لغات قرآن با حرف خا

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    خَامِسَهُ

    ترجمه خَامِسَهُ : پنجم -بار پنجم

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    خَانَتَاهُمَا

    ترجمه خَانَتَاهُمَا : آن دو زن به آن دو خیانت کردند (کلمه خیانت و کلمه نفاق هر دو به یک معنا است ، با این تفاوت که خیانت را در خصوص نفاق و دورویی به کار می‏برند که در مورد…

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    خَانُواْ

    ترجمه خَانُواْ : خیانت کردند (کلمه خیانت و کلمه نفاق هر دو به یک معنا است ، با این تفاوت که خیانت را در خصوص نفاق و دورویی به کار می‏برند که در مورد عهد و امانت باشد ، و…

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    خَاوِیَهٌ

    ترجمه خَاوِیَهٌ : چیز تو خالی که آن را دور انداخته باشند – سرنگون شده (عبارت “خَاوِیَهٌ عَلَیٰ عُرُوشِهَا “استعاره است برای دیاری که از سکنه خالی شده است و در اصل یعنی دیوارهایش روی سقفش فرو افتاده که کنایه…

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    خَبْءَ

    ترجمه خَبْءَ: نهان -هر چیزی که در احاطه غیر خود ، قرار گیرد ، بطوری که دیگر نشود ادراکش کرد(عبارت یخرج الخب‏ء فی السموات و الارض ، استعاره است ، گویا موجودات در پس پرده عدم و زیر طبقات نیستی…

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    خَبَائِثَ

    ترجمه خَبَائِثَ : ناپاکان (جمع خبیث)

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    خَالِصُ

    ترجمه خَالِصُ : خالص

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    خَبَالًا

    ترجمه خَبَالًا : شر وفساد

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    خَالِصَهً

    ترجمه خَالِصَهً : خالص

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    خَبَتْ

    ترجمه خَبَتْ : فرو کش کرد (کلمه خبت به معنای زمین مطمئن و محکم است و به تدریج در معنای نرمی و تواضع استعمال شده)

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    خَالِفِینَ

    ترجمه خَالِفِینَ : مخالفین (در جمله “فَـﭑقْعُدُواْ مَعَ ﭐلْخَالِفِینَ “:مقصود از خالفین آن افرادی هستند که طبعا از امر جهاد متخلفند ، و باید هم باشند ، مانند زنان و کودکان و بیماران و کسانی که در اعضای خود نقصی…

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    خَبُثَ

    ترجمه خَبُثَ : ناپاک است

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    خَالِقُ

    ترجمه خَالِقُ : کسی که اشیائی را با اندازه‏گیری پدید آورده باشد -خلق کننده (خلق پدید آوردن اشیاء با اندازه گیری و محاسبه)

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    خَبَرٍ

    ترجمه خَبَرٍ : علم (وعلم به معنی تشخیص و تمیز دادن) -خبر

دکمه بازگشت به بالا