معارف اسلامی

تفاوت های طبیعی انسان ها، و عدل الهی

چگونه تفاوت های طبیعی انسان ها در زیبایی، سلامت و توانایی ها و… با عدل الهی در آفرینش سازگار است؟!

اولا: یکی از لوازم و ویژگی های نظام احسن، وجود تفاوت در استعداد و توانایی ها و ظاهر مخلوقات است. اگر انسان ها همانند بودند، هرگز زندگی اجتماعی که کمال محسوب می شود، ادامه نمی یافت و مشکلات عدیده ای را در پی داشت. چرا که افراد انسان باهم یک درخت بزرگ و بارور را تشکیل می ‏دهند که هر دسته بلکه هر فردى رسالت خاصى در این پیکر بزرگ بر عهده دارد، و متناسب‏ آن دارای ویژگی هایی است.
ثانیا: در میان افراد بشر یک سلسله تفاوتهاى مصنوعى نیز وجود دارد که یا نتیجه مظالم و «ستمگرى» بعضى از انسانها نسبت به بعض دیگر است، یا حاصل «سبک زندگی» انسان و نحوه تعامل او با طبیعت و سایر انسان ها است. مسلما این تفاوت ها را به حساب دستگاه آفرینش نمی ‏توان گذارد.
ثالثا: هیچکدام از تفاوتهای طبیعی، مانع رشد و کمال نمی گردند. در قیامت نیز بر اساس توانایی انسانها حکم خواهد شد. از دید قرآن آنچه سعادت ابدی را در پی دارد تقوا و عمل صالح می باشد و آنچه به اقتضای حکمت الهی سبب فضیلت و برتری برخی از افراد شده، وسیله امتحان است و مسئولیّت ایشان را سنگین تر خواهد کرد.

خداوند جهان آفرینش را به بهترین وجه خلق کرده است:
یکی از مهمترین سوالات در بحث عدل الهی، بحث تفاوت در خلقت است. براستی، چرا بعضی زیباتر آفریده شده اند؟ یا برخی صاحب استعداد و توانایی های سرشار می باشند و یا از سلامت کامل برخوردارند؛ امّا عدّه ای دیگر از این نعمت ها مانده محروم اند! آیا این با اصل عدالت سازگار است؟
قبل از پاسخ، شایسته است بدانیم که خداوند جهان آفرینش را به بهترین وجه خلق کرده است. به عبارتی، نظام آفرینش همان نظام احسن است؛ چنانکه در آیه 7 سوره سجده می خوانیم: (خدا کسى است که هر چه را آفرید، به نیکوترین وجه آفرید)؛ «الَّذِی اَحْسَنَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلَقَهُ».
اگر به وجود یک انسان نگاه کنیم و هر یک از دستگاه هاى بدن او را در نظر بگیریم، می‏ بینیم از نظر ساختمان و حجم، وضع سلولها و طرز کار آنها، درست آنگونه آفریده شده که بتواند وظیفه خود را به نحو احسن انجام دهد، و در عین حال آن چنان ارتباط در میان اعضاء قرار داده که همه بدون استثناء روى یکدیگر تاثیر دارند، و از یکدیگر متاثر می ‏شوند.(1) در کنار این همه کمالات و استعدادهایی که به انسان داده شده است تفاوت هایی نیز وجود دارد که یا در آن حکمتی نهفته است و یا نتیجه نحوه عملکرد و سبک زندگی و تعاملات انسانها با یکدیگر می باشد. در این صورت نباید این تفاوت ها را به حساب دستگاه آفرینش و عدل الهی گذاشت.
در عین حال برای روشن شدن این مساله سرمنشاء و حکمت برخی از تفاوت ها را بررسی می کنیم.

تفاوت هایی که انسان در آن نقشی ندارد:
برخی از تفاوت های انسانی، تفاوت های طبیعی ـ خدادادی ـ می باشند که انسان در آن نقشی ندارد امّا بخاطر مصالحی لازم بوده که این تفاوتها در خلقت انسان لحاظ گردد. سرچشمه این تفاوت ها طبق بیان امام علی(علیه السلام) که می فرماید: «اِنَّمَا فَرَّقَ بَیْنَهُمْ مَبَادِئُ طِینِهِم‏»؛ (آنچه بین آنها ایجاد تفاوت کرده آغازهاى سرشت آنهاست‏)، چیزی جز طینت و سرشت انسان نیست.(2) اگر قرار باشد اینگونه تفاوت های طبیعی در انسان ها وجود نداشته باشد و همه انسانها یک شکل و با ویژگی های یکسان خلق شوند، هرگز حیات و زندگی اجتماعی که کمال انسان محسوب می شود ادامه پیدا نمی کرد و مشکلات عدیده بیشتری را در پی داشت.
انسان ها در یک جامعه مانند هر یک از اعضای بدن یک انسان، یا اجزاء یک درخت، یا یک بوته گل می باشند که با توجّه به هر نقشی ویژگی های متفاوتی دارند.
آیا قدرت مقاومت و استعداد ریشه درخت می‏ تواند با گلبرگ شکوفه‏ های آن برابری کند؟
و یا استخوان پاشنه پا با پرده ‏هاى ظریف شبکیه چشم از هر نظر یکسان باشند؟!
فرض کنید کره زمین از چند میلیون انسان همانند و هم ذوق و هم فکر و همسان از هر نظر، پر شده بود! آیا آن وقت زندگی خوبى نصیب انسان می شد؟ مسلماً نه. بلکه انسان در جهنّمی گرفتار شده بود که همه در آن در زحمت بودند، همه به یکسو حرکت می ‏کردند، همه یک چیز می‏ خواستند، همه یک پست می‏ پسندیدند، همه یک نوع غذا را دوست داشتند، و همه خواهان یک شغل بودند. در چنین جامعه ای مشکلات عدیده ای دامنگیر زندگی انسان خواهد شد. تنها در صورتی که ظاهر همه افراد یکسان بود، ـ در صورت وقوع جرم ـ مجرم از غیر مجرم شناخته نمی شد و … . (تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل)
بنابراین، تفاوت در استعدادها و صورت و سیرت، براى حفظ نظام جامعه و حتّى براى پرورش استعدادهاى مختلف، نهایت لزوم را دارد.(3)
افراد انسان باهم یک درخت بزرگ و بارور را تشکیل می ‏دهند که هر دسته بلکه هر فردى رسالت خاصى در این پیکر بزرگ بر عهده دارد، و متناسب‏ آن دارای ویژگی هایی است.
البته هرچند بر اساس حکمت گفته شده در حفظ نظام جامعه، ناگزیر هر یک از افراد یک جامعه برتری و فضیلت و تفاوتی نسبت به یکدیگر دارند، امّا آنچه سبب فضیلت و برتری برخی از افراد شده مسئولیّت ایشان را سنگین تر خواهد کرد. به همین دلیل در قرآن کریم این تفاوتها وسیله آزمایش شمرده شده است و در آیه 165 سوره انعام می فرماید: (و بعضى از شما را بر بعض دیگر درجاتى برترى داد تا به وسیله این مواهب و امکاناتی که در اختیارتان قرار داده است شما را بیازماید)؛ «وَ رَفَعَ بَعْضَکُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِیَبْلُوَکُمْ فِی ما آتاکُمْ».(4)

تفاوت هایی که انسان در آن نقش دارد:
شک نیست که در میان افراد بشر یک سلسله تفاوتهاى مصنوعى وجود دارد که نتیجه مظالم و ستمگرى بعضى از انسانها نسبت به بعض دیگر است، مثلا جمعى مالک ثروتهاى بى‏ حسابند، و جمعى بر خاک سیاه نشسته ‏اند، عده‏ اى به خاطر کمبود تغذیه و فقدان مسائل بهداشتى علیل و بیمارند، در حالى که عده دیگرى بر اثر فراهم بودن همه گونه امکانات، در نهایت سلامت به سر می‏ برند. این گونه اختلافها: ثروت و فقر، علم و جهل، و سلامت و بیمارى، غالبا زاییده استعمار و استثمار و اشکال مختلف بردگى و ظلمهاى آشکار و پنهان است.
مسلما اینها را به حساب دستگاه آفرینش نمی ‏توان گذارد، و دلیلى ندارد که از وجود این گونه اختلافات بى‏ دلیل دفاع کنیم.(5)
برخی از تفاوت ها نیز حاصل «سبک زندگی» انسان و نحوه تعامل او با طبیعت و سایر انسان ها است. شخصی با رعایت آداب تغذیه در سلامت است و دیگری به دلیل عدم رعایت آن در بیماری بسر می برد. والدینی با رعایت آداب اخلاقی، دینی و علمی زمینه شکوفایی هوش و استعدادهای نهفته ی و تعالی اخلاقی فرزندشان را فراهم می کنند و والدین دیگری نیز با عدم رعایت این توصیه ها فرزندشان را از امتیازاتی محروم می سازند. این امور حاصل تفاوت در سبک زندگی انسان است و باید سرچشمه این اختلاف ها را نیز در عوامل انسانی جستجو کرد.

جایگاه تفاوتهای طبیعی در کمال و برتری ها و محاسبات الهی؟
هیچکدام از تفاوتهای طبیعی، مانع رشد و رسیدن انسان به کمال نمی گردند؛ لذا به صرف تفاوت ظاهر یا تفاوت در برخی از استعداد ها نمی توان حکم کرد که کسی بهتر است یا بدتر؛ نسبت به کسی ظلم شده است و دیگری تکریم شده است. زیرا اگر شخصی به جهتی از استعدادی محروم شده، استعداد دیگری به او اعطا گردیده است. به همین دلیل است که شما کمتر اشخاصی را می بینید که از حیث توانایی ها با یکدیگر یکسان باشند.
در قیامت نیز این تفاوتها تاثیری در سرنوشت اخروی افراد نخواهند داشت، زیرا خداوند انسان را جز به اندازه توانش تکلیف نکرده است؛ «لاَ یُکَلِّفُ اللّهُ نَفْساً اِلَّا وُسْعَهَا».(6) بنابراین، آنان که تواناتر بوده اند مسئولیّت بیشتری در قبال اعمالشان خواهند داشت؛ و آنان که ضعیف تر بوده اند محاسبه سهل و آسان تری در پیش رو دارند و پاداش آنان نیز برتر خواهد بود. برخورد دو گانه با این دو دسته به این دلیل است که برخی با وجود محرومیّت هایی در مسیر بندگی دچار سختی ها و ناملایمات بیشتری شده اند و شایسته پاداش بیشتری خواهند بود. چنانکه پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) می فرماید: (برترین اعمال، مشکل ترین آن ها است)؛ «اَفْضَلُ الْاَعْمَالِ اَحْمَزُهَا».(7)
از طرفی برتری های طبیعی که فقط برای چند سال دنیا از روی حکمت و اسباب و عللی به برخی افراد داده شده، هرگز معیار برتری نمی باشد، بلکه آنچه مهم است و سعادت ابدی را در پی دارد تقوا و عمل صالح می باشد، چنانکه قرآن در آیه 11 سوره حجرات می فرماید: «اِنَّ اَکرَمَکُم عِندَاللّهِ اَتقَاکُم»؛ (گرامی‏ ترین شما پیش خدا با تقواترین شما است).

پی نوشت:
(1). تفسیر نمونه، مکارم شیرازى، ناصر، دار الکتب الإسلامیه، تهران، 1374 هـ ش، چاپ اول، ج‏ 17، ص 123.

(2). ترجمه گویا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه، مکارم شیرازى، ناصر،‏ موسسه مطبوعاتى هدف‏، قم، چاپ اول‏، ج 2، ص 605.

(3). رک: تفسیر نمونه، همان، ج 11، ص312 – 315.

(4). رک: برگزیده تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دار الکتب الاسلامیه‏، تهران، 1382 هـ ش، چاپ سیزدهم، ج ‏1، ص671 – 672.

(5). همان، ج ‏1، ص 671.

(6). سوره بقره، آیه 286.

(7). بحارالانوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، دار إحیاء التراث العربی، 1403 هـ ق، چاپ دوم، بیروت، ج‏ 67، ص 237.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا