علوم قرآنی

چرا مردم عرب با این که عربزبان بودند نتوانستند مانند قرآن بیاورند؟

چرا مردم عرب با این که عربزبان بودند نتوانستند مانند قرآن بیاورند؟

قرآن از چند جهت معجزه است که با توجه به این جهتها، کسى نمیتواند کلامی مانند قرآن بیاورد؛ به عنوان نمونه یکى از جهتهاى آن، معجزه ادبى قرآن است؛ یعنى قرآن از نظر زیبایى و دلربایى به گونهاى است که هیچکس، چه عرب و چه غیر عرب نمیتواند مانند آن را بیاورد. حالا براى این که مطلب روشنتر شود مثالى میزنم.
میدانید که حافظ شیرازى یکى از بزرگترین شاعران ایرانى است که بهترین شعرها را سروده است. اگر از خود حافظ بپرسیم؛ جناب حافظ تو چه کردهاى که شعرهایت آن قدر زیبا است که هیچ شاعرى ـ فارس زبان و غیر فارس – نتوانسته است به زیبایى شعرهاى تو بسراید؟ میدانى پاسخ او چیست؟ خودش علت موفقیتهایش را چنین مینویسد:
«هرچه دارم همه از دولت قرآن دارم.»
و در شعر دیگرى به ما نصیحت میکند که اگر میخواهیم به آنچه مقصود و مطلوب ماست دسترسى پیدا کنیم، باید دست به دامن قرآن بزنیم.
مهرت رسد به جانان گر خود بسان حافظ***قرآن زبر بخوانى با چارده روایت
اگر حافظ با مراجعه به قرآن و دقت در نکتههاى دقیق قرآنى به جایى رسیده است که کسى تاکنون نتوانسته به خوبى شعرهاى این حافظ قرآن، غزل بسراید چگونه ممکن است یک نفر که عربى میداند معجزه کند و قرآنى بیاورد؟ وانگهى قرآن نثر معمولى نیست تا نویسندهاى بتواند نثرى مانند آن بنویسد؛ چنان که شعر هم نیست تا شاعرى بتواند مانند آن تقلید کند و شعر بسراید، بلکه داراى نظمی نو و جدید است که با نظم و روش شناخته شده در عرب و غیر عرب متفاوتاست.
تمام آنچه نوشتم تنها با توجه به اعجاز ادبى قرآن است در حالى که قرآن از چندین جهت معجزه است و فضایل قرآن آن قدر زیاد است که به راستى باید گفت:
کتاب فضل تو را، آب بحر کافى نیست***که تر کنى سر انگشت و صفحه بشمارى

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا