معارف اسلامی

روز سوم ماه شعبان

وقایع روز سوم ماه شعبان

روز 3 شعبان / روز سوم ماه شعبان
این روز بجهت تولد امام حسین علیه السّلام در آن روز بزرگى بوده و سالک باید بمقدار توانایى با روزه، زیارت، دعاهایى که در این روز وارد شده و سایر طاعتها، شکر این روز را بجا آورد. در چنین روزى فطرس ملک سلامتى بالهاى خود را بدست آورد. سالک نیز می‏ تواند این روز را پناه خود قرار داده و با آن نجات پیدا کند. و دو بال روح و عقل خود را بدست آورده تا بتواند با اهل معنى در آسمان‏هاى قرب و رضوان پرواز کند. باید توجه داشت که، همانگونه که اهل بیت در این روز خوشحالیشان بخاطر تولد آن حضرت علیه السّلام همراه با اندوه و عزا بود، سالک نیز باید چنین باشد. و در پایان مانند روزهاى شریف این روز را به پایان برساند.

١ ـ ولادت با سعادت سالار شهیدان حضرت امام حسین (علیه السلام)
٢ ـ ورود امام حسین (علیه السلام) به مکه

1ـ ولادت با سعادت سالار شهیدان حضرت امام حسین (علیه السلام)

در سوم شعبان سال چهارم هـ .ق سید جوانان اهل بهشت، ریحانه باغ رسالت، یکی از دو گوشواره عرش الهی، خامس آل عبا، سرور آزادگان جهان و سید و سالار شهیدان حضرت امام حسین (علیه السلام) در مدینه منوره چشم به جهان گشود و عالم را به نور خویش منور ساخت .

ـ القاب امام حسین (علیه السلام)
نام مبارک آن حضرت در تورات «شبیر» و در انجیل «طاب» است. پدر بزگوارشان مولای متقیان، حضرت امیرمؤمنان علی (علیه السلام) و مادر گرامی‌شان، سرور زنان بهشت، حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بودند. کنیه ایشان ابوعبدالله و القاب مبارک آن حضرت عبارتند از: شهید، سعید، سبط الثانی، رشید، طیّب، سید، وفی، زکی، مبارک، ‌تابع لمرضات الله.
هنگامی که خبر ولادت امام حسین (علیه السلام) به رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) رسید، آن حضرت به خانه امیرمؤمنان (علیه السلام) آمدند و به اسماء فرمودند تا آن مولود مبارک را بیاورد. اسماء نیز آن تازه مولود را در پارچه‌ای سفید پیچید و به محضر ایشان آورد. آن حضرت در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه خواند. آن گاه جبرئیل نازل شد و به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) عرض کرد: «پروردگارت سلام می‌رساند و می‌فرماید‌ این کودک را به نام پسر کوچک هارون « شبیر» نام بگذار که به عربی حسین گفته می‌شود؛ چون علی(علیه السلام) نسبت به شما به سان هارون نسبت به موسی است جز آن که شما خاتم پیامبرانی».

– نجات فطرس
شیخ صدوق چنین نقل می‌کند: «هنگامی که امام حسین(علیه السلام) متولد شد، خداوند به جبرئیل دستور داد که با گروه بسیاری از ملائکه به حضور پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) شرف‌یاب شوند و او را به خاطر این مولود مبارک تهنیت بگویند. جبرئیل در مسیر فرود از آسمان به زمین، فرشته ‌ای به نام « فطرس» را دید که در جزیره‌ای افتاده است. فطرس یکی از ملائکه مقرب الهی بود و به دلیل آن که در اجرای دستوری الهی کندی کرده بود، بالش شکسته و در جزیره‌ای افتاده بود و هفتصد سال در آنجا مشغول عبادت حضرت حق تعالی بود تا این که امام حسین (علیه السلام) متولد شدند. فطرس هنگامی که جبرئیل را مشاهده نمود عرض کرد: «مرا با خود حمل کن تا به خدمت پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برسم، شاید او برایم دعا کند». ‌پس فطرس نیز به همراه جبرئیل و ملایکه به حضور پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) رسیدند و ولادت امام حسین(علیه السلام) را تبریک گفتند. آن گاه جبرئیل ماجرای فطرس را برای پیامبر نقل کرد و آن حضرت به او فرمود:‌ «به فطرس بگو پیکرش را به قنداق این مولود مبارک بمالد». فطرس این کار را انجام داد؛ همان دم به برکت امام حسین (علیه السلام) شفا یافت و سپس همراه جبرئیل به سوی آسمان پر کشید.
در روایت دیگری آمده که فطرس هنگام پرواز به سوی آسمان به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) عرض کرد: «اکنون که من به خاطر وجود حسین(علیه السلام) شفا یافتم، باید حق او را ادا و احسانش را جبران نمایم. از این پس هر کس حسین(علیه السلام) را زیارت کند، زیارتش را به آن حضرت ابلاغ می‌کنم و هر کس، در هر کجا به او سلام کند و درود بفرستد، سلام و درود او را به آن حضرت خواهم رساند.

ـ از انگشتان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) شیر می‌نوشید
مرحوم کلینی از امام صادق (علیه السلام) روایت می‌کند: «هنگامی که امام حسین (علیه السلام) متولد شد نه از فاطمه (سلام الله علیها) و نه از زن دیگری شیر نیاشامید؛ لذا او را به خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌بردند، حضرت انگشت مبارک را در دهان او می‌گذاشت و او می‌مکید. این مکیدن برای او تا سه روز کافی بود. هیچ فرزندی جز عیسی بن مریم(علیه السلام) و حسین بن علی (علیه السلام) شش ماهه از مادر متولد نشد»

2ـ ورود امام حسین (علیه السلام) به مکه

شب جمعه سوم شعبان سال 60 هـ .ق. کاروان حسینی که از مدینه حرکت کرده بود، وارد شهر مکه شد و تا ذی الحجه همان سال در آن جا اقامت گزید. در این هنگام مردم کوفه آگاه شدند که امام حسین(علیه السلام) با یزید بیعت نکرده و از مدینه به مکه عزیمت نموده است؛ از این رو نامه‌های بسیار زیادی برای آن حضرت نوشتند و برای یاری ایشان اعلام آمادگی کردند و ابراز داشتند که حاضرند با آن حضرت بیعت کنند. امام حسین (علیه السلام) وقتی با سیلی از نامه‌های کوفیان روبه رو شد، پسر عموی خویش، مسلم بن عقیل را به کوفه فرستاد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا