روز سوم ماه جمادى الثانى
از کارهاى مهم در ماه جمادی الثانی نیز دعا نمودن- بخصوص با دعاى روایت شده – می باشد.
در روز سوم این ماه سرور بانوان جهان علیها السّلام وفات یافته اند بلکه صحیح این است که این روز روز شهادت آن حضرت علیها السّلام می باشد، که مظلوم و در حالى که حق او غصب شده بود از دنیا رفت. بنابراین لازم است که شیعیان وفادار این روز را از روزهاى اندوه و مصیبت قرار دهند. زیرا این روز براى بستگان آن حضرت علیها السّلام دومین روز مصیبت بعد از مصیبت رحلت رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم بود. و امیر المؤمنین صلّى اللّه علیه و آله و سلّم بعد از وفات رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم هیچ روزى را مصیبت بارتر و ناگوارتر از این روز ندید. از دست دادن او باندازه اى براى امیر المؤمنین صلّى اللّه علیه و آله و سلّم سخت بود که بر او نوحه خوانده، گریه کرده و از جدایى او شکایت می نمود و میفرمود: «جان من در زندان آه اندوه بار من است. کاش جانم با آه ها خارج می گردید. بعد از تو خیرى در زندگى نیست و گریهام از ترس این است که زندگیم طولانى شود.» و نیز می فرمود: از دست دادن فاطمه بعد از احمد دلیل بر این است که هیچ دوستى جاویدان نمی ماند و چگونه زندگى گوارایت خواهد بود بعد از فقدان آنان بجانت سوگند، این چیزى است که اصلا امکان ندارد. انسان می خواهد دوستش نمیرد ولى این محال است.» این مطلب ساده اى نیست که کسى مانند امیر المؤمنین علیه السّلام چنین سخنانى بگوید. عقل از درک این کلمات ناتوان بوده و این سخنان عظمت مقام زهرا علیها السّلام و فضل او را نزد خداوند می رساند. زیرا اندوه او در این مصیبت – با توجه به این که در صبر مانند کوه بلندى بود که طوفانها او را حرکت نمی داد و هیچ چیزى او را درهم نمی شکست سیل از او جارى شده و پرنده اى به او نمی رسید- از عجیب ترین عجایب است. و اگر فضیلت فاطمه علیها السّلام در بالاترین درجه اى نبود که جزع نمودن براى او کار نیکویى بود بهیچ وجه این جزع فراوان از امیر المؤمنین صلّى اللّه علیه و آله و سلّم دیده نمی شد.
بهر صورت شیعیان در اظهار حزن و اندوه و اقامه مجالس سوگوارى در روز وفات آن حضرت و ذکر مصیبت هاى او باید امیر المؤمنین علیه السّلام را سرمشق خود قرار دهند. زیرا او محبوب و یگانه پدرش بود و طورى با او رفتار می کرد که با هیچکس چنین رفتارى را نداشت. و شیعیان و مخالفین آنان فرمایش حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلّم درباره او را روایت نموده اند که فرمود: «فاطمه پاره تن من است. کسى که او را اذیت نماید مرا اذیت کرده است.» و فاطمه علیها السّلام بعد از اعتراف گرفتن از خلیفه اول و دوم به این که آنها این حدیث را از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم شنیده اند، به این حدیث بر علیه آن دو استدلال نمود. و در حالیکه دست هایش را بلند کرده بود به خداوند عرضه داشت: خداوندا شاهد باش که این دو مرا اذیت کردند. و به على علیه السّلام سفارش نمود که خاک سپارى و قبر او را از این دو پنهان کند.
این اعمال و همچنین سفارش او، جهاد در راه خدا و یارى دین حق و بهترین دلیل براى اثبات مذهب شیعه و باطل نمودن مذهب عامه است. زیرا مخفى نگهداشتن دفن و قبر او مطلب سؤال انگیزى است که وقتى از علت آن سؤال شده و معلوم شود بخاطر وصیت او مخفى نگهداشته شده است، مانند آفتاب در وسط آسمان معلوم می شود که او در حالى از دنیا رفت که بر این دو خشمگین بوده و مولى و پدر خود را در حالى دیدار نمود که از دست او دو شاکى بود. و این مطلب براى این دو رسوایى بزرگى است که بالاتر از آن تصور نمی شود، بخصوص با ملاحظه آیات شریفه قرآن که می فرماید: «بگو از شما پاداشى نمی خواهم مگر دوستى نزدیکان من.» و تأکید این حکم با آیه «هر پاداشى که از شما بخواهم بنفع خود شماست.» و رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم از دنیا رحلت کرد در حالى که در روى زمین کسى از فاطمه علیها السّلام به او نزدیکتر نبود. و هیچ عاقلى شک نمی کند، کسى که به رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم در پاداش رسالت خیانت نماید شایسته نیست که بر مسند خلافت رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم تکیه زند و کسى که ملاحظه رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلّم را در مورد نزدیکان آن حضرت ننماید چگونه در مورد غیر نزدیکان ملاحظه او را خواهد نمود. و کسى که به دختر او ظلم کند چگونه در میان امت او به عدالت رفتار خواهد کرد. این چیزى است که عالم و جاهل آن را می دانند بخصوص که آیه تطهیر باتفاق شیعه و مفسرین برجسته اهل سنت و علماى آنان درباره حضرت زهرا علیها السّلام نازل شده است. بنابراین بعد از این که آیه صریح قرآن طهارت او را اعلام و دوستى او را واجب کرد، اگر کسى به او ظلم نماید و حق او را غصب کند نمی تواند اذیت و آزار خود را به طریق شرعى صحیحى توجیه نماید.
اى اهل عالم گریه کنید بر این جنایت بزرگ که نسبت به رسول بزرگوار و پیامبرى که رحمت براى جهانیان بود و در حق پاره تن و دختر پاک او انجام دادند حق او را غصب، مهریه او را گرفته و او را از ارث پدر محروم ساختند به صورت او سیلى زدند و جنین او را در حالیکه کفن هاى رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم هنوز تر و تازه بود سقط کردند. و براى آتش زدن در خانه او آتش طلبیدند همان درى که مدتى طولانى ملائکه مقرّب خدا پشت آن توقف می کردند تا به آنها اذن دخول داده شود.
بهر صورت سزاوار است شیعه آن حضرت را در این روز بگونه اى زیارت نموده و بر او صلوات و درود فرستند که مایه رضایت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم بوده، خداى فاطمه علیها السّلام آن را پسندیده و حق شیعه گرى ادا شود.