مقالات

عدم تحریف قران از نگاه آیت الله خمینی

سر آغاز شیعه امامیه، از آغاز نضج و شکل‏گیری، مورد هجوم و حمله هایی بی شمار بوده است. این حلمه‏ها گاه به صورت بر خورد فیزیکی(کشتار، آتش زدن خانه‏ها و کتابخانه‏ها، مصادره اموال و کوچ اجباری) و گاه به شکل ایراد تهمت‏ها و سخنان دروغ به ساحت شیعه بوده است/تهمت تحریف قرآن به شیعه یکی از پیرایه هایی که مخالفان مکتب تشیع، از روی نادانی و غرض ورزی به شیعه نسبت داده‏اند، تهمت<اعتقاد به تحریف قرآن» است. این سخن به دور از حقیقت که از سوی برخی علمای عامه (1)به ما نسبت داده شد، فقیهان و عالمان شیعی را بر انگیخت تا در دفاع از حقیقت و اظهار واقعیت، کتاب‏های فراوانی بنگارند(2)و بحثی را به این مهم اختصاص دهند.(3)منشأ این انتساب شاید منشأ این انتساب بی جا، وجود چند دسته روایاتی است که عبارت اند از: 1. اخبار دل بر معنی تفسیر و تأویل آیات؛2. اخبار دال بر تحریف و تغییر معنای آیات؛3. روایاتی که شأن نزول آیات را می گویند؛4. روایات تطبیق مصادیق؛5. روایات اختلاف قرائت آیات؛6. آیات راجع به ذکر مراد و مقصود خداوند؛7. نقل هایی از کتب غیر مستند که بطلان آنها واضح است(مثل: سورْ الولایْ که از<دبستان المذاهب» نقل کرده‏اند؛8. روایات متعارض و متناقض؛9. آیات ناسخ و منسوخ؛10. اخبار ضعیف و مرسل و معرض عنه(که راویان آنها از مردمان غالی و فاسد المذهب اند) که بسیاری از آنها از کتاب‏های غیر موثق و ضعیف و مشکوک و مجهول المؤلف و موضوع و مقطوع الاسناد نقل شده است و شبیه آنها را - و حتی بیشتر - در کتاب‏های اهل سنت بسیار می بینیم.(4)علاوه بر این، وجود تعدادی روایات ضعیف، هیچ گاه دلیل بر اعتقاد مصنفین و کل شیعیان نمی‏تواند باشد، همان گونه که وجود روایات حشویه در کتاب‏های تفسیری اهل سنت، نمی‏تواند دلیل بر اعتقاد همه آنان بدین دروغ باشد/اما از آنجا که برخی از اخباری‏های شیعه - که با حسن ظن خود به هر حدیثی عمل می کنند و اسناد آن را در نظر نمی‏گیرند و تمام احادیث کتب اربعه و حتی غیر آن را صحیح و قابل عمل می دانند - به دلیل وجود این روایات در جوامع حدیثی، ادعای تحریف قرآن به تغییر و نقصان کرده‏اند - همان گونه که برخی از عالمان اهل سنت بدین مطلب رضایت داده و در اثبات آن کتاب نگاشته‏اند - (5)و ظواهر کتاب را از حجیت ساقط دانسته و آن را قابل عمل ندانسته‏اند.(6)کلام محقق خراسانی مرحوم محقق خراسانی - قدس سره - در بحث از حجیت ظواهر، ادعای وقوع تحریف - به تغییر و نقصان - را در عمل به ظواهر قرآن مضر ندانسته و در عین حال دیدگاه خویش را این گونه بیان داشته است:ادعای علم اجمالی به وقوع تحریف در قرآن مجید - به کمی و کاستی یا به تغییر و تبدیل - اگر چه بعید نیست، همان گونه که بعضی از احادیث بدان شهادت می دهد و اعتبار عقلی هم آن را تأیید می کند - الا اینکه تحریف مانع از حجیت ظواهر کتاب نیست. چون ما علم به وقوع خلل در ظواهر به سبب تحریف نداریم(زیرا ممکن است این تحریف ادعایی در فضایل و مواعظ و تواریخ امم سابقه بوده باشد/)دیدگاه امام خمینی در عدم تحریف قرآن حضرت امام خمینی، همگام با دیگر علما و مراجع تقلید شیعه به انکار اکید این دروغ و تهمت به شیعه برخاست. معظم له نخستین بار در کتاب<کشف الاسرار»، به شرح نظریه خویش پرداخت و در پاسخ به این پرسش که: چرا در قرآن، نام علی علیه‏السلام و نص بر امامت ایشان نیامده است؟ می فرماید:<... ممکن بود در صورتی که‏[ نام‏] امام‏[ علی علیه‏السلام‏] را در قرآن ثبت می کردند آنهایی که جز برای دنیا و ریاست، با اسلام و قرآن سرو کار نداشتند و قرآن را وسیله اجرای نیات فاسده خود کرده بودند، آن آیات را از قرآن بردارند و کتاب آسمانی را تحریف کنند و برای همیشه قرآن را از نظر جهانیان بیاندازند و تا روز قیامت این ننگ برای مسلمانان و قرآن آنها بماند و همان عیبی را که مسلمانان به کتاب یهود و نصاری می گرفتند عیناً برای خود اینها ثابت شود...»(7)بنابر این اکنون که نام علی علیه‏السلام و امامتش در قرآن نیامده دیگر داعی برای تحریف قرآن وجود نداشته و قرآن به صورت اصلی خود به دست جهانیان رسیده است/دیگر بار امام در حاشیه‏اش بر کفایه، به تفصیل از این مطلب سخن گفته و فرموده است:<... ادعای وقوع تحریف در ظواهر قرآن هم از نظر صغری و هم از نظر کبری ممنوع است:اما از نظری صغری، به دلیل منع جدی وقوع تحریف در کتاب - همان گونه که مذهب محققین از عالمان شیعی و سنت است - و برای تفصیل بیشتر این مسأله به مقدمه تفسیر آلأ الرحمن(8)علامه شیخ محمد جواد بلاغی مراجعه نمایید/برای توضیح بیشتر می گویم: اگر کار تحریف قرآن، آن چنان باشد که مرحوم محدث نوری، صاحب فصل الخطاب(م 1320 ق) خیال کرده است - که کتاب هایش نه افاده علم می کند و نه موجب عمل است و تنها در آنها به ایراد روایات ضعیف، که اصحاب ما از آنها دوری جسته‏اند و محمدین سه گانه(شیخ کلینی، شیخ صدوق و شیخ طوسی) ساحت کتاب هایشان را از آن منزه داشته‏اند - پرداخته است، تازه این حال کتاب‏های روایی او - مانند: مستدرک الوسائل - است و از دیگر کتاب هایش که آکنده از قصه‏ها و - مانند: مستدرک الوسائل - است و از دیگر کتاب هایش که آکنده از قصه‏ها و داستان‏های عجیب و غریبی - که بیشتر به شوخی شبیه است تا جد و واقع - سؤال مکن. البته او - رحمه الله - مرد صالح متتبع و کوشش گری بود الا اینکه اشتیاق وی به گرد آوری اخبار ضعیف و داستان‏های عجیب و غریب و چیزهایی که عقل سلیم و طبع مستقیم قبول نمی‏کند در کتاب هایش بیش از کلام سودمند و نافع است. من از معاصرین وی - از مردان عاقل و بیدار - در شگفتم که چگونه غافل شدند و در برابر او موضع نگرفتند حتی وقع ما وقع و کتابی را نگاشت که آسمان‏ها بر آن گریستند و نزدیک بود از سنگینی آن زمین بلرزد و تکه تکه شود/خلاصه اگر امر این گونه بود که وی و اشباه و نظایرش می پنداشتند که قرآن مجید مشحون از ذکر ائمه اطهار و فضایلشان، و ذکر امیر المؤمنین و اثبات وصایت و امامتش بوده است، پس چرا به یکی از این آیات و براهین محکم الهی، امیر المؤمنین و فاطمه و حسن و حسین علیه‏السلام و سلمان و ابوذر و مقداد و عمار و سایر اصحاب - که هماره بر خلافت علی علیه‏السلام دلیل می آوردند و احتجاج می کردند - استدلال نکردند و احتجاج ننمودند؟ و چرا آنان به احادیث پیامبر روی می آورند و حال آنکه قرآن در میان ایشان بود؟ چرا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در حجْ الوداع از ابلاغ آیه تبلیغ:<یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک».(مائده، 5 / 67) بیم داشت؟ و چرا پیامبر به هنگام وفات به قلم و دوات - برای تصریح به اسم علی علیه‏السلام نیاز پیدا کرد؟ اینها نشان دهنده آنست که قرآن به همین صورت کنونی بوده و افزون بر این آیات، چیزی در آن نبوده است. خلاصه، فساد گفتار محدث نوری، بر هیچ عاقلی پوشیده نیست الا اینکه این گفتار سست و بی پایه علی رغم رأی علمای اسلام شایع و فراگیر شد؛ و اما از حیث کبری: به خاطر آنکه تحریف - اگر بر فرض محال واقع شده باشد - در غیر آیات الأحکام واقع شده است، در آن آیاتی که مخالف با اغراض فاسد خلفا و حکام بوده، تحریف واقع شده است و ادعای وقوع تحریف در خصوص آیات الأحکام، ادعای گزاف و بی دلیل است.»(9)حضرت امام در درس اصول نیز به طور مفصل بدین مسأله پرداخته و از جمله، فرموده است:<آن کس که بر عنایت مسلمانان به گرد آوری، حفظ و نگهداری قرآن کریم از حیث خواندن و نوشتن آگاه است، می داند که ادعای تحریف قرآن، ادعایی پوچ و باطل است و به روایاتی که برای این ادعا، تمسک کرده‏اند، یا اخباری ضعیف و غیر قابل استدلال است و یا روایات جعلی و بی اساس است و یا احادیث عجیب و غریبی است؛ و اما روایات صحیحه‏ای که مورد استناد قرار گرفته است، مربوط به تأویل و تفسیر آیات می باشد و اینکه تحریف در معانی قرآن واقع شده، نه در لفظ و عبارات آن. تفصیل این مسأله نیاز به تألیف کتابی در تاریخ قرآن دارد. خلاصه کلام آنکه:قرآن مجید، عین قرآن موجود است و از آن چیزی کم نشده و بر آن افزوده نشده است و اختلاف در قرائات نیز، امری جدید و ناشی از اختلاف در اجتهادات قرأ بوده و ربطی به عالم وحی ندارد....»(10)امام در جای دیگر می فرماید:ادعای تحریف قرآن، ناشی از اعتقاد به اخبار و روایاتی است که سندشان به برخی از غالیان و ضعیفان منتهی می‏شود. بعضی از آن روایات، دلالت بر این دارند که خلفای جور از قرآن، دو ثلثش را حذف کرده‏اند: ثلثی در مدح و فضایل اهلبیت علیه‏السلام و ثلث دیگر در سر زنش خلفای جور و باطل و تنها ثلثی از آن باقی مانده است.(11)یا اینکه می گویند، بیش از ثلث قرآن از میانه آیه مبارکه<و ان خفتم الا تقسطوا فی الیتامی فانکحوا ما طاب لکم من النسأ»(نسأ، 4 / 3) ساقط شده است.(12)یا آنکه نام امیر المؤمنین در بعضی از آیات، مذکور بوده است مثل آیه:<یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک»(مائده، 5 / 67) و اینک از آن ساقط شده است/با اینکه ما یقین داریم به اینکه این قرآن، همان است که بر قلب پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم بدون هیچ کاستی و افزونی، نازل شده است و این همان قرآنی است که در زمان پیامبر در دست مسلمانان بوده و آن را می خواندند و از بر می کردند. چگونه تحریف قرآن در آن زمان با شدت تعصب و غیر مسلمانان بر حفظ آن، امکان داشت؟ در حالی که بسیاری از ایشان حافظ قرآن بودند و در این امر و امثال آن - از نوامیس اسلامی - در کمال صلابت و استواری بودند/اما اینکه گفتند، نام علی علیه‏السلام در بسیاری از آیات قرآن مذکور بوده است. می گوییم: اگر این گونه بود، پس چرا پیامبر از تبلیغ این مطلب - با تصریح به آن در قرانی که در دست مسلمانان بود - واهمه داشت؟ ( تا خداوند به او با کریمه<و الله یعصمک من الناس»(مائده، 5 / 67) دلداری دهد/)اما این که گفتند: دو ثلث قرآن ساقط شده است، این از مطالب واهی و اغلاط واضح و روشن است و از بیانات گذشته ما نادرستی آن روشن می شود/و اما این که می گویند: بعضی از مصحف حضرت زهرا، از قرآن بوده است، این معارض با برخی اخبار است که دلالت بر این دارد که در مصحف حضرت، حرفی از قرآن نبوده است( و تنها اخبار از گذشته و آینده جهان بوده است.)(13)و ذکر<سورْ النور» از سوی برخی از ادعا کنندگان تحریف، از مطالب دروغ است. این سوره - با فریاد بلند - اعلام می دارد که از سنخ قرآن نیست و ساخته دست انسان است. چون این سوره مجعول، خالی از فصاحت و بلاغت و خارج از نظم قرآن مجید است و هیچ شباهتی به کلام خداوند متعال ندار... .»(14)خلاصه این که امام خمینی با قاطعیت تمام، از کرامت قرآن و ساحت قدس آن دفاع می کرد و بر آنان که نسبت تحریف بدان می دادند سخت می تاخت و از آنان بیزاری می جست، (15)تا روزی که موفق شد علاوه بر دفاع لفظی از کیان قرآن، به جهاد و مبارزه در راه احیای قرآن بپردازد و حکومت اسلامی را بر پایه احکام نورانی قرآن در کشور اسلامی مان بنیاد نهد/ ناصرالدین انصاری قمی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا