معارف اسلامی

محمود طاهری – شرح مناجات شعبانیه (15)

قسمت پانزدهم شرح مناجات شعبانیه سید محمود طاهری

اِلهى اَنا عَبْدٌ اَتَنَصَّلُ اِلَیْکَ مِمّا کُنتُ اُو اُجِهُکَ بِهِ مِنْ قِلَّهِ اسْتِحْیائى مِنْ نَظَرِکَ وَاَطْلُبُ الْعَفْوَ مِنْکَ اِذِ الْعَفْوَ نَعْتٌ لِکَرَمِک.
معبود من! من عبدى هستم که براى عذر خواهى از کردارهاى زشتى که ناشى از کم حیائیم در محضرت بوده به آستانت آمده‏ ام و از درگاهت خواستار عفو و گذشت می ‏باشم، عفوى که از اوصاف کرم تو می ‏باشد.

نکاتى از این فراز
1. اهمیت حیا؛
2. طلب عفو.

«اِلهى اَنا عَبْدٌ اَتَنَصَّلُ اِلَیْکَ مَمّا کُنتُ…؛ صفت زیباى حیا»
شرم و حیا، یکى از صفات خدایى است که در هر کس متجلى شود او را بهسوى انواع خوبى‏ها و زیبایى‏ها رهنمون شده و مانند شجره طیبه‏اى است کهشاخه‏ها و میوه‏هاى فراوانى ـ از انواع برکات و خیرات ـ بر آن آویخته شدهاست. کسى که به این خصلت آراسته شده است، راه خوشبختى و سعادت براو هموار شده، و به برکت این صفت، بسیارى از لغزش‏ها و گناهان وى از میانخواهند رفت.
پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله درباره اهمیت حیا فرموده‏اند: اَمَّا الْحَیاءُ فَیَتَشَعَّبُ مِنهُ اللّینُ وَ الرَّأفَهُ وَ الْمُراقَبَهُ لِلّه فِى السِّرِّ وَ الْعَلانِیَهِ وَ السَّلامَهُوَاجْتِنابُ الشَّرِّ وَالْبَشاشَهُ وَالسَّماحَهُ وَالظَّفَرُ وَحُسنُ الثَّناءِ عَلى الْمَرْءِ فِى النّاسِ،فَهذا ما اَصابَ الْعاقِلُ بِالْحَیاءِ فَطُوبى لِمَن قَبِلَ نَصیحَهَ‏اللّه‏ وَ خافَ فَضیحَتَهُ.(102)
اما آنچه از حیا نشئت می‏گیرد عبارت است از: نرم خویى، مهربانى، در نظر داشتنخدا در آشکار و نهان، سلامت، دورى نمودن از بدى، خوشرویى، گذشت وبخشندگى، پیروزى و خوشنامی در میان مردم، اینها فوایدى است که خردمند از حیامی‏برد. خوشا کسى که نصیحت خدا را بپذیرد و از رسواگرى او بترسد.
امام على علیه‏السلام نیز در این زمینه می‏فرماید: «اَلْحَیاءُ مِفْتاحُ کُلِّ الْخَیرِ؛ حیا کلید همهخوبى‏هاست».(103)
بارى آنکه اهل حیاست، هر سخنى را بر زبان جارى نمی‏سازد، هر حرکتى رااز خود بروز نمی‏دهد. ممکن نیست کسى داراى ارزش باشد، ولى حیاورزىنکند و امکان ندارد که کسى بى حیا باشد، اما انسان‏ها براى او اعتبار و شأن وجایگاهى والا قائل باشند.
پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله می‏فرماید: «ما کانَ الْفُحْشُ فى شَىْ‏ءٍ اِلاّ شانَهُ وَ لا کانَ الْحَیاءُ فى شَىْ‏ءٍ قَطُّاِلاّ زانَهُ؛ بى شرمی و بى حیایى با هیچ چیز همراه نشد مگر اینکه آن را زشت گردانید و حیا باهیچ چیز همراه نگشت مگر اینکه آن را آراست».(104)

حیاء خداوندى
چیزى که باید آدمی را غرق حیا نماید آن است که پروردگارش خود، اهل حیاستو در مواردى از برخورد با بنده‏اش اظهار شرم و حیا نموده است و چه زشت استکه خداوند آدمی حیاورز باشد، ولى آدمی از حیا بهره‏اى نداشته باشد.
در گلستان سعدى درباره حیاء خداوندى چنین آمده است:

هر گاه که یکى از بندگان گنه کار پریشان روزگار، دست انابت به امید اجابتبه درگاه حق، جل و علا بردارد، ایزد تعالى در وى نظر نکند، بازش بخواند،باز اعراض کند. بازش به تضرع و زارى بخواند، حق سبحانه و تعالى فرماید:اى ملایکه من! از بنده حیا می‏کنم، در حالى که غیر از من کسى ندارد، بهتحقیق که او را آمرزیدم. دعوتش را اجابت کردم، و حاجتش برآوردم که ازبسیارى دعا و زارى بنده، همی شرم دارم.

کرم بین و لطف خداوندگار گنه بنده کرده است و او شرمسار(105)

«وَ اَطْلُبُ الْعَفْوَ مِنْکَ؛ طلب عفو از خداوند»
«عَفُوّ» و بخشنده بودن و عفو کردن، از صفات زیباى حق تعالى است که در قرآنمجید بارها ذکر شده و از خداوند به صفت عَفُوّ بودن ستایش شده است. در بندچهل و سوم دعاى جوشن کبیر می‏خوانیم: «یا مَنْ فى عَفْوِهِ یَطْمَعُ الْخاطِئُون؛ اى آنکه درعفوش، خطاکاران، طمع می‏بندند». ما هم در همنوایى با معصوم علیه‏السلام به پیشگاه خداوندخویش عرضه می‏داریم: پروردگارا! از اوصاف کرم تو عفو کردن است و ما نیز،سخت محتاج عفو تو می‏باشیم، عفوت را شامل ما فرما! و از گناهان ما درگذر!

گر من گنه جمله جهان کردستم عفو تو امید است که گیرد دستم
گفتى که به روز عجز دستت گیرم عاجزتر از این مخواه کاکنون هستم

ابوسعید ابوالخیر

——————————-
پی نوشت ها:

102. تحف العقول، ص 18.
103. غرر الحکم و درر الکلم، ج 1، ص 93.
104. میزان الحکمه، ج 3، ص 1352.
105. کلیات سعدى، ص 24.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا