اوَّلین تصنیف کننده در علم تفسیر قرآن سعید بن جُبَیْر تابِعی بوده است و او اعلم تابعین بوده، همان طور که سیوطی در «إتقان» از قَتاده حکایت کرده، و تفسیر وی را ذکر نموده است، و او را ابن ندیم در «فهرست» آنجا که کتب مصنَّفه در تفسیر را ذکر می کند آورده است، و از احدی قبل از او تفسیری ذکر نکرده است. شهادت او در سنه نود و چهار از هجرت بوده است.
ابنجُبَیْر از شیعیان خالص بوده است. بر این مطلب علمای ما در کتب رجال همچون علاَّمه جمال الدَّین ابن مُطَهَّر در «خلاصه»، و أبو عَمرو کَشِّی در کتاب خود در رجال آورده، و روایاتی را از أئمّه: در مدحش و تشیّعش و استقامتش روایت نموده است. علّت کشته شدن او توسط حجّاج بن یوسف ثَقَفی چیزی نبود مگر همین امر، یعنی تشیّع او. حجَّاج او را در سنه 94 به شهادت رساند.
پس از سعید بن جُبَیر جماعتی از تابعین از شیعه در تفسیر قرآن دست به تصنیف زدند:
از ایشان است سُدِّی کبیر: إسمعیل بن عبدالرَّحمن کوفی أبومحمد قُرَشی متوفّی در سنه یکصد و بیست و هفت. سیوطی در «اتقان» گوید: أمْثَلُ التَّفاسیر تفسیرُ إسمعیل سُدّی . پیشوایانی در تفسیر همچون ثَوْری و شُعْبَه از وی روایت کردهاند.
تفسیر او را نَجاشی ، و شیخ ابو جعفر طوسی در فهرست اسامی مصنِّفین شیعه ذکر کردهاند. و ابنقُتَیْبه در کتاب «معارِف» و عسقلانی در «تقریب» و«تهذیبالتَّهذیب»، تنصیص بر تشیّع وی نمودهاند. سُدِّی از اصحاب امام علی بن الحسین و امام باقر و امام صادق است.
و از ایشان است محمّد بن سائب بن بِشْر کَلْبی صاحب تفسیر کبیر مشهور.
او را ابنندیم در جائی که از کتب مُصَنَّفه در تفسیر قرآن نام می برد ذکر نموده است. و ابن عدی در «کامل» گفته است: کَلْبی دارای احادیث صالحهای می باشد بالخصوص از أبوصالح. وی در تفسیر معروف است، و هیچ کس نظیر وی تفسیری طولانی ، و سیر و اشباع کننده ندارد. سَمْعانی گوید: محمد بن سائب صاحب تفسیر از اهل کوفه بود، و قائل به رجعت بود، و پسرش هشام دارای نسبی عالی ، و در تشیّع غالی است.
وفات او در سنه یکصد و چهل و شش از هجرت مبارکه بوده است.
و از ایشان است جَابِرُبْنُ یَزید جُعْفی پیشوا در تفسیر. وی از امام باقر علیهالسّلام أخذ کرده است و از منقطعین به سوی وی بوده است. تفیسر قرآن کریم را تصنیف کرد و غیر تفسیر را نیز نوشت. او در سنه یکصد و بیست و هفت پس از هجرت وفات یافت. و تفسیر او غیر از تفسیر امام باقر است که آن را ابنندیم آنجا که از کتب مُصَنَّفه در تفسیر نام می برد، ذکر نموده است.
ابن ندیم گفته است: کتاب تفسیر امام باقر محمد بن علی بن الحسین را از او أبوالجارود: زیاد بن مُنْذر رئیس جارودیّه زیدیّه روایت کرده است.
قبل از آنکه أبوالجارود زیدی مذهب گردد، یعنی در عصر استقامت او جماعتی از موَثَّقین شیعه، مانند أبو بصیر یحیی بن قاسم أسدی و غیر او آن را روایت نمودهاند.
اوَّلین کس که در علم قرائت تصنیف کرده است، و علمش را تدوین و قرائات را جمع کرده است، أبَانُ بْنُ تَغْلِب ربعی أبوسَعید (یا أبُواُمَیْمَه) کوفی بوده است. نجاشی در فهرست أسماء مُصَنِّفین شیعه گفته است: أبان ؛ در هر فنّی از علوم قرآن و فقه و حدیث، مقدّم بوده است. أبان خود در میان قُرَّاء صاحب قرائت مشهوری مختصّ به خود می باشد. در اینجا نجاشی ، اسناد خود را از محمد بن موسی بن أبومریم صاحب لولو از أبان در روایت کتاب مُتَّصل می نماید.
و ابن ندیم در «فهرست»، تصنیف أبان را در قرائت ذکر نموده است و گفته است: او کتاب لطیفی در مَعانی قرآن دارد، و کتاب القِراءه،و کتابی از اصولِ روایت بنا بر مذهب شیعه تصنیف نموده است – انتهی .
پس از أبان، حَمْزَهُ بْنُ حَبیب که یکی از قرّاء سَبْعَه می باشد، کتاب قرائت را تصنیف نمود. ابن ندیم گوید: کتاب القراءه از حمزه بن حبیب می باشد، و او یکی از هفت قاری از اصحاب امام صادق است – انتهی . و شیخ أبوجعفر طوسی در کتاب «رجال» وی را در اصحاب امام صادق علیهالسّلام أیضاً ذکر کرده است. و به خطّ شیخ شهید محمّد بن مَکَّی ، از شیخ جمال الدّین: احمد بن محمد بن حَدَّاد حِلِّی این عبارت زیر یافت شده است: کسائی قرآن را بر حمزه قرائت نمود، وحمزه بر ابوعبدالله امام صادق، و او بر پدرش، و پدرش بر پدرش، و وی بر پدرش، و او بر علی بن أبیطالب امیرالمومنین: قرائت کرده است.
حمزه همچنین قرآن را بر أعْمَش و بر حُمْرَان بْن أعْیَن که هر دوی ایشان از شیوخ شیعه بودهاند قرائت نموده است، و سابقه ندارد که: پیشتر از أبان و حمزه احدی در قرائات تصنیفی به عمل آورده باشد، به سبب آنکه ذهبی و غیر او از کسانی که در طبقات قرّاء چیزی نگاشتهاند همگی تصریح کردهاند بر آنکه اوَّل کس که در قرائات تصنیف نموده است أبوعُبَید قاسم بن سلاّم متوفّی در سنه 224 بوده است و شکّ نیست که أبان بر او تقدّم دارد، زیرا ذهبی در «میزان»، و سیوطی در «طبقات» تصریح کردهاند که: او در سنه 141 وفات یافته است. بنابراین، او بر أبوعُبَید، هشتاد و سه سال مقدّم می باشد. و همچنین حمزه بن حبیب، چرا که تنصیص کردهاند که: وی در سنه هشتاد متولّد گردید، و در سنه 156 و یا 154، و یا 158، که این احتمال اخیر غلط است بدورد حیات گفت.
در هر حال، شیعه اوَّلین کسانی هستند که در قرائت تصنیف کردهاند، و این مطلبی نیست که بر همچون حافظ ذهبی ، و حافظ شام: سیوطی پنهان باشد، لیکن چون آنان خواستهاند از اوَّلین مصَنِّف در قرائات از اهل سنَّت یاد کنند، نه به طور اطلاق، بدان گونه تَمَشِّی نمودهاند.
و از آنان که در تصنیف در قرائت شیعه بوده و بر أبوعبید سبقت دارند، جماعتی دگرند، مثل ابنسَعْدَان: أبی جعفر محمد بن سَعدان ضَریر (نابینا)، و مثل أبوجعفر محمّد بن حسن بن أبی ساره رَواسی کوفی استاد کسائی و فرّاء از خواصّ حضرت امام باقر علیهالسّلام، و مثل زید شهید، چرا که او صاحب قرائتی می باشد از جدّش امیرالمومنین که آن را عمر بن موسی رَجهی روایت نموده است.
در اوَّل کتاب قرائت زید گفته است: این قرائت را من از زید بن علی بن الحسین ابن علی بن أبیطالب: شنیدهام، و عالمتر به کتاب خدا از ناسخش و منسوخش، و مشکلش و اعرابش از وی ندیدهام. و کسانی که در امور گوناگون از مطالب و معانی قرآن تصنیف کردهاند و مقدّم بر همه بودهاند عبارتند از:
أبَانُ بْنُ تَغْلِب کتاب «مَعانی القرآن» را تصنیف کرد، و پیش از او احدی را نیافتم که چیزی نوشته باشد.
عبدالله بن عبدالرَّحمن أصَمّ مَسْمَعی بَصْری از شیوخ شیعه از اصحاب أبی عبدالله امام صادق علیهالسّلام اولین کسی است که کتابی در «ناسخ و منسوخ» تدوین کرد، و بعد از وی دارم بن قبیصه بن نَهْشَل بن مجمع أبوالحسن تمیمی دارمی از مشایخ صدر اوّل از شیعه بود، و وی عمر کرد تا حضرت امام رضا علیهالسّلام را ادراک کرد و در اواخر قرن دوم رحلت یافت. کتاب «الوُجُوهُ وَ النَّظائر»، و کتاب «النَّاسخُ و المنسوخُ» از اوست. آن دو نفر را نجاشی در ترجمه وی در فهرست أسماء مصنِّفین از شیعه ذکر کرده است. و پس از آن دو، در این باره حسن بن علی بن فَضَّال که از اصحاب امام علی بن موسی الرّضا علیهالسّلام بود تصنیف کرد، و او در سنه دویست و بیست و چهار وفات کرد. و دیگر شیخ أعظم احمد بن محمد بن عیسی أشْعَری قمّی از اصحاب امام رضا، و وی حیات داشت تا حضرت امام أبومحمد حسن عسکری را ادراک نمود.
اوَّلین کس که در نوادر قرآن تصنیف کرد، علی بن حسین بن فَضَّال یکی از شیوخ شیعه در قرن سوم بود. ابن ندیم در «فهرست» گفته است: و کتاب شیخ علی ابن ابراهیم بن هاشم در نوادر قرآن، و وی شیعی بوده است، و کتاب علی بن حسن ابن فَضَّال از شیعه، و کتاب أبونصر (ابونضر – ظ) عیَّاشی از شیعه بوده است – انتهی .
اوَّلین کس که در مُتَشَابِهُ الْقُرْآن تصنیف کرده است، حمزه بن حبیب زَیَّات کوفی ، از شیعیان ابوعبدالله امام صادق و از اصحاب او بوده است. وی در سنه یکصد و پنجاه و شش در حُلْوان بدرود زندگی گفته است.
اوَّلین کس که در مَقْطُوعُ الْقُرْآن و مَوْصُولُهُ تدوین کرده است، شیخ حمزهبن حبیب است، و او را محمد بن اسحق معروف به ابنندیم در «فهرست» ذکر کرده است.
اوَّلین کس که برای مُصْحَف نقطه گذاری کرد و اعراب داد و آن را از تحریفی که در اکثر کتب راه یافته است محفوظ داشت، أبُوالاسْوَد دُئَلی بود، و در بعضی از کتب آمده است: شاگرد او یحیی بن یَعْمُر عُدْوانی بود، و قول اوَّل أصحّ می باشد. و هر کدام درست باشد بالاخره فضیلت و برتری از شیعه است. زیرا که هر دوی آنان به اتّفاق جمیع آراء شیعه بودهاند.
اوّلین کس که در مَجازُ القُرْآن تصنیف کرد، فَرّاء: یحیی بن زیاد متوفّی در سنه دویست و هفت بوده است. وی از أئمّه علم نحو بوده است، و مولی عبدالله أفندی در «ریاض العلماء» تنصیص نموده است که: او از شیعه امامیّه بوده است، و پس از آن گفته است: گفتار سیوطی که فرّاء میل به مذهب اعتزال داشته است، شاید ناشی از خلط اکثر علماء جمهور و عامّه میان اصول شیعه و اصول اعتزال باشد، وگرنه او شیعی امامی است – انتهی .
درباره مجازات قرآن جماعتی تصنیف کردهاند، و بهترین آنها کتاب «مَجازات القُرْآن» سید شریف رَضی موسوی برادر سید مرتضی می باشد.
اوَّلین کس که در مثالهای قرآن تصنیف نموده است، شیخ جلیل محمد بن محمد بن جُنَید است. ابن ندیم در «فهرست» در آخرین تسمیه کتب مولَّفه در علوم و معانی مختلفه قرآن بدین عبارت گویاست: «کتابُ الامْثَال» از ابن جُنَید می باشد – انتهی . و من برخورد نکردهام به کسی که قبل از او مثل آن را تصنیف کرده باشد.
اوّلین کس که در فضائل قرآن تصنیف کرده است، اُبَیُّ بْنُ کَعْبِ أنْصاری صحابی است. ابنندیم در «فهرست» بر آن نصّ دارد. و گویا جلالالدّین سیوطی بر تقدّم اُبَیّ در این باره اطّلاع پیدا ننموده است، و گفته است: اوَّلین کسی که در فضائل قرآن تصنیف نموده است، امام محمد بن ادریس شافعی متوفّی در سنه دویست چهار می باشد .
سید علی بن صدرالدّین مَدَنی صاحب «سلافه العَصْر»، در کتاب طبقات خود یعنی کتاب «الدَّرَجَاتُ الرَّفِیعَهُ فی طَبَقاتِ الشِّیعَه» تنصیص بر تشیّع اُبَیّ بْنُ کَعْب دارد. و أدلّه و شواهد بسیار بر تشیّع وی اقامه فرموده است. و من نیز بیشتر از أدلّه و شواهد وی در کتاب أصل: «تأسیس الشِّیعه لعلوم الإسلام» از نزد خود بر آن افزودهام.
و اوَّلین کس که در أسْباع قرآن (أجزای آن) کتاب تصنیف کرد، و در حدود و مواضع آیات آن کتاب نگاشت حمزه بن حبیب کوفی زَیّات (روغن فروش و یا روغن گیر) بود. وی یکی از قرّاء سبعه از شیعه می باشد، همچنانکه تنصیص بر این معنی از مشایخ گذشت. کتاب «أسْباع القرآن» و کتاب «حُدُود آیِ الْقُرْآن» را ابن ندیم در «فهرست» برای همین حمزه مذکور ذکر نموده است.
عبدالله بن عبَّاس، اوَّلین کس می باشد که از شیعه، إملاء تفسیر قرآن را کرده است. جمیع علمای ما نصّ بر تشیّع او کردهاند، و در احوال وی ترجمه نیکوئی سیّد در کتاب «الدَّرجات الرَّفیعه فی طَبَقات الشِّیعه» ذکر کرده است. وی در سنه 67 در طائف وفات یافت، و چون مرگ وی در رسید گفت:
اللَّهُمَّ إنِّی أتَقَرَّبُ إلَیْکَ بِوَلائی لِعَلِیِّ بْنِ أبِیطَالِبٍ علیهالسّلام. «بار پروردگارا! من حقّاً به ولائی که از علی بن أبیطالب علیهالسّلام دارم به تو تقرّب می جویم!»
جابر بنُ عَبْدِاللهِ أنْصاری صحابی و وی از طبقه نخستین از مفسّرین است که أبوالخیر ذکر کرده است. فضل بن شاذان نیشابوری که از صحابه حضرت امام رضا علیهالسّلام می باشد گوید: جابر بن عبدالله أنصاری سلاماللهعلیه از جمله سابقینی است که به امیرالمومنین علیّ بن ابیطالب علیهالسّلام بازگشتهاند. و ابنعُقْدَه جائی که منقطعین به سوی اهل بیت را ذکر کرده است، آورده است. وی در مدینه بعد از سنه هفتاد از هجرت فوت کرد، و نود و چهار سال عمر نمود.
اُبَیُّ بْنُ کَعْب سَیِّد الْقُرَّاء او را از طبقه اوَّلین مفسّرین از صحابه شمردهاند. و همان طور که دانستی از شیعیان بوده است. ترجمه احوال وی در «الدرجات الرّفیعه فی طبقات الشِّیعه» آمده است.
و بعد از این طبقه صحابه، مفسّرین شیعه که از تابعین می باشند عبارتند از:
سعید بنُ جُبَیر أعلم تابعین در تفسیر به گواهی قتاده همان طور که در «إتقان» ذکر کرده است، و گذشت ذکر او و تشیّع او.
یحیی بن یَعْمُر تابِعی أحد أعلام شیعه در علم قرآن. ابن خَلَّکان گفته است: وی یکی از قرّاء بصره بوده است، و عبدالله بن اسحق قرائت را از وی أخذ نموده است. او عالم بود به قرآن کریم، و نحو، و لغات عرب. نحو رااز أبُوالاسْوَد دُئَلی فرا گرفت. و از شیعیان طبقه نخستین بود که قائل به تفضیل اهل بیت بدون تنقیص ارباب فضل از غیرشان بودهاند .
أبو صالح که مشهور به کنیه خود می باشد. وی شاگرد ابنعباس است در تفسیر. نامش میزان بَصْری تابعی شیعی است. بر تشیّع و وثاقت او شیخ مفید: محمد بن محمد بن نُعْمان در کتاب «الْکَافِئَهُ فِی إبْطَالِ تَوْبَهِ الْخَاطِئَه» بعد از نقل حدیثی از او از ابنعباس گواهی و تنصیص نموده است. أبوصالح بعد از سنه یکصد وفات یافت.
طاووسُ بْنُ کیسان أبوعبدالله یَمانی ، علم تفسیر را از ابن عباس أخذ کرده است. و به طوری که در «اتقان» آمده است: شیخ احمد بن تیمیّه او را از أعلم مردم در علم تفسیر شمرده است. ابن قُتَیبه در کتاب «معارف» تصریح به تشیّع او نموده است. در کتاب «معارف» طبع مصر در صفحه 206، ابن قُتَیْبه گوید: شیعه عبارتند از حارث أعْوَر، و صَعْصَعَهُ بْنُ صُوحان،و أصْبَغُ بْنُ نُبَاتَه،و عَطِیَّه عَوْفی ،و طاووس، و أعْمَش.
طاووس در مکّه سنه یکصد و شش وفات کرد، و از منقطعین به امام علی بن الحسین علیهماالسلام بود.
أعْمَش کوفی : سلیمانُ بْنُ مَهْرَان أبومحمد أسدی ، و گذشت که ابنقتیبه، و شهرستانی ، نصّ بر تشیّع او نموده بودند، و از علماء ما شیخ شهید ثانی زین الدّین در حاشیه «خلاصه»، و محقّق بهبهانی در «تعلیقه»، و میرزا محمد باقر داماد در «رَواشِح» تصریح بدین مطلب دارند.
سعید بن مُسَیِّب از امیرالمومنین علیهالسّلام و ابن عباس أخذ نموده است. او دستپرورده امیرالمومنین علیهالسّلام می باشد. همیشه با آنحضرت مصاحبت داشته ومفارقت نمی نمود و در تمام جنگهایش حضور داشت. و همان طور که در جزء ثالث کتاب «قربالاءسناد» حِمْیَری وارد است: حضرت امام صادق و امام رضاعلیهماالسلام بر تشیّع وی تنصیص نمودهاند. او امام قُرّاء در مدینه بود.
از ابنمداینی نقل شده است که گفته است: من در میان تابعین به گسترش علم او احدی را نمی شناسم. بعد از سنه نود در هنگامی که عمرش به هشتاد سال می رسید بدرود حیات گفت.
أبوعبدالرَّحمن سُلَمی شیخ قرائت عاصِم است. ابن قُتَیْبه گوید: او از اصحاب علی علیهالسّلام بوده است. و از استادان و معلّمان قرائت قرآن بود، و فقه را از او أخذ می کردهاند.
و من می گویم: ابو عبدالرَّحمن سُلَمی قرآن را بر امیرالمومنین علیهالسّلام خوانده است و از او تعلیم یافته است، به طوری که در «مجمع البیان» طبرسی وارد می باشد. و شیخ بَرْقی در کتاب «رجال»، او را از خواصّ علی بن أبیطالب علیهالسّلام در میان طائفه مُضَر دانسته است. مرگش بعد از سنه هفتاد بود.
سُدِّی کبیر صاحب تفسیری که ذکرش گذشت.
محمد بن سائب بن بِشر کَلْبی صاحب تفسیری که ذکرش أیضاً گذشت.
حُمْرَان بنُ أعْیَن، برادر زُرَارَه بْن أعْین کوفی مولی آلشیبان از أئمّه قرآن می باشد. وی از حضرت امام زین العابدین و حضرت امام باقر علیهماالسلام اخذ کرده است، و پس از سنه صد رحلت یافت.
أبَانُ بنُ تَغْلِب که ذکرش گذشت، و در هر فنّی جلودار و معلّم بود. وی قرائت قرآن را از أعْمَش که وی از اصحاب امام سجّاد: علی بن الحسین، و امام باقر علیهماالسلامبود اخذ کرده است. وفاتش در سنه 141 می باشد.
عاصم بن بهدلَه یکی از قرّاء سَبْعه می باشد که قرآن را بر أبو عبدالرّحمن سُلَمی قاری ، و او بر امیرالمومنین علیهالسّلام قرائت نموده است. و بدین جهت است که قرائت عاصِم در نزد علمای ما محبوبترین قرائتها به حساب می آید. بر تشیّع او شیخ عبدالجلیل رازی متوفّی در سنه 556 در کتاب خود: «نَقْضُ الْفَضَائح» تنصیص کرده است، و تصریح کرده است که او مقتدای شیعه بوده است.
عاصم در سنه یکصد وبیست و هشت در کوفه وفات کرد، و بعضی گفتهاند: در سماوَه در حالی که اراده رفتن به شام را داشت رحلت نمود، و در آنجا مدفون گردید. وی مانند أعْمَش نابینا بود، و بر تشیّع وی قاضی نورالله مرعشی در «مجالس المومنین» تصریح کرده است.
این جماعت را که ذکر کردیم در طبقات صحابه و تابعین، از استادان قرآن بهشمار می آیند.
و امّا پس از این طبقه که تابعین تابعین می باشد، اهمِّ آنها عبارتند از:
أبو حَمْزَه ثُمالی : ثَابِتُ بنُ دینَار شیخ شیعه در کوفه. ابنندیم در «فهرست» خود گوید: کتاب تفسیر أبی حمزه ثُمالی . وی از اصحاب امام علی بن الحسین، و از نجباء و ثِقات بوده است، و با امام محمد باقر أبوجعفر مصاحبت داشته است- انتهی . أبوحمزه در سنه یکصد و پنجاه رحلت نمود.
أبوبصیر یحیی بن قاسم أسدی مُقَدَّم در فقه و تفسیر بوده، و دارای مصنَّف معروفی بوده است. نجاشی او را ذکر کرده است، و اسناد روایتی خود را به تفسیر وی متّصل ساخته است. أبو بصیر در زمان حیات حضرت امام صادق علیهالسّلام بدرود زندگی گفت. و رحلت آن حضرت در سنه 148 می باشد.
بَطائنی : علی بن سالم معروف به ابن أبی حمزه أبوالحسن کوفی مولی أنصار. او دارای کتاب تفسیر قرآن می باشد. و در آن کتاب از امام ابوعبداللهصادق و امام ابوالحسن موسی کاظم، و أبو بصیری که ذکرش گذشت روایت می کند.
حَصِینُ بنُ مُخارق: أبوجُنادَه سَلُولی . ابن ندیم گفته است: وی از شیعیان متقدّمین می باشد، و دارای کتاب «تفسیر»، و کتاب «جامع العلوم»، است – انتهی . نجاشی وی را ذکر کرده است، و کتاب «تفسیر»، و «قرائات»، و کتاب کبیری را از وی شمرده است.
کِسائی یکی از قاریان هفتگانه است. اموری در وی گرد آمده است: او در علم نحو عالمترین مردم، و در شناخت قرآن و غریب لغات از أوحدی مردم به شمار می رفت. ایرانی الاصل، و زادگاهش خاک عراق بوده است. من نام او را و دلائل تشیّع او را در کتاب «تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام» ذکر کردهام. وی در ری ، و یا در طوس،در هنگامی که در مصاحبت هارونالرَّشید بود در سنه189، و یا در سنه183، و یا در سنه 185، و یا در سنه 193، که أصحّ این تواریخ نخستین آنهاست بمرد.
و بعد از این طبقه، طبقه دیگر می باشند. در اینجا مرحوم صدر مفصَّلاً ترجمه احوال آنان و تصنیف و تدوینشان را در علوم مختلفه قرآن از شیعیان، از ابنسَعْدان ضَریر: أبو جعفر محمد بن سَعدان بن مُبَارک کوفی ، تا نُعْمانی صاحب تفسیر معروف، و محمد بن عباس بن علی بن مَرْوان معروف به ابنحَجَّام یکایکشان را ذکر می نماید، و سپس می فرماید: و از این به بعد کسانی که در علوم متنوّعه و مختلفه قرآن تصنیف کردهاند، جماعتی هستند که از ایشان است:
محمد بن حسن شَیْبان، شیخ شیخ مفید. وی کتاب «نهج البیان عن کشف مَعانی القرآن» را تدوین کرد، و تعداد علوم وارده در قرآن را به شصت نوع تقسیم کرد. این کتاب را به نام مُسْتَنْصِر خلیفه عباسی تصنیف نمود، و سیدمرتضی در کتاب «محکم و متشابه» خود از این کتاب نقل می کند.
و شیخ مفید: محمد بن محمد بن نُعْمَان، معروف در عصر خودش به ابْنُ الْمُعَلِّم. او شیخ شیعه و صاحب کرسی بود. دارای مصنَّفاتی می باشد که در فهرست مُصَنَّفاتش مذکور است. از جمله کتاب «الْبَیَانُ فِی أنْوَاعِ عُلُوم الْقُرْآن». در محرّم از سنه چهار صد و نه ارتحال نمود. این مطلب را از شیخ مفید، ما از خطیب در «تاریخ بغداد» نقل نمودیم.
و محمد بن احمد بن ابراهیم بن سلیم أبی الفَضْل صَوْلی جُعْفی کوفی . معروف به صابُونی صاحب کتاب «الْفَاخِرُ فِی اللُّغَه» دارای کتاب تفسیری است به نام «مَعَانِی تَفْسیرِ الْقُرْآنِ وَ تَسْمِیَهُ أصْنَافِ کَلاَمِهِ الْمَجِید». وی از مشایخ اصحاب ما شیعه امامیّه می باشد. در مصر سکونت گزید، و همانجا در سنه سیصد رحلت نمود.
اوَّلین تفسیری که تدوین شده و جامع جمیع انواع علوم قرآن بوده است، عبارت است از: کتاب «الرَّغیبُ فِی عُلُوم القُرآن» و آن تصنیف أبوعبدالله محمد بن عُمَر واقِدی می باشد. ابن ندیم نصّ بر تشیّع او کرده است.
پس از آن کتاب «التِّبْیَانُ الْجَامِعُ لِکُلِّ عُلُوم القُرآن» در ده مجلّد بزرگ تصنیف شیخ الطَّائفه: أبوجعفر محمد بن الحسن بن علی طوسی شیخ شیعه، تولّدش در سنه 385، و در نجف اشرف در سنه 460 رحلت یافت. در ابتدای تفسیرش گفته است: او اوَّلین کسی است که آن را جمع کرده است.
و کتاب «حقایق التَّنْزِیلِ و دَقَایِقُ التَّأوِیلِ»، و آن در ضخامت و کبر حجم همچون «تفسیر تبیان» می باشد. مُصَنِّف آن سید شریف رضی برادر سید مرتضی است. در این تفسیر از غرائب قرآن، و عجائبش، و خفایایش، و غوامضش پرده برداشته، و مشکلات اسرار و دقایق اخبارش را واضح و مبیَّن نموده است.. در حقایق آن تحقیق به عمل آورده، و در تأویلات آن دقت نموده است. به طوری که کسی در این گونه تعبیر و تفسیر بر وی سبقت نگرفته است، و طائر بلند پرواز اندیشه احدی به اطراف آن حریم منیع پرواز نتوان نمود. ولیکن جامع جمیع علوم قرآن نیست.
سید رضی دارای کتابی می باشد به نام «الْمُتَشَابِهُ فِی الْقُرْآن»، و کتابی به نام «مَجَازات القرآن». باید دانست که: عمر او از چهل و هفت سال تجاوز نکرد و در سنه 406 ارتحال یافت.
و تفسیر «رَوْضُالْجِنَانِ وَ رَوْحُ الْجَنَانِ فی تفسیرالقرآن»، در بیست جزء، تصنیف شیخ امام مقتدای شیعه: أبوالفتوح رازی حسین بن علی بن محمد بن احمد خُزاعی رازی نیشابوری می باشد. وی پس از قرن پنجم بدرود حیات گفت. و این جامعِ تفسیری از جامع «تبیان» شیخ طوسی متأخّر است.
و کتاب «مجمع البیان فی علوم القرآن» در ده جزء تصنیف شیخ امین الدّین أبوعلی : فَضْلُ بْنُ حَسَنِ بنِ فَضْلِ طبرسی متوفَّی در سنه پانصد و چهل می باشد. جامعی است که شامل تمام آنچه نیاوردهاند می باشد، ولیکن خود در اوّل تفسیر تصریح کرده است که در آن، عیال و ریزهخوار «تبیان» شیخ طوسی می باشد.
و «خُلاَصَهُ التَّفاسیر» در بیست جلد تصنیف شیخ قطب الدِّین راوَنْدی است، که مشحون است از حقایق و دقایق، و از بهترین تفاسیر متأخّره از شیخ أبوجعفر طوسی محسوب می شود.