معاد در قرآن

چگونه عالم آخرت و پاداش و عذابش بى پایان است؟

هیچ چیز غیر از خدا ابدى نیست؛ با این حال چگونه عالم آخرت و پاداش و عذابش بى پایان است؟

ابدیت خداوند، ذاتى، ولى ابدیت عالم آخرت نسبى است. به عبارت دیگر: ابدى و ازلى دو گونه است: 1. ابدى و ازلى ذاتى در مقابل حادث ذاتى که تنها مصداق آن ذات حق تعالى است؛ 2. ابدى و ازلى زمانى که شامل امور دیگرى از جمله مجردات می شود: این گونه ابدى هر چند از نظر ذات ابدى نیستند و حادثند، ولى از نظر زمان ابدى می باشند.
آیا آیه 108 سوره هود با مسئله خلود منافات دارد؟

این آیه هیچ منافاتى با مسئله خلود ندارد و مقید شدن «خلود» در آیه به دوام آسمان و زمین: (خَــلِدِینَ فِیهَا مَادَامَتِ السَّمَـوَ تُ وَ الاَْرْض) و آمدن استثنا: (إِلاَّ مَا شَآءَ رَبُّک)بعد از آن، ضررى به جاودانگى بهشت و دوزخ نمی زند، زیرا:
اولا: این گونه عبارت ها (مَادَامَتِ السَّمَـوَ تُ وَ الاَْرْض) در ادبیات عرب، معمولا کنایه از ابدیت و جاودانگى است؛ مثلا عرب می گوید: این وضع برقرار خواهد بود، ما لاح کوکب؛ مادام که ستاره می درخشد. یا ما اختلف اللیل و النهار؛ مادام که شب و روز پى درپى فرا می رسد. و مانند اینها که همه کنایه از جاودانگى است؛ بنابراین، قید: (مادامت السموت و الأرض)، نه تنها با خلود منافات ندارد، بلکه بیان خلود است و به آن تأکید می کند.
ثانیاً: از آیات قرآن مجید استفاده می شود که عالم آخرت نیز آسمان و زمین دارد؛ چنان که قرآن کریم از اهل بهشت حکایت می کند: (وَ قَالُواْ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى صَدَقَنَا وَعْدَهُو وَ أَوْرَثَنَا الاَْرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّهِ حَیثُ نَشَآء)[15]؛ و گویند سپاس خدایى را که وعده اش را بر ما راست گردانید و سرزمین [بهشت] را به ما میراث داد، از هر جاى آن باغ [پهناور] که بخواهیم جاى می گزینیم. ولى چیزى که هست، در عالم آخرت، نظام دنیایى را از دست می دهد و با آسمان و زمین دنیا متفاوت است؛ چنان که قرآن کریم می فرماید: (یوْمَ تُبَدَّلُ الاَْرْضُ غَیرَ الاَْرْضِ وَ السَّمَـوَ ت)[16]؛ روزى که زمین به غیر این زمین، و آسمان ها [به غیر این آسمان ها]مبدل گردد.
بنابراین، آسمان و زمین از جهت آسمان و زمین بودن، همیشگى است و از بین نمی رود و فقط نظامش تغییر می کند.
و امّا درباره این که استثنا «إِلاّ ما شاءَ رَبُّکَ» با مسئله خلود منافات ندارد، مفسران دلیل هاى مختلفى گفته اند که به دو نمونه اشاره می کنیم:
1. این استثنا صرفاً براى اثبات قدرت خداست؛ یعنى هدف از بیان این استثنا آن است که تصور نشود خلود و مجازات افراد بى ایمان و پاداش مؤمنان راستین چنان است که بدون خواست و مشیت الهى باشد و قدرت و توانایى و اراده او را محدود کند و صورت جبر و الزام به خود بگیرد، بلکه در عین جاودانى بودن این دو، قدرت و اراده او بر همه چیز حاکم است، هر چند به مقتضاى حکمتش پاداش و عذاب را بر این دو گروه جاودانه می دارد.
شاهد این سخن آن که، درباره سعادت مندان بعد از ذکر این استثنا می فرماید: (عَطَـآءً غَیرَ مَجْذُوذ)؛ این عطا و پاداشى است که هرگز از آنها قطع نمی شود. این نشان می دهد که جمله استثنائیه، فقط براى بیان قدرت بوده است؛ به این معنا که اهل بهشت و آتش هر دو مخلدند، ولى این خلود طورى نیست که خداى سبحان در مقابل آن «مسلوب القدره» باشد؛ خدا هر وقت خواست، خارجشان می کند، امّا او کریم، رحیم و عادل است و این کار را نخواهد کرد.
2. جمله (عَطَـآءً غَیرَ مَجْذُوذ) درباره سعادت مندان، به طور صریح می گوید که این عطا و پاداش قطع شدنى نیست و جاودانه است؛ بنابراین، استثنا در آیه دوم که درباره سعادت مندان است[17]، همان گونه که بیان شد، اشاره به قدرت و توانایى پروردگار دارد، ولى استثنا در آیه اوّل[18]، اشاره به بعضى از اهل آتش است (موحدان خطا کار) که پس از مدتى از آتش آزاد خواهند شد؛ چنان که در برخى روایات اشاره به این مطلب شده است. به همین جهت بعد از استثنا فرمود: (إِنَّ رَبَّکَ فَعَّالٌ لِّمَا یرِید)[19]؛ پروردگارت هر چه را بخواهد انجام می دهد. بنابراین معناى آیه چنین می شود: «گناهکاران و شقاوتمندان براى همیشه در آتش جاودانه خواهند ماند، مگر گناه کارانى که اهل توحید باشند که بعد از پاک شدن وارد بهشت خواهند شد.»[20]
—————
[15] زمر، آیه 74.
[16] ابراهیم، آیه 48.
[17] هود، آیه 108.
[18]. همان، آیه 107.
[19]. همان، آیه 107.
[20] ر.ک: المیزان، ج 11، ص 23 ـ 35؛ تفسیر نمونه، ج 9، ص 245 ـ 248؛ سیدعلى اکبر قرشى، قاموس قرآن، ج 2، ص 272 ـ 276؛ علامه بحرانى، البرهان فى تفسیر القرآن، ذیل آیات 105 ـ 108، سوره هود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا