زیبا بودند، بر سوء قصد) طلبیدند، ما هم چشم آنها را بی‌نور و نابینا کردیم (و گفتیم که) اینک عذاب قهر و انتقام مرا بچشید. (۳۷)

وَلَقَدْ صَبَّحَهُمْ بُکْرَةً عَذَابٌ مُسْتَقِرٌّ ﴿۳۸﴾
و شبی به صبحگاه رسید که (مرگ آمد و) عذاب دایم (دوزخ) گریبانشان گرفت. (۳۸)

فَذُوقُوا عَذَابِی وَنُذُرِ ﴿۳۹﴾
(و گفتیم) اینک عذاب قهر و انتقام مرا بچشید. (۳۹)

وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ ﴿۴۰﴾
و ما قرآن را برای وعظ و اندرز بر فهم آسان کردیم آیا کسی هست که از آن پند گیرد؟ (۴۰)

وَلَقَدْ جَاءَ آلَ فِرْعَوْنَ النُّذُرُ ﴿۴۱﴾
و بر ارشاد فرعونیان هم رسول و آیات الهی آمد. (۴۱)

کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا کُلِّهَا فَأَخَذْنَاهُمْ أَخْذَ عَزِیزٍ مُقْتَدِرٍ ﴿۴۲﴾
آنها همه آیات ما را تکذیب کردند، ما هم به قهر و اقتدار خود از آنها سخت مؤاخذه کردیم. (۴۲)

أَکُفَّارُکُمْ خَیْرٌ مِنْ أُولَئِکُمْ أَمْ لَکُمْ بَرَاءَةٌ فِی الزُّبُرِ ﴿۴۳﴾
آیا کفار شما (مکّیان) بهتر (و قوی‌تر) از آن امم گذشته‌اند یا شما را برائت و امانی در کتب (آسمانی از عذاب خدا) هست؟ (۴۳)

أَمْ یَقُولُونَ نَحْنُ جَمِیعٌ مُنْتَصِرٌ ﴿۴۴﴾
بلکه می‌گویند: ما با هم مجتمع و بسیاریم و پیروزیم. (۴۴)

سَیُهْزَمُ الْجَمْعُ وَیُوَلُّونَ الدُّبُرَ ﴿۴۵﴾
به زودی آن جماعت (در جنگ بدر) شکست خورده و به جنگ پشت کنند. (۴۵)

بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَالسَّاعَةُ أَدْهَى وَأَمَرُّ ﴿۴۶﴾
بلکه ساعت قیامت وعده‌گاه آنهاست و آن روزی بسیار سخت‌تر و ناگوارتر (از روز بدر) است. (۴۶)

إِنَّ الْمُجْرِمِینَ فِی ضَلَالٍ وَسُعُرٍ ﴿۴۷﴾
البته بدکاران عالم (در دنیا) به گمراهی و (در آخرت) در آتش سوزان دوزخند. (۴۷)

یَوْمَ یُسْحَبُونَ فِی النَّارِ عَلَى وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ ﴿۴۸﴾
روزی که آنها را به رو در آتش دوزخ کشند (و گویند) اینک الم جهنم را بچشید! (۴۸)

إِنَّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ ﴿۴۹﴾
ما هر چه آفریدیم به اندازه آفریدیم. (۴۹)

وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ کَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ ﴿۵۰﴾
و فرمان ما (در همه عالم) یکی است (و هیچ تبدیل‌پذیر نیست چه در امر ایجاد و چه در کار معاد، و در سرعت) به مانند چشم به هم زدنی انجام یابد. (۵۰)

وَلَقَدْ أَهْلَکْنَا أَشْیَاعَکُمْ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ ﴿۵۱﴾
و ما بسیاری از پیشینیان امثال شما را هلاک کردیم آیا کسی هست که از آن پند و عبرت گیرد؟ (۵۱)

وَکُلُّ شَیْءٍ فَعَلُوهُ فِی الزُّبُرِ ﴿۵۲﴾
و هر عملی که کردند در کتب‌نامه عملشان ثبت است. (۵۲)

وَکُلُّ صَغِیرٍ وَکَبِیرٍ مُسْتَطَرٌ ﴿۵۳﴾
و هر امر کوچک و بزرگ (در آنجا) نگاشته است. (۵۳)

إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ ﴿۵۴﴾
محققا اهل تقوا در باغها و کنار نهرها (ی بهشت ابد) منزل گزینند. (۵۴)

فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ ﴿۵۵﴾
در منزلگاه صدق و حقیقت نزد خداوند عزّت و سلطنت جاودانی متنعّمند. (۵۵)

سوره ۵۵: الرحمن

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان

الرَّحْمَنُ ﴿۱﴾
خدای بخشنده، (۱)

عَلَّمَ الْقُرْآنَ ﴿۲﴾
(به رسولش) قرآن آموخت. (۲)

خَلَقَ الْإِنْسَانَ ﴿۳﴾
انسان را خلق کرد. (۳)

عَلَّمَهُ الْبَیَانَ ﴿۴﴾
به او تعلیم نطق و بیان فرمود. (۴)

الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ ﴿۵﴾
خورشید و ماه به حساب معیّن به گردشند. (۵)

وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ یَسْجُدَانِ ﴿۶﴾
و گیاهان و درختان هم به سجده او سر به خاک اطاعت نهاده‌اند. (۶)

وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِیزَانَ ﴿۷﴾
و آسمان را او کاخی رفیع گردانید و میزان (عدل و نظم) را در عالم وضع فرمود. (۷)

أَلَّا تَطْغَوْا فِی الْمِیزَانِ ﴿۸﴾
(و حکم کرد) که هرگز در میزان (عدل و احکام شرع من) تعدّی و نافرمانی مکنید. (۸)

وَأَقِیمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَلَا تُخْسِرُوا الْمِیزَانَ ﴿۹﴾
و هر چیز را به ترازوی عدل و انصاف بسنجید و هیچ در میزان کم فروشی و نادرستی مکنید. (۹)

وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ ﴿۱۰﴾
و زمین را (با هزاران نعمت) برای (زندگانی) خلق مقرّر فرمود. (۱۰)

فِیهَا فَاکِهَةٌ وَالنَّخْلُ ذَاتُ الْأَکْمَامِ ﴿۱۱﴾
که در آن میوه‌های گوناگون و نخل خرمای با پوشش برگ و شکوفه و غلاف است. (۱۱)

وَالْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَالرَّیْحَانُ ﴿۱۲﴾
و هم حبوبات متنوع که دارای برگ و گل است و نیز ریاحین است. (۱۲)

فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۱۳﴾
(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟ (۱۳)

خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ کَالْفَخَّارِ ﴿۱۴﴾
انسان را خدا از خشک گلی مانند گل کوزه گران (بدین حسن و زیبایی) آفرید. (۱۴)

وَخَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مَارِجٍ مِنْ نَارٍ ﴿۱۵﴾
و جنّیان را از رخشنده شعله آتش خلق کرد. (۱۵)

فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۱۶﴾
(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟ (۱۶)

رَبُّ الْمَشْرِقَیْنِ وَرَبُّ الْمَغْرِبَیْنِ ﴿۱۷﴾
آن خدایی که آفریننده دو مشرق و دو مغرب است (یکی مشرق و مغرب تابستان مطلع سرطان، و یکی زمستان مطلع جدی). (۱۷)

فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۱۸﴾
(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟ (۱۸)

مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ ﴿۱۹﴾
اوست که دو دریا (ی آب شور و گوارا) را به هم در آمیخت تا به هم برخورد کنند. (۱۹)

بَیْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَا یَبْغِیَانِ ﴿۲۰﴾
و میان آن دو دریا برزخ و فاصله‌ای است که تجاوز به حدود یکدیگر نمی‌کنند. (۲۰)

فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۲۱﴾
(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟ (۲۱)

یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ ﴿۲۲﴾
از آن دو دریا لؤلؤ و مرجان گرانبها بیرون آید. (۲۲)

فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۲۳﴾
(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟ (۲۳)

وَلَهُ الْجَوَارِ الْمُنْشَآتُ فِی الْبَحْرِ کَالْأَعْلَامِ ﴿۲۴﴾
و او راست کشتیهای بزرگ بادبان برافراشته مانند کوه که به دریا در گردشند. (۲۴)

فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۲۵﴾
(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟ (۲۵)

کُلُّ مَنْ عَلَیْهَا فَانٍ ﴿۲۶﴾
هر که روی زمین است دستخوش مرگ و فناست. (۲۶)

وَیَبْقَى وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِکْرَامِ ﴿۲۷﴾
و زنده ابدی ذات خدای با جلال و عظمت توست. (۲۷)

فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۲۸﴾
(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟ (۲۸)

یَسْأَلُهُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ ﴿۲۹﴾
هر که در آسمانها و زمین است همه از او (حوائج خود را) می‌طلبند و او هر روز به شأن و کاری (در تکمیل و افاضه به خلق) پردازد. (۲۹)

فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۳۰﴾
(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟ (۳۰)

سَنَفْرُغُ لَکُمْ أَیُّهَ الثَّقَلَانِ ﴿۳۱﴾
ای گروه انس و جنّ به زودی به حساب کار شما هم خواهیم پرداخت. (۳۱)

فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۳۲﴾
(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟ (۳۲)

یَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانْفُذُوا لَا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ ﴿۳۳﴾
ای گروه جنّ و انس، اگر می‌توانید از اطراف آسمانها و زمین (و از قبضه قدرت الهی) بیرون شوید، بیرون شوید (ولی این خیال محالی است زیرا) هرگز خارج از ملک و سلطنت خدا نتوانید شد. (۳۳)

فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۳۴﴾
(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟ (۳۴)

یُرْسَلُ عَلَیْکُمَا شُوَاظٌ مِنْ نَارٍ وَنُحَاسٌ فَلَا تَنْتَصِرَانِ ﴿۳۵﴾
(اگر به کفر و طغیان گرایید) بر شما شراره‌های آتش و مس گداخته فروریخته شود و هیچ نصرت و نجاتی نیابید. (۳۵)

فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۳۶﴾
(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟ (۳۶)

فَإِذَا انْشَقَّتِ السَّمَاءُ فَکَانَتْ وَرْدَةً کَالدِّهَانِ ﴿۳۷﴾
پس آن‌گاه که آسمان شکافته شود تا چون گل سرخ گون و چون روغن مذاب و روان گردد (آن روز سخت هولناک از گنه پشیمان شوید). (۳۷)

فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۳۸﴾
(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟ (۳۸)

فَیَوْمَئِذٍ لَا یُسْأَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَلَا جَانٌّ ﴿۳۹﴾
پس در آن روز هیچ از گناه انس و جنّ باز نپرسند (چون خدا و فرشتگان از گناهان خلق آگاهند). (۳۹)

فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۴۰﴾
(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟ (۴۰)

یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیمَاهُمْ فَیُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِی وَالْأَقْدَامِ ﴿۴۱﴾
(آن روز) بدکاران به سیمایشان شناخته شوند، پس موی پیشانی آنها را با پاهایشان بگیرند (و در آتش دوزخ افکنند). (۴۱)

فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۴۲﴾
(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟ (۴۲)

هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی یُکَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ ﴿۴۳﴾
این همان دوزخی است که بدکاران تکذیب می‌کردند. (۴۳)

یَطُوفُونَ بَیْنَهَا وَبَیْنَ حَمِیمٍ آنٍ ﴿۴۴﴾
اینک میان آن جهنّم و در حمیم سوزان آن می‌گردند. (۴۴)

فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۴۵﴾
(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟ (۴۵)

وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ ﴿۴۶﴾
و هر که از مقام (قهر و کبریایی) خدایش بترسد او را دو باغ بهشت خواهد بود. (۴۶)

فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۴۷﴾
(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟ (۴۷)

ذَوَاتَا أَفْنَانٍ ﴿۴۸﴾
در آن دو بهشت انواع گوناگون میوه‌ها و نعمتهاست. (۴۸)

فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۴۹﴾
(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟ (۴۹)

فِیهِمَا عَیْنَانِ تَجْرِیَانِ ﴿۵۰﴾
در آن دو بهشت دو چشمه آب (تسنیم و سلسبیل) روان است. (۵۰)

فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۵۱﴾
(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟ (۵۱)

فِیهِمَا مِنْ کُلِّ فَاکِهَةٍ زَوْجَانِ ﴿۵۲﴾
در آن دو بهشت از هر میوه‌ای دو نوع است. (۵۲)

فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۵۳﴾
(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟ (۵۳)

مُتَّکِئِینَ عَلَى فُرُشٍ بَطَائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَجَنَى الْجَنَّتَیْنِ دَانٍ ﴿۵۴﴾
در حالتی که بهشتیان بر بسترهایی که آستر آنها از حریر و استبرق است (در کمال عزّت) تکیه زده‌اند و میوه درختانش در همان تکیه گاه در دسترس آنهاست. (۵۴)

فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۵۵﴾
(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟ (۵۵)

فِیهِنَّ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ ﴿۵۶﴾
در آن بهشتها زنان زیبای با حیائی است (که به چشم پر ناز جز به شوهر خود ننگرند) و دست هیچ کس از جن و انس پیش از آنها بدان زنان نرسیده است. (۵۶)

فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۵۷﴾
(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟ (۵۷)

کَأَنَّهُنَّ الْیَاقُوتُ وَالْمَرْجَانُ ﴿۵۸﴾
آن زنان حور العین (در صفا و لطافت) گویی یاقوت و مرجانند. (۵۸)

فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۵۹﴾
(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟ (۵۹)

هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ ﴿۶۰﴾
آیا پاداش نکویی و احسان جز نکویی و احسان است؟ (۶۰)

فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۶۱﴾
(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟ (۶۱)

وَمِنْ دُونِهِمَا جَنَّتَانِ ﴿۶۲﴾
و ورای آن دو بهشت دو بهشت دیگر است. (۶۲)

فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۶۳﴾
(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟ (۶۳)

مُدْهَامَّتَانِ ﴿۶۴﴾
که درختان آن دو بهشت در منتهای سبزی و خرّمی است. (۶۴)

فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۶۵﴾
(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟ (۶۵)

فِیهِمَا عَیْنَانِ نَضَّاخَتَانِ ﴿۶۶﴾
در آن دو بهشت دیگر هم دو چشمه آب گوارا می‌جوشد. (۶۶)

فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۶۷﴾
(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟ (۶۷)

فِیهِمَا فَاکِهَةٌ وَنَخْلٌ وَرُمَّانٌ ﴿۶۸﴾
در آن دو بهشت نیز هرگونه میوه خوش و خرما و انار بسیار است. (۶۸)

فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۶۹﴾
(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟ (۶۹)

فِیهِنَّ خَیْرَاتٌ حِسَانٌ ﴿۷۰﴾
در آن بهشتها نیکو زنان با حسن و جمال بسیارند. (۷۰)

فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۷۱﴾
(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟ (۷۱)

حُورٌ مَقْصُورَاتٌ فِی الْخِیَامِ ﴿۷۲﴾
حورانی در سراپرده‌های خود (مستور از چشم بیگانگان). (۷۲)

فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۷۳﴾
(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟ (۷۳)

لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ ﴿۷۴﴾
که پیش از شوهران دست هیچ کس از جن و انس بدان زنان نرسیده است. (۷۴)

فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۷۵﴾
(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟ (۷۵)

مُتَّکِئِینَ عَلَى رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَعَبْقَرِیٍّ حِسَانٍ ﴿۷۶﴾
در حالتی که بهشتیان (با حور العین) بر رفرف سبز (وجد و عزّت) و بساط زیبا (ی فخر و دولت) تکیه زده‌اند. (۷۶)

فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۷۷﴾
(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟ (۷۷)

تَبَارَکَ اسْمُ رَبِّکَ ذِی الْجَلَالِ وَالْإِکْرَامِ ﴿۷۸﴾
بزرگوار و مبارک نام پروردگار توست که خداوند جلال و عزّت و احسان و کرامت است. (۷۸)

سوره ۵۶: الواقعة

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان

إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ ﴿۱﴾
هنگامی که آن واقعه بزرگ (قیامت) واقع می‌گردد. (۱)

لَیْسَ لِوَقْعَتِهَا کَاذِبَةٌ ﴿۲﴾
که در وقوعش هیچ کذب و جای هیچ شک و ریب نیست. (۲)

خَافِضَةٌ رَافِعَةٌ ﴿۳﴾
آن روز (قومی را به دوزخ) خوار و ذلیل کند و (طایفه‌ای را به جنّت) سربلند و رفیع گرداند. (۳)

إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا ﴿۴﴾
آن‌گاه که زمین شدید به حرکت و لرزه در آید. (۴)

وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسًّا ﴿۵﴾
و کوههای سخت متلاشی شوند. (۵)

فَکَانَتْ هَبَاءً مُنْبَثًّا ﴿۶﴾
و مانند ذرّات گرد در هوا پراکنده گردند. (۶)

وَکُنْتُمْ أَزْوَاجًا ثَلَاثَةً ﴿۷﴾
و شما خلایق بر سه دسته مختلف شوید. (۷)

فَأَصْحَابُ الْمَیْمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَیْمَنَةِ ﴿۸﴾
گروهی راستان، اصحاب یمین باشند که چقدر حالشان (در بهشت ابد) نیکوست! (۸)

وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ ﴿۹﴾
و گروهی ناراستان، اصحاب شومی و شقاوتند که چقدر روزگارشان (در دوزخ) سخت است. (۹)

وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ ﴿۱۰﴾
و (طایفه سوم) آنان که (مشتاقانه در ایمان) بر همه پیشی گرفتند و (در اطاعت خدا و رسول) مقام تقدم یافتند. (۱۰)

أُولَئِکَ الْمُقَرَّبُونَ ﴿۱۱﴾
آنان به حقیقت مقربان درگاهند. (۱۱)

فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ ﴿۱۲﴾
آنان در بهشت پرنعمت جاودانی متنعّمند. (۱۲)

ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ ﴿۱۳﴾
آنها جمعی بسیار از امم پیشینیان هستند. (۱۳)

وَقَلِیلٌ مِنَ الْآخِرِینَ ﴿۱۴﴾
و عدّه قلیلی از متأخّران (یا بسیاری از مقدّمان امّت محمّد ص و قلیلی از مردم آخر زمان این امّت باشند). (۱۴)

عَلَى سُرُرٍ مَوْضُونَةٍ ﴿۱۵﴾
آنان بر سریرهای زربفت مرصّع به انواع جواهر تکیه زنند. (۱۵)

مُتَّکِئِینَ عَلَیْهَا مُتَقَابِلِینَ ﴿۱۶﴾
همه (شادان) با یاران و دوستان رو به روی یکدیگر بر آن سریرهای عزّت می‌نشینند. (۱۶)

یَطُوفُ عَلَیْهِمْ وِلْدَانٌ مُخَلَّدُونَ ﴿۱۷﴾
و پسرانی زیبا که حسن و جوانیشان همیشگی و ابدی است گرد آنها به خدمت می‌گردند. (۱۷)

بِأَکْوَابٍ وَأَبَارِیقَ وَکَأْسٍ مِنْ مَعِینٍ ﴿۱۸﴾
با کوزه‌ها (ی بلورین) و مشربه‌ها (ی زرّین) و جامهای پر از شراب ناب. (۱۸)

لَا یُصَدَّعُونَ عَنْهَا وَلَا یُنْزِفُونَ ﴿۱۹﴾
نه هرگز از آنها (هر چه نوشند) دردسری یابند و نه مستی عقل و رنج خمار کشند. (۱۹)

وَفَاکِهَةٍ مِمَّا یَتَخَیَّرُونَ ﴿۲۰﴾
و میوه خوش از هر چه برگزینند، (۲۰)

وَلَحْمِ طَیْرٍ مِمَّا یَشْتَهُونَ ﴿۲۱﴾
و گوشت مرغان و هر غذا که مایل باشند، (۲۱)

وَحُورٌ عِینٌ ﴿۲۲﴾
و زنان سیه چشم زیبا صورت، (۲۲)

کَأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَکْنُونِ ﴿۲۳﴾
که (در بهاء و لطافت) چون درّ و لؤلؤ مکنونند (بر آنها مهیّاست). (۲۳)

جَزَاءً بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ ﴿۲۴﴾
(این نعمتهای الهی) پاداش اعمال نیک آن بهشتیان است. (۲۴)

لَا یَسْمَعُونَ فِیهَا لَغْوًا وَلَا تَأْثِیمًا ﴿۲۵﴾
نه آنجا هیچ حرفی لغو و بیهوده شنوند و نه به یکدیگر گناهی بربندند. (۲۵)

إِلَّا قِیلًا سَلَامًا سَلَامًا ﴿۲۶﴾
هیچ جز سلام و تحیّت و احترام هم نگویند و نشنوند. (۲۶)

وَأَصْحَابُ الْیَمِینِ مَا أَصْحَابُ الْیَمِینِ ﴿۲۷﴾
و اصحاب یمین هم چه خوش روزگارند! (۲۷)

فِی سِدْرٍ مَخْضُودٍ ﴿۲۸﴾
در سایه درختان سدر پرمیوه بی‌خار. (۲۸)

وَطَلْحٍ مَنْضُودٍ ﴿۲۹﴾
و درختان پربرگ سایه‌دار. (۲۹)

وَظِلٍّ مَمْدُودٍ ﴿۳۰﴾
و در سایه بلند درختان. (۳۰)

وَمَاءٍ مَسْکُوبٍ ﴿۳۱﴾
و در طرف نهر آبهای روان زلال. (۳۱)

وَفَاکِهَةٍ کَثِیرَةٍ ﴿۳۲﴾
و میوه‌های بسیار. (۳۲)

لَا مَقْطُوعَةٍ وَلَا مَمْنُوعَةٍ ﴿۳۳﴾
که هیچ وقت منقطع نشود و هیچ کس بهشتیان را از آن میوه‌ها منع نکند. (۳۳)

وَفُرُشٍ مَرْفُوعَةٍ ﴿۳۴﴾
و فرشهای پربها (یا فراش و زنان زیبا). (۳۴)

إِنَّا أَنْشَأْنَاهُنَّ إِنْشَاءً ﴿۳۵﴾
که آنها را ما در کمال حسن و زیبایی بیافریده‌ایم. (۳۵)

فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْکَارًا ﴿۳۶﴾
و همیشه آن زنان را با کره گردانیده‌ایم. (۳۶)

عُرُبًا أَتْرَابًا ﴿۳۷﴾
و شوهر دوست و با غنج و ناز و جوان و همسالان دلنواز. (۳۷)

لِأَصْحَابِ الْیَمِینِ ﴿۳۸﴾
این نعمتهای بهشتی مخصوص اصحاب یمین است. (۳۸)

ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ ﴿۳۹﴾
که جمعی از پیشینیان، (۳۹)

وَثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِینَ ﴿۴۰﴾
و جمعی از امت رسول آخر زمان هستند. (۴۰)

وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ ﴿۴۱﴾
و اما اصحاب شومی و شقاوت (که نامه عملشان به دست چپ است) چقدر روزگارشان سخت است! (۴۱)

فِی سَمُومٍ وَحَمِیمٍ ﴿۴۲﴾
آنها در عذاب باد سموم و آب گرم باشند. (۴۲)

وَظِلٍّ مِنْ یَحْمُومٍ ﴿۴۳﴾
و سایه‌ای از دود آتش دوزخ. (۴۳)

لَا بَارِدٍ وَلَا کَرِیمٍ ﴿۴۴﴾
که نه هرگز سرد شود و نه خوش نسیم گردد. (۴۴)

إِنَّهُمْ کَانُوا قَبْلَ ذَلِکَ مُتْرَفِینَ ﴿۴۵﴾
این عذاب آنها را بدین سبب است که از این پیش به ناز و نعمت پرداختند. (۴۵)

وَکَانُوا یُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِیمِ ﴿۴۶﴾
و بر گناه بزرگ (شرک و عناد) لجاجت و اصرار داشتند. (۴۶)

وَکَانُوا یَقُولُونَ أَئِذَا مِتْنَا وَکُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ﴿۴۷﴾
و دایم می‌گفتند: آیا ما چون مردیم و خاک و استخوان پوسیده شدیم باز هم ما زنده می‌شویم؟ (۴۷)

أَوَآبَاؤُنَا الْأَوَّلُونَ ﴿۴۸﴾
و آیا پدران گذشته ما زنده خواهند شد؟ (۴۸)

قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِینَ وَالْآخِرِینَ ﴿۴۹﴾
بگو: البته تمام خلق اولین و آخرین، (۴۹)

لَمَجْمُوعُونَ إِلَى مِیقَاتِ یَوْمٍ مَعْلُومٍ ﴿۵۰﴾
همه در وعده گاه روز معیّن محشر گرد آورده می‌شوند. (۵۰)

ثُمَّ إِنَّکُمْ أَیُّهَا الضَّالُّونَ الْمُکَذِّبُونَ ﴿۵۱﴾
آن گاه شما ای گمراهان منکر (قیامت). (۵۱)

لَآکِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ ﴿۵۲﴾
از درخت زقّوم تلخ دوزخ البته خواهید خورد. (۵۲)

فَمَالِئُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ ﴿۵۳﴾
تا آنکه شکم را از آن پر می‌سازید. (۵۳)

فَشَارِبُونَ عَلَیْهِ مِنَ الْحَمِیمِ ﴿۵۴﴾
آن‌گاه همه از آب گرم جهنم بر روی آن می‌آشامند. (۵۴)

فَشَارِبُونَ شُرْبَ الْهِیمِ ﴿۵۵﴾
بدان‌سان از عطش، آن آب را می‌نوشید که شتران تشنه آب می‌آشامند. (۵۵)

هَذَا نُزُلُهُمْ یَوْمَ الدِّینِ ﴿۵۶﴾
این است طعام و شراب کافران در روز جزا. (۵۶)

نَحْنُ خَلَقْنَاکُمْ فَلَوْلَا تُصَدِّقُونَ ﴿۵۷﴾
ما شما را بیافریدیم پس چرا تصدیق نمی‌کنید؟ (۵۷)

أَفَرَأَیْتُمْ مَا تُمْنُونَ ﴿۵۸﴾
آیا ندیدید (و به حقیقت در نیافتید) که نخست شما نطفه‌ای (بی‌قدر و قابلیّت) بودید؟ (۵۸)

أَأَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخَالِقُونَ ﴿۵۹﴾
آیا شما خود آن نطفه را (به صورت فرزند انسان) می‌آفرینید یا ما آفریننده‌ایم؟ (۵۹)

نَحْنُ قَدَّرْنَا بَیْنَکُمُ الْمَوْتَ وَمَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِینَ ﴿۶۰﴾
ما مرگ را بر همه شما مقدّر ساختیم و هیچ کس بر قدرت ما سبق نتواند برد. (۶۰)

عَلَى أَنْ نُبَدِّلَ أَمْثَالَکُمْ وَنُنْشِئَکُمْ فِی مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿۶۱﴾
در اینکه شما را فانی کرده و خلقی دیگر مثل شما بیافرینیم و شما را به صورتی (در جهانی دیگر) که اکنون از آن بی‌خبرید برانگیزیم. (۶۱)

وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولَى فَلَوْلَا تَذَکَّرُونَ ﴿۶۲﴾
و بی‌شک شما از نشأه اوّل خود آگاه شدید (که از عدم به وجودتان آوردیم) پس چرا متذکر (عالم آخرت) نمی‌شوید؟ (۶۲)

أَفَرَأَیْتُمْ مَا تَحْرُثُونَ ﴿۶۳﴾
آیا دیدید تخمی را که در زمین می‌کارید؟ (۶۳)

أَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ ﴿۶۴﴾
آیا شما آن تخم را می‌رویانید یا ما رویاننده‌ایم؟ (۶۴)

لَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَاهُ حُطَامًا فَظَلْتُمْ تَفَکَّهُونَ ﴿۶۵﴾
اگر ما بخواهیم کشت و زرع شما را خشک و تباه می‌سازیم تا با حسرت و ندامت به سخنان بیهوده پردازید. (۶۵)

إِنَّا لَمُغْرَمُونَ ﴿۶۶﴾
(و گویید) که ما سخت در زیان و غرامت افتادیم. (۶۶)

بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ ﴿۶۷﴾
بلکه به کلی محروم گردیدیم. (۶۷)

أَفَرَأَیْتُمُ الْمَاءَ الَّذِی تَشْرَبُونَ ﴿۶۸﴾
آیا آبی را که شما می‌نوشید متوجهید؟ (۶۸)

أَأَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ ﴿۶۹﴾
آیا شما آن آب را از ابر فرو ریختید یا ما نازل ساختیم؟ (۶۹)

لَوْ نَشَاءُ جَعَلْنَاهُ أُجَاجًا فَلَوْلَا تَشْکُرُونَ ﴿۷۰﴾
اگر می‌خواستیم آن آب را شور و تلخ می‌گردانیدیم، پس چرا شکرگزاری نمی‌کنید؟! (۷۰)

أَفَرَأَیْتُمُ النَّارَ الَّتِی تُورُونَ ﴿۷۱﴾
آیا آتشی که روشن می‌کنید می‌نگرید؟ (۷۱)

أَأَنْتُمْ أَنْشَأْتُمْ شَجَرَتَهَا أَمْ نَحْنُ الْمُنْشِئُونَ ﴿۷۲﴾
آیا شما درخت آن را آفریدید یا ما آفریدیم؟ (۷۲)

نَحْنُ جَعَلْنَاهَا تَذْکِرَةً وَمَتَاعًا لِلْمُقْوِینَ ﴿۷۳﴾
ما آن را مایه پند و عبرت و توشه مسافران (کوه و بیابان عالم) گردانیدیم. (۷۳)

فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظِیمِ ﴿۷۴﴾
پس (ای رسول) به نام بزرگ خدای خود تسبیح گو. (۷۴)

فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ ﴿۷۵﴾
سوگند به مواقع نزول ستارگان (یا آیات کریمه قرآن). (۷۵)

وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِیمٌ ﴿۷۶﴾
و این سوگند اگر بدانید بسی سوگند بزرگی است. (۷۶)

إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ ﴿۷۷﴾
که این قرآن کتابی بسیار بزرگوار و سودمند و گرامی است. (۷۷)

فِی کِتَابٍ مَکْنُونٍ ﴿۷۸﴾
که در لوح محفوظ سرّ حق مقام دارد. (۷۸)

لَا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ ﴿۷۹﴾
که جز دست پاکان (و فهم خاصّان) بدان نرسد. (۷۹)

تَنْزِیلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿۸۰﴾
تنزیلی از پروردگار عالم است. (۸۰)

أَفَبِهَذَا الْحَدِیثِ أَنْتُمْ مُدْهِنُونَ ﴿۸۱﴾
آیا با این سخن (آسمانی) باز انکار و نفاق می‌ورزید؟ (۸۱)

وَتَجْعَلُونَ رِزْقَکُمْ أَنَّکُمْ تُکَذِّبُونَ ﴿۸۲﴾
و بهره خود را تکذیب آن قرار می‌دهید؟ (۸۲)

فَلَوْلَا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ ﴿۸۳﴾
پس چرا هنگامی که جان کسی به گلو رسد. (۸۳)

وَأَنْتُمْ حِینَئِذٍ تَنْظُرُونَ ﴿۸۴﴾
و شما وقت مرگ (بر بالین آن مرده حاضرید و او را) می‌نگرید. (۸۴)

وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْکُمْ وَلَکِنْ لَا تُبْصِرُونَ ﴿۸۵﴾
و ما به او از شما نزدیکتریم لیکن شما بصیرت ندارید. (۸۵)

فَلَوْلَا إِنْ کُنْتُمْ غَیْرَ مَدِینِینَ ﴿۸۶﴾
پس چرا اگر حیات به دست شما و طبیعت است و شما را آفریننده‌ای نیست. (۸۶)

تَرْجِعُونَهَا إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ ﴿۸۷﴾
روح را دوباره به بدن مرده باز نمی‌گردانید اگر راست می‌گویید؟ (۸۷)

فَأَمَّا إِنْ کَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ ﴿۸۸﴾
پس (بدانید آن که بمیرد) اگر از مقربان درگاه خداست. (۸۸)

فَرَوْحٌ وَرَیْحَانٌ وَجَنَّتُ نَعِیمٍ ﴿۸۹﴾
آنجا در آسایش و نعمت و بهشت ابدی است. (۸۹)

وَأَمَّا إِنْ کَانَ مِنْ أَصْحَابِ الْیَمِینِ ﴿۹۰﴾
و اگر از اصحاب یمین است. (۹۰)

فَسَلَامٌ لَکَ مِنْ أَصْحَابِ الْیَمِینِ ﴿۹۱﴾
پس (وی را بشارت دهید که) تو را (از هر رنج و درد و الم) ایمنی و سلامت است. (۹۱)

وَأَمَّا إِنْ کَانَ مِنَ الْمُکَذِّبِینَ الضَّالِّینَ ﴿۹۲﴾
و اما اگر از منکران و گمراهان است. (۹۲)

فَنُزُلٌ مِنْ حَمِیمٍ ﴿۹۳﴾
نصیبش حمیم جهنم است. (۹۳)

وَتَصْلِیَةُ جَحِیمٍ ﴿۹۴﴾
و جایگاهش آتش دوزخ است. (۹۴)

إِنَّ هَذَا لَهُوَ حَقُّ الْیَقِینِ ﴿۹۵﴾
این (وعد و وعید) البته یقین و حق و حقیقت است. (۹۵)

فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظِیمِ ﴿۹۶﴾
پس به نام بزرگ خدای خود تسبیح گوی. (۹۶)

سوره ۵۷: الحدید

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان

سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ﴿۱﴾
هر چه در آسمانها و زمین است همه به تسبیح و ستایش یکتا خدایی که مقتدر و حکیم است مشغولند. (۱)

لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ یُحْیِی وَیُمِیتُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴿۲﴾
آن خدایی که فرمانروایی آسمانها و زمین از آن اوست، او زنده می‌گرداند و باز می‌میراند و اوست که بر همه چیز تواناست. (۲)

هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ﴿۳﴾
اوّل و آخر هستی و پیدا و پنهان وجود همه اوست و او به همه امور عالم داناست. (۳)

هُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ یَعْلَمُ مَا یَلِجُ فِی الْأَرْضِ وَمَا یَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا یَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا یَعْرُجُ فِیهَا وَهُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنْتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ﴿۴﴾
اوست خدایی که آسمانها و زمین را در شش روز (و شش مرتبه کلی ظهور وجود) بیافرید آن‌گاه بر عرش (تدبیر عالم) قرار گرفت، او هر چه در زمین فرو رود و هر چه از آن برآید و آنچه از آسمان نازل شود و آنچه به آن بالا رود همه را می‌داند و هر کجا باشید او با شماست و خدا به هر چه کنید بیناست. (۴)

لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ ﴿۵﴾
آسمانها و زمین همه ملک اوست و رجوع تمام امور عالم به سوی خداست. (۵)

یُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهَارِ وَیُولِجُ النَّهَارَ فِی اللَّیْلِ وَهُوَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿۶﴾
شب را در (پرده زرین) روز نهان کند و روز را در (خیمه سیاه) شب پنهان سازد و به اسرار دلهای خلق هم او آگاه است. (۶)

آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَأَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَکُمْ مُسْتَخْلَفِینَ فِیهِ فَالَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَأَنْفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ کَبِیرٌ ﴿۷﴾
(الا ای بندگان) به خدا و رسول او ایمان آرید و از آنچه شما را در آن وارث گذشتگان گردانید (به راه خدا) انفاق کنید، پس بر آنان که از شما ایمان آوردند و انفاق کردند پاداش بزرگ (بهشت ابد) خواهد بود. (۷)

وَمَا لَکُمْ لَا تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالرَّسُولُ یَدْعُوکُمْ لِتُؤْمِنُوا بِرَبِّکُمْ وَقَدْ أَخَذَ مِیثَاقَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ ﴿۸﴾
و برای چه شما به خدا ایمان نیاورید در صورتی که رسول حق شما را (به آیات و معجزات) به راه ایمان به پروردگارتان دعوت می‌کند و خدا هم (در فطرت و عقل) از شما پیمان ایمان گرفته است اگر (قابلیت) ایمان دارید. (۸)

هُوَ الَّذِی یُنَزِّلُ عَلَى عَبْدِهِ آیَاتٍ بَیِّنَاتٍ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَإِنَّ اللَّهَ بِکُمْ لَرَءُوفٌ رَحِیمٌ ﴿۹﴾
اوست خدایی که بر بنده خود (محمّد مصطفی صلّی اللّه علیه و آله) آیات قرآن روشن بیان را نازل می‌کند تا شما را از ظلمات (جهل و عصیان) بیرون آرد و به نور (علم و ایمان) رهبری کند و خدا بسیار در حق شما مشفق و مهربان است. (۹)

وَمَا لَکُمْ أَلَّا تُنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلِلَّهِ مِیرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا یَسْتَوِی مِنْکُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَقَاتَلَ أُولَئِکَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذِینَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَقَاتَلُوا وَکُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ ﴿۱۰﴾
و برای چه در راه خدا انفاق نکنید در صورتی که (شما با ملک و مالتان روز مرگ فانی شوید و) وارث تمام (اهل) آسمانها و زمین خداست؟! آن مسلمانانی که پیش از فتح (مکه زمان ضعف اسلام) در راه دین انفاق و جهاد کردند با دیگران مساوی نیستند، آنها اجر و مقامشان بسیار عظیم‌تر از کسانی است که بعد از فتح (و قدرت اسلام) انفاق و جهاد کردند و لیکن خدا به همه وعده نیکوترین پاداش را (که بهشت ابد است) داده و خدا به هر چه کنید آگاه است. (۱۰)

مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَیُضَاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ کَرِیمٌ ﴿۱۱﴾
آن کیست که به خدا قرض نیکو دهد (یعنی قرض الحسنه و صدقه دهد و احسان به فقیران کند) تا خدا بر او چندین برابر گرداند و او را پاداشی با لطف و کرامت باشد؟ (۱۱)

یَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ یَسْعَى نُورُهُمْ بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَبِأَیْمَانِهِمْ بُشْرَاکُمُ الْیَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ﴿۱۲﴾
(ای رسول ما یاد آر) روزی که مردان و زنان مؤمن شعشعه نور ایمانشان پیش رو و سمت راست آنها بشتابد (و آنان را مژده دهند که) امروز شما را به بهشتی که نهرها زیر درختانش جاری است بشارت باد که در آن بهشت جاودان خواهید بود. این همان سعادت و فیروزی بزرگ است. (۱۲)

یَوْمَ یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِینَ آمَنُوا انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِکُمْ قِیلَ ارْجِعُوا وَرَاءَکُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَیْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِیهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ ﴿۱۳﴾
و باز آن روز مردان و زنان منافق به اهل ایمان گویند: مشتابید و به ما فرصتی دهید تا ما هم از نور شما روشنایی برگیریم. در پاسخ به آنها گویند: واپس گردید (یعنی اگر می‌توانید به دنیا بازگردید) و از آنجا نور طلبید. در این گفتگو باشند که بین آن دوزخیان با اهل بهشت حصاری حایل گردد و بر آن حصار دری باشد که باطن و درون آن در، بهشت رحمت است و از جانب ظاهر آن عذاب جهنم خواهد بود. (۱۳)

یُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَکُنْ مَعَکُمْ قَالُوا بَلَى وَلَکِنَّکُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَکُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْکُمُ الْأَمَانِیُّ حَتَّى جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَغَرَّکُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ ﴿۱۴﴾
باز منافقان (بهشتیان را) ندا کنند که آخر نه ما هم با شما بودیم؟ آنها جواب دهند: بلی راست می‌گویید لیکن شما (به نفاق با خدا) خود را به فتنه افکندید و انتظار (هلاکت مؤمنان) داشتید و (در کار دین) به شک و ریب بودید و آرزوهای دنیا فریبتان داد تا وقتی که امر خدا (یعنی مرگ) فرا رسید و شیطان فریبنده شما را غافل و مغرور گردانید. (۱۴)

فَالْیَوْمَ لَا یُؤْخَذُ مِنْکُمْ فِدْیَةٌ وَلَا مِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا مَأْوَاکُمُ النَّارُ هِیَ مَوْلَاکُمْ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ ﴿۱۵﴾
پس امروز (بر نجات هیچ یک) از شما منافقان و کافران فدیه و عوض نپذیرند، همه منزلگاهتان آتش دوزخ است و آن آتش شما را سزاوارتر است و بسیار به بد منزلی باز می‌گردید. (۱۵)

أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا یَکُونُوا کَالَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِنْ قَبْلُ فَطَالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَکَثِیرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ ﴿۱۶﴾
آیا نوبت آن نرسید که گرویدگان (ظاهری از باطن به خدا بگروند و) دلهاشان به یاد خدا خاشع گردد و به آنچه از حق نازل شد بذل توجه کنند و مانند کسانی که پیش از این برایشان کتاب آسمانی آمد (یعنی یهود و نصاری) نباشند که دوره طولانی (زمان فترت) بر آنها گذشت و دلهاشان زنگ قساوت گرفت و بسیاری فاسق و نابکار شدند؟ (۱۶)

اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الْآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ ﴿۱۷﴾
بدانید که خداست که زمین را پس از مرگ (خزان) زنده می‌گرداند. ما آیات و ادلّه (قدرت خود) را برای شما بیان کردیم تا مگر فکر و عقل به کار بندید. (۱۷)

إِنَّ الْمُصَّدِّقِینَ وَالْمُصَّدِّقَاتِ وَأَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا یُضَاعَفُ لَهُمْ وَلَهُمْ أَجْرٌ کَرِیمٌ ﴿۱۸﴾
همانا مردان و زنانی که در راه خدا (به فقیران) صدقه و احسان کنند و به خدا قرض نیکو دهند (یعنی به محتاجان قرض الحسنه دهند) احسان آنها را چندین برابر سازند و پاداش با لطف و کرامت نیز خواهند داشت. (۱۸)

وَالَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ أُولَئِکَ هُمُ الصِّدِّیقُونَ وَالشُّهَدَاءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَنُورُهُمْ وَالَّذِینَ کَفَرُوا وَکَذَّبُوا بِآیَاتِنَا أُولَئِکَ أَصْحَابُ الْجَحِیمِ ﴿۱۹﴾
و آنان که به خدا و رسولانش ایمان آوردند به حقیقت راستگویان عالمند و برایشان نزد خدا اجر شهیدان است، پاداش اعمال و نور ایمانشان را (در بهشت) می‌یابند. و آنان که کافر شده و آیات ما را تکذیب کردند آنها اهل آتش دوزخند. (۱۹)

اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَتَکَاثُرٌ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَکُونُ حُطَامًا وَفِی الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ ﴿۲۰﴾
بدانید که زندگانی دنیا به حقیقت بازیچه‌ای است طفلانه و لهو و عیّاشی و زیب و آرایش و تفاخر و خودستایی با یکدیگر و حرص افزودن مال و فرزندان. در مثل مانند بارانی است که گیاهی در پی آن از زمین بروید که برزگران (یا کفار دنیاپرست) را به شگفت آرد و سپس بنگری که زرد و خشک شود و بپوسد. و در عالم آخرت (دنیا طلبان را) عذاب سخت جهنم و (مؤمنان را) آمرزش و خشنودی حق نصیب است. و باری، بدانید که زندگانی دنیا جز متاع فریب و غرور چیزی نیست. (۲۰)

سَابِقُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا کَعَرْضِ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ذَلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ ﴿۲۱﴾
به سوی آمرزش پروردگارتان بشتابید و به راه بهشتی که عرضش به قدر پهنای آسمان و زمین است و برای اهل ایمان به خدا و پیمبرانش مهیّا گردیده. این فضل خداست که به هر کس خواهد عطا می‌کند و خدا دارای فضل و کرم بسیار عظیم است. (۲۱)

مَا أَصَابَ مِنْ مُصِیبَةٍ فِی الْأَرْضِ وَلَا فِی أَنْفُسِکُمْ إِلَّا فِی کِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیرٌ ﴿۲۲﴾
هر رنج و مصیبتی که در زمین (از قحطی و آفت و فقر و ستم) یا در نفس خویش (چون ترس و غم و درد و الم) به شما رسد همه در کتاب (لوح محفوظ ما) پیش از آنکه همه را (در دنیا) ایجاد کنیم ثبت است و البته این کار بر خدا آسان است. (۲۲)

لِکَیْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَکُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ ﴿۲۳﴾
(این تقدیر حق را بدانید) تا هرگز بر آنچه از دست شما رود دلتنگ نشوید و به آنچه به شما می‌دهد مغرور و دلشاد نگردید، و خدا دوستدار هیچ متکبر خودستایی نیست. (۲۳)

الَّذِینَ یَبْخَلُونَ وَیَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَمَنْ یَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ ﴿۲۴﴾
همان متکبرانی که خودشان (در احسان به فقیران) بخل می‌ورزند و مردم را هم به بخل و منع احسان وا می‌دارند. و هر که روی (از اطاعت حق) بگرداند خدا به کلی بی‌نیاز و ستوده صفات است. (۲۴)

لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ ﴿۲۵﴾
همانا ما پیمبران خود را با ادلّه و معجزات فرستادیم و با ایشان کتاب و میزان عدل نازل کردیم تا مردم به راستی و عدالت گرایند، و آهن (و دیگر فلزات) را که در آن هم سختی (جنگ و کارزار) و هم منافع بسیار بر مردم است (نیز برای حفظ عدالت) آفریدیم، و تا معلوم شود که خدا و رسلش را با ایمان قلبی که یاری خواهد کرد؟ (هر چند) که خدا بسیار قوی و مقتدر (و از یاری خلق بی‌نیاز) است. (۲۵)

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا وَإِبْرَاهِیمَ وَجَعَلْنَا فِی ذُرِّیَّتِهِمَا النُّبُوَّةَ وَالْکِتَابَ فَمِنْهُمْ مُهْتَدٍ وَکَثِیرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ ﴿۲۶﴾
و البته ما نوح و ابراهیم را فرستادیم و در میان فرزندانشان نبوت و کتاب آسمانی قرار دادیم، پس آنها برخی به راه حق هدایت یافتند و بسیاری به فسق و بدکاری شتافتند. (۲۶)

ثُمَّ قَفَّیْنَا عَلَى آثَارِهِمْ بِرُسُلِنَا وَقَفَّیْنَا بِعِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ وَآتَیْنَاهُ الْإِنْجِیلَ وَجَعَلْنَا فِی قُلُوبِ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً وَرَهْبَانِیَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا کَتَبْنَاهَا عَلَیْهِمْ إِلَّا ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَایَتِهَا فَآتَیْنَا الَّذِینَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَکَثِیرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ ﴿۲۷﴾
و از پی آنان باز رسولان دیگر و سپس عیسی مریم را فرستادیم و به او کتاب آسمانی انجیل را عطا کردیم و در دل پیروان (حقیقی) او رأفت و مهربانی نهادیم و لیکن رهبانیّت و ترک دنیا را از پیش خود بدعت انگیختند، ما بر آنها جز آنکه رضا و خشنودی خدا را طلبند (در کتاب انجیل) ننوشتیم و باز آنها چنان که باید و شاید همه مراعات آن را نکردند، ما هم به آنان که ایمان آوردند پاداش و اجرشان را عطا کردیم و لیکن از آنها بسیاری به راه فسق و تبهکاری شتافتند. (۲۷)

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ یُؤْتِکُمْ کِفْلَیْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَیَجْعَلْ لَکُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَیَغْفِرْ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ ﴿۲۸﴾
ای کسانی که به حق گرویدید، اینک خداترس و متّقی شوید و به رسولش (محمّد مصطفی صلّی اللّه علیه و آله) نیز ایمان آرید تا خدا شما را از رحمتش دو بهره نصیب گرداند (یکی بر ایمان به رسولان پیشین و یکی بر ایمان به دین رسول ختمی مرتبت) و نوری شما را عطا کند که بدان نور راه (بهشت ابد) پیمایید و از گناه شما درگذرد، و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است. (۲۸)

لِئَلَّا یَعْلَمَ أَهْلُ الْکِتَابِ أَلَّا یَقْدِرُونَ عَلَى شَیْءٍ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَأَنَّ الْفَضْلَ بِیَدِ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ ﴿۲۹﴾
تا آنان که اسلام نیاوردند از اهل کتاب بدانند که آنها هیچ به رحمت و فضل الهی دستی ندارند و هر فضلی و رحمتی به دست خداست، که او به هر که خواهد می‌بخشد و خدا دارای فضل و رحمت بزرگ و بی‌انتها است. (۲۹)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا