علوم قرآنی

جنبه هاى آموزنده داستان اصحاب کهف چیست

جنبه هاى آموزنده داستان اصحاب کهف چیست

این ماجراى عجیب تاریخى، که قرآنآن را خالى از هر گونه خرافه، مطالب بى اساس و ساختگى آورده است، مانند همه داستان هاى قرآن، مملوّ از نکات سازنده تربیتى است که در اینجا به چند مورد آن اشاره می کنیم تا به هدف اصلى قرآننزدیک تر شویم.
الف: نخستین درس این داستان همان شکستن سدّ تقلیدو جدا شدن از هم رنگى با محیط فاسد است، جوانمردان اصحاب کهف همان گونه که دیدیم استقلال فکرى خود را در برابر اکثریت گمراه محیط از دست ندادند و همین امر سبب نجات و رستگاریشان شد.
اصولاً انسان باید «سازنده محیط» باشد نه «سازش کار با محیط» و به عکسِ آنچه سست عنصرانِ فاقد شخصیت می گویند که: «خواهى نشوى رسوا هم رنگ جماعت شو»، افراد با ایمان و صاحبان افکار مستقل می گویند: «هم رنگ جماعت شدنت رسوائى است»!
ب: «هجرت» از محیط هاى آلوده درس دیگرى از این ماجراى عبرت انگیز است، آنها خانه هاى شاهانه، مرفه و مملوّ از نعمت هاى مادى را رها کردند و به انواع محرومیت ها در غارى که فاقد همه چیز بود تن در دادند تا ایمانخود را حفظ کنند و تقویت دستگاه ظلم و جور و کفر و شرک ننمایند.(1)
ج: «تقیّه» ـ به معنى سازنده اش ـ درس دیگر این داستان است، آنها اصرار داشتند وضعشان براى مردم شهر روشن نشود و همچنان در پرده اسرار بماند، مبادا بیهوده جانشان را از دست دهند و یا به اجبار آنها را به همان محیط فاسد بازگردانند.
می دانیم: تقیّه چیزى جز این نیست که انسان موضع واقعى خود را در جائى که افشاگرى بى نتیجه است مکتوم دارد تا نیروى خود را براى موقع مبارزه و ضربه زدن بر دشمن حفظ کند.(2)
د: عدم تفاوت در میان انسان ها در مسیر اللّه و قرار گرفتن «وزیر» در کنار «چوپان» و حتى سگ پاسبانى که راه آنها را می سپرد درس دیگرى در این زمینه است، تا روشن شود امتیازات دنیاى مادى و مقامات مختلف آن کمترین تاثیرى در جدا کردن صفوف رهروان راه حق ندارد که راه حق راه توحیداست و راه توحیدراه یگانگى همه انسان ها است.
هـ: امدادهاى شگفت آور الهى به هنگام بروز بحران ها نتیجه دیگرى است که به ما می آموزد، دیدیم: چگونه خداوند «اصحاب کهف» را براى نجات از آن شرائط نامطلوب اجتماعى، سال ها در خواب عمیق فرو برد و در زمان مساعدى از خواب بیدار کرد، زمانى که از آنها به عنوان جمعى از قهرمانان راه توحیدقدردانى کردند.
و نیز دیدیم در این مدت، چگونه بدن هاى آنها را از گزند حوادث حفظ کرد و رعب و وحشت را سپرى براى محافظت آنها در مقابل مهاجمین قرار داد.
و: آنها در این داستان، درس «پاکى تغذیه» حتى در سخت ترین شرائط را به ما آموختند؛ چرا که غذاى جسم انسان اثر عمیقى در روح، فکر و قلب انسان دارد و آلوده شدن به غذاى حرامو ناپاک انسان را از راه خداو تقوادور می سازد.
ز: لزوم تکیه بر مشیت خدا، استمداد از لطف او و گفتن «ان شاء اللّه» در خبرهائى که از آینده می دهیم درس دیگرى بود که در ضمن این داستان آموختیم.
ح: دیدیم: قرآناز آنها به عنوان «جوانمردان» (فِتْیَه) یاد می کند، در حالى که طبق بعضى از روایات آنها از نظر سن جوان نبودند و اگر قبول کنیم که آنها در آغاز، وزیران شاه جبار بودند نیز می توان پذیرفت که سن و سالى داشتند، این نشان می دهد که: منطق قرآندر مورد جوانى، همان رعایت اصول جوانمردى، یعنى پاکى، گذشت، شهامت و رشادت است.
ط: لزوم بحث منطقى در برخورد با مخالفان درس آموزنده دیگر این داستان است؛ چرا که آنها به هنگامی که می خواستند آئین شرک آلود محیطشان را مورد انتقاد قرار دهند به دلائل منطقى متوسل می شدند، که نمونه هائى از آن را در آیات 15 و 16 سوره«کهف» می خوانیم.
اصولاً اساس کار همه پیامبران و رهبران الهى در برخورد با مخالفان بحث آزاد و منطقى بوده و توسلبه زور، آن هم براى خاموش کردن آتش فتنه، منحصر به مواردى بوده که بحث منطقى موثر نمی افتاده یا مانع بحث هاى منطقى می شدند.
ى: بالاخره مساله امکان معادجسمانى و بازگشت انسان ها به زندگى مجدد به هنگام رستاخیز، آخرین و دهمین درسى است که این ماجرا به ما می دهد.
نمی گوئیم نکات آموزنده این داستان منحصر به اینها است، ولى حتى یکى از این «ده درس آموزنده» براى نقل چنین داستانى کافى به نظر می رسد چه رسد به همه آنها.
به هر حال هدف سرگرمی و داستان سرائى نیست، هدف ساختن انسان هاى مقاوم، با ایمان، آگاه و شجاع است که یکى از طرق آن، نشان دادن الگوهاى اصیل در طول تاریخ پر ماجراى بشرى است.(3)
پی نوشت: (1). در زمینه «اهمیت هجرت در اسلام» و فلسفه آن، بحث مشروحى در جلد چهارم تفسیر نمونه، صفحه 90 به بعدآمده است .
(2). در زمینه «تقیّه» به عنوان سپر دفاعى، به طور مشروح در جلد دوم تفسیر «نمونه»، صفحه 373 به بعد، بحث شده است ، و مدارک فقهى آن را در کتاب «القواعد الفقهیه»آمده است.
(3). گرد آوری از کتاب: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ بیست و ششم، ج 12، ص 440.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا