لغات قرآن با حرف حا

حَوْلَهُ

ترجمه حَوْلَهُ : پیرامون آن

حَوْلَهَا

ترجمه حَوْلَهَا : پیرامون آن (مؤنث)

حَنِیذٍ

ترجمه حَنِیذٍ : بوسیله سنگ سرخ شده وبا آتش کباب شده (بعضی هم گفته اند همه گونه کباب را حنیذ گویند)

حَنِیفاً

ترجمه حَنِیفاً : معتدل و بدون انحراف به سمت افراط یا تفریط

حُنَیْنٍ

ترجمه حُنَیْنٍ : اسم بیابانی است میان مکه و طائف که غزوه معروف حنین در آنجا اتفاق افتاد

حَمَلَهَا

ترجمه حَمَلَهَا : آن را حمل کرد

حَوَارِیُّونَ

ترجمه حَوَارِیُّونَ : جمع حواری و حواری کسی است که از میان همه مردم به آدمی اختصاص داشته باشد ، می‏گویند : اصل آن حور است که به معنای سفیدی خیلی زیاد است و مانند این است که حواری فلان…

حِمْلِهَا

ترجمه حِمْلِهَا : بارآن (کلمه حِمْل وحَمْل چیزی که هست اگر با کسره خوانده شود مراد از آن باری خواهد بود که در ظاهر حمل می‏شود مانند بارهایی که به دوش کشیده می‏شود ، و اگر با فتحه خوانده شود…

حَوَارِیِّینَ

ترجمه حَوَارِیِّینَ : یاران خاص و خالص (جمع حواری و حواری کسی است که از میان همه مردم به آدمی اختصاص داشته باشد ، می‏گویند : اصل آن حور است که به معنای سفیدی خیلی زیاد است و مانند این…

حَمْلَهُنَّ

ترجمه حَمْلَهُنَّ : بارشان(کلمه حِمْل وحَمْل چیزی که هست اگر با کسره خوانده شود مراد از آن باری خواهد بود که در ظاهر حمل می‏شود مانند بارهایی که به دوش کشیده می‏شود ، و اگر با فتحه خوانده شود مراد…

حَوَایَا

ترجمه حَوَایَا : روده ها

حَمُولَهً

ترجمه حَمُولَهً : چارپایان بزرگسال( از این جهت آنها را حموله می‏خوانند که طاقت برداشتن حمل بار را دارند )

حُوباً

ترجمه حُوباً : گناه

حَمِیَّهَ

ترجمه حَمِیَّهَ : حمیّت (نیروی غضب وقتی فوران کند و شدت یابد)