مقالات

قرآن معجزه الهی است

قرآن معجزه الهی است
یک اشکال و سه پاسخ
قرآن معجزه جاودان قرآن معجزه الهی است هر کس با تاریخ اسلام و قرآن آشنایی دارد، این مطلب را به یقین می‏داند و بر آن اذعان و ایمان دارد که محمد (ص) تمام ملل جهان را به سوی اسلام دعوت کرده، با قرآن بر آنان احتجاج و اتمام حجت نموده است و به وسیله اعجاز قرآن قدم به میدان مبارزه نهاده، با صدای رسا و بلند به جهانیان اعلام داشته است که همگان دست به دست هم دهند و کتابی را به مانند این قرآن عرضه کنند تا او از دعوت و ادعای خویش دست بردارد. ولی پس از مدت کمی از این مرحله تنزل و به آوردن ده سوره به مانند سوره‏های قرآن اکتفا نموده، باز هم تنزل کرد و آوردن تنها یک سوره از قرآن را پیشنهاد نمود و بدین گونه به تحدی و مبارزه خود ادامه داد تا به امروز نیز این تحدی و مبارزه‏طلبی ادامه داشته، تا دامنه رستاخیر همچنان هم ادامه خواهد داشت. اما برای عرب آن زمان که در فصاحت و بلاغت و در شعر و ادب، تخصص و بلکه یک نوع نبوغ داشت، بهترین و ساده‏ترین راه مبارزه با قرآن این بود که یکی از سوره‏های کوچک قرآن را بیاورد و جوابگوی تحدی و پیشنهاد رسول خدا گردیده با بلاغت و فصاحت قرآن مجید، معارضه و مبارزه کند و ادعای وی را که رایج‏ترین عقاید و روشن‏ترین سنن و آداب آنان را می‏کوبید، محکوم نماید و از این طریق پیروزی خود را ثابت و نام خویش را در تاریخ ماندگار سازد و بر ارزش موقعیت خویش بیفزاید و با این معارضه و مبارزه ساده، ملت عرب را از جنگ‏های کوبنده و صرف هزینه‏های سنگین و نثار خون‏های رنگین راحت و آسوده کند و از تحمل سختی‏ها و فشارها و ترک نمودن خانه‏ها و اوطانش، آسوده خاطر شود. ولی عرب فصیح و بلیغ آن روز وقتی در برابر قرآن قرار گرفت و در فصاحت و بلاغت آیات قرآن دقت و تفکر کرد، هر چه زودتر به معجزه بودن آن اذعان نمود و به این حقیقت پی برد که مبارزه با قرآن با شکست قطعی مواجه خواهد شد و جز تسلیم و سر فرود آوردن در برابر حق و اظهار عجز و ناتوانی در برابر قرآن چاره و راه دیگر ندارد. روی همان اذعان و یقین بود که عده‏ای از آنان وحی بودن قرآن را پذیرفته، نبوت پیامبر اسلام را تصدیق نمودند و در برابر دعوت قرآن سر تسلیم فرود آورده، با تشرف به دین اسلام به سعادت ابدی نائل گردیدند. ولی گروه دیگری راه عناد و لجاجت در پیش گرفته، مبارزه با شمشیر را بر مبارزه با سخن ترجیح دادند و به جای معارضه با بیان، معارضه با نیزه و سنان را انتخاب نمودند. این عجز و درماندگی، خود بزرگ‏ترین دلیل و روشن‏ترین گواه بر وحی بودن قرآن می‏باشد و ثابت می‏کند که آوردن کتابی مثل قرآن از دایره قدرت بشر بیرون و از حد امکان او خارج است. یک اشکال و سه پاسخ بعضی از مردم بی‏اطلاع ادعا نموده‏اند که عرب آن زمان، گفتاری مانند قرآن را آورده و با آن به مقام معارضه برآمده است، منتهی در اثر مرور زمان و طول مدت، این معارضه از بین رفته و برای ما مخفی مانده است. این گفتار از جهات مختلفی، سست و غیر قابل قبول می‏باشد زیرا: 1ـ اگر چنین مبارزه و پیروزی واقعیت داشت، حتماً اعراب، این جریان را در مجالس خود بازگو می‏نمودند، در هر کوچه و برزن و در مراسم رسمی شایع و اعلام می‏ساختند و دشمنان اسلام که می‏خواستند از هر فرصتی استفاده کنند، این معارضه و پیروزی را تبلیغ نموده، از وجود آن برای پیشبرد مقاصد خویش بهره برداری می‏کردند و به صورت یک حربه سنگین کوبنده‏ای، محفوظ داشته، بر علیه دشمن خویش به کار می‏بردند و گذشتگان، آن را در کتاب‏های تاریخ نقل و برای همیشه ضبط می‏نمودند، در صورتی که از این معارضه در هیچ کتاب تاریخ و ادب نامی به میان نیامده، اثری از آن دیده نشده است. 2ـ از طرف دیگر تحدی قرآن مجید و مبارزه خواستن آن منحصر به یک عده و یا تنها اعراب نبود، بلکه قرآن تمام جوامع بشری را در تمام اعصار و قرون به مبارزه فراخوانده، تمام انس و جن را به معارضه دعوت می‏کند. در این مقام چنین می‏گوید: «قل لئن اجتمعت الانس و الجن علی ان یأتوا بمثل هذاالقرآن لا یاتون بمثله و لوکان بعضهم لبعض ظهیراً». (1) بگو: اگر انسان‏ها و پریان اتفاق کنند که همانند این قرآن را بیاورند، همانند آن را نتوانند آورد، هر چند یکدیگر را (در این کار) کمک کنند. و در طول تاریخ، دستگاه مسیحیت و دشمنان اسلام هزینه‏های سنگینی را متحمل شده، پول‏های گزافی را صرف کرده‏اند تا از عظمت اسلام و مسلمانان بکاهند و مقام ارج‏دار پیامبر اسلام و قرآن مجید را کوچک جلوه دهند و این مبارزه ادامه و استمرار داشته، به صورت یک برنامه منظم در دایره وسیع و گسترده‏ای انجام می‏پذیرد بنابراین، اگر معارضه با بلاغت قرآن برای آن‏ان گرچه با آوردن یک سوره امکان داشت از این راه استفاده می‏کردند و با تنظیم سخنی مشابه یکی از سوره‏های کوچک قرآن با بهترین و سهل‏ترین وجهی به هدف خویش نائل می‏آمدند و خود را از صرف هزینه‏ای سنگین و زحمات فراوان در مبارزه با اسلام راحت می‏نمودند. «یریدون لیطفؤوا نوراللَّه بأفواههم و اللَّه متم نوره و لوکره الکافرون». (2) 3ـ سومین پاسخ این است که اگر کسی کلام بلیغ و شیرینی را تمرین و بر آن ممارست کند به آسانی می‏تواند، کلامی مانند آن و یا لااقل مشابه آن را که در اسلوب و روش تا حدی قریب به هم باشند، بیاورد، این قانونی است مسلم و کلی و در تمام موارد جریان دارد. ولی قرآن مجید از این قانون کلی مستثنی است زیرا انسان هر چه بیشتر با قرآن آشنا گردد و هر چه بیشتر در آن دقت، تمرین و ممارست نماید تا آن جا که آیات آن را به مغز خود بسپارد، باز نمی‏تواند کلامی را تنظیم کند که کوچک‏ترین شباهت و تناسبی با اسلوب و بلاغت آیات قرآن داشته باشد. این حقیقت ثابت می‏کند که قرآن اسلوب خاصی را داراست که از حدود تعلیم و تعلم خارج است و نمی‏توان با یاد دادن و یاد گرفتن اسلوب آن را فرا گرفت و به کار برد. از این جا معلوم می‏شود که اگر قرآن، انشا و گفتار خود رسول اکرم (ص) بود، در خطبه‏ها و کلمات وی که نقل شده، یک نوع تشابه به قرآن را احساس می‏کردیم و در اسلوب قرآن و اسلوب کلمات رسول خدا تشابه و تناسب خاصی را درک و مشاهده می‏نمودیم و یا لااقل در لابه لای گفتار آن حضرت جملاتی پیدا می‏شد که از نظر سبک و اسلوب مشابه و همانند قرآن باشد و قهراً این جملات در کتاب‏ها تدوین و برای ما نقل می‏شد و مخصوصاً دشمنان قرآن که می‏خواهند از شکوه و عظمت اسلام بکاهند، این گونه کلمات را حفظ نموده و به رخ ما می‏کشیدند. به این نکته نیز باید توجه نمود: بلاغتی که در میان مردم معمول و متعارف است و گاهی در میان اجتماع، افرادی پیدا می‏شوند که از فن بلاغت برخوردارند ولی بلاغت و سخن سرایی آنان معمولاً محدود به یک قسمت و یا دو قسمت منحصر می‏باشد. مثلاً: یکی در نثر گویی، بلاغت دارد و در شعر سرایی عاجز و زبون، آن دیگری در حماسه، شعر بلیغ می‏گوید ولی در مدیحه سرایی نه و یا در رثا و نوحه سرایی شعر زیبا و شیوایی می‏سراید ولی در غزلیات شعرش نازل و منحط می‏باشد. اما قرآن در موضوعات مختلف وارد گردیده به فنون متعدد سخن گفته در تمام آن جهات و ابعاد سخن را به حد اعجاز برده، اعجاز را نیز به حد اعلا و کمالش رسانده است که دیگران از آوردن مانند آن ناتوان بوده زانوی عجز بر زمین زده‏اند این فصاحت و بلاغت همه جانبه اختصاص به گفتار خدا و قرآن دارد و برای بشر هرگز امکان‏پذیر نیست. قرآن معجزه جاودان در صفحات پیش روشن گردید که تنها راه شناخت انبیا معجزه می‏باشد و چون نبوت پیامبران گذشته به دوران معین و محدودی اختصاص داشت، دوران معجزه آنان نیز طبعاً کوتاه و محدود و تنها برای مردم آن دوران بوده است؛ زیرا برای عده‏ای از مردم آن عصر و دوران با دیدن این معجزه‏های موقت و محدود اتمام حجت می‏گردید و برای عده دیگر نیز به وسیله نقل پیاپی و متواتر اذعان و یقین حاصل و حجت خدا بر آنان تمام می‏شد. ولی یک شریعت و نبوت جاودانی باید دارای یک معجزه جاوید نیز باشد؛ زیرا معجزه اگر محدود و منحصر به یک زمان گردد، مردم ازمنه و اعصار آینده نمی‏توانند آن را با چشم خود درک نمایند و اخبار و نقل‏های متواتر نیز در اثر مرور زمان، ممکن است از بین برود و یا لااقل در اثر عوامل مختلف تردیدهایی به وجود آید. در این صورت برای مردم اعصار و ازمنه آینده که معجزه را نتوانسته‏اند ببینند، حجت تمام نمی‏گردد اذعان و یقین در دل آنان حاصل نمی‏شود. اگر خداوند چنین افرادی را به تصدیق نمودن پیامبر و پذیرفتن شریعتش تکلیف کند یک نوع تکلیف به محال محسوب می‏شود که از خداوند صادر نمی‏گردد. به همین دلیل است که گفتیم: نبوت جاودانی، معجزه جاودانی می‏خواهد که همیشه دلیل بر صدق چنین نبوت گردد و خداوند قرآن مجید را به همین منظور نازل نموده است که معجزه جاوید برای نبوت جاودانه خاتم پیامبران باشد، همان طور که حجت و دلیل بر گذشتگان بود، بر آیندگان نیز گواه روشن و وسیله اتمام حجت گردد. و از همه آن چه گفته شد، چنین به دست آمد: 1ـ قرآن بر تمام معجزاتی که پیامبر گذشته و همچنین بر دیگر معجزات خود پیامبر اسلام تفوق و برتری دارد، زیرا قرآن جاودانی است که اعجاز آن در طول قرن‏ها برای تمام مردم جهان خود را نشان داده، یکّه تاز صحنه مبارزه و مسابقه کرده تا دامنه رستاخیر نیز بی‏رقیب و یکّه‏تاز خواهد ماند. 2ـ دوران شرایع و قوانین گذشته به پایان رسیده است، به دلیل این که معجزات آن شرایع که شاهد و گواه صدق آنها بود، منقطع و زمان آنها پایان رفته است. (3) ضمناً باید به این نکته توجه داشت که قرآن از یک خصوصیت برجسته و ممتاز دیگری نیز برخوردار است و با همان خصوصیت هم بر تمام معجزات پیامبران تفوق و برتری دارد و آن خصوصیت کفالت و تضمین نمودن هدایت و رهبری بشر است (4) و سوق دادن آنها به نهایت کمال و انسانیت است؛ زیرا قرآن همان کتاب آسمانی است که عرب سرکش و جنایت پیشه را راهنمایی نمود، آنان را از بت پرستی و مفاسد اخلاقی نجات بخشید و جنگ و خون ریزی و افتخارات جاهلی را در مدت خیلی کوتاه در میان آنان، پایان داد و از چنین افراد جاهل و خونخوار، ملتی به وجود آورد که از فرهنگ عالی و تاریخ درخشان و از فضایل اخلاقی و اصول انسانی کامل و نمونه برخوردار باشد. اگر کسی تاریخ پرافتخار اسلام و اصحاب رسول خدا (ص) را که در برابر او شربت شهادت نوشیدند، مطالعه کند؛ به عظمت رهبری قرآن پی می‏برد و اهمیت هدایت قرآن و اثر حیرت‏انگیز آن را در رهبری و هدایت جامعه عرب درک می‏کند و روشن می‏شود که این، تنها قرآن بود که توانست آنان را از زندگی منحط جاهلی به اعلاترین مرحله علم و کمال و انسانیت برساند و به آنان درس فداکاری و از خودگذشتگی و درس ایثار و فضیلت یاد دهد، به طوری که در راه دین و اهداف عالیه انسانی کوچک‏ترین اعتنای به از دست دادن مال و جان نکرده، در مرگ فرزندان و همسران کوچک‏ترین اندوه و تأسفی بر خود راه ندهند. گفتار مقداد به رسول خدا (ص) به هنگامی که آن حضرت با مسلمانان درباره حرکت نمودن به جنگ بدر مشورت می‏نمود، می‏تواند شاهد صدق و گواه روشنی بر این حقیقت باشد، آن جا که عرضه داشت: یا رسول اللَّه! به سوی آن چه خدایت فرمان داده است حرکت کن، ما مسلمانان نیز تا لب مرگ در این راه با تو پیش خواهیم رفت، به خدا سوگند ما سخنی را نمی‏گوییم که بنی اسرائیل به موسی گفتند که «تو خود برو و با پشتیبانی خدایت جنگ را آغاز کن ما در این جا به انتظار تو نشسته‏ایم»، ولی ما می‏گوییم: تو به یاری خدایت حرکت کن و با دشمن بجنگ! ما نیز به دنبال تو و پشتیبان و همراه توایم و با جان و دل با دشمن تو خواهیم جنگید. به خدایی که تو را به حق فرستاده است اگر ما را از امواج خروشان و خطرناک دریا عبور داده، به سوی حبشه حرکت دهی، در این راه با تو خواهیم بود تا بدان جا که فرود آیی. رسول خدا از مقداد تشکر و بر وی دعای خیر نمود. (5) مقداد به عنوان فردی از مسلمانان و نمونه‏ای از آنان است که عقیده و تصمیم آهنین خویش را چنین اظهار می‏کند و خودگذشتگی و فداکاری خود را در راه احیای حق و آزادی و از بین بردن شرک و بت‏پرستی این چنین اعلام می‏دارد و در میان مسلمانان این گونه افراد سراپا اخلاص و ایمان و دارای چنین عقیده پاک و استوار فراوان وجود داشت. این، قرآن بود که دل تاریک این افراد بت پرست و خونخوار جاهلی را این چنین روشن ساخت و از آن مردم بی‏رحم و وحشی، افرادی بیاراست که در برابر دشمنان و بت‏پرستان آن چنان سخت و خشن، ولی در برابر اهل توحید و مسلمانان رئوف و مهربان بودند و به هدایت قرآن بود که مسلمانان در مدت هشتاد سال به پیروزی‏هایی نائل آمدند که دیگران در مدت هشتصد سال به چنین فتوحی نرسیدند. اگر کسی تاریخ زندگی اصحاب و یاران رسول خدا (ص) را با تاریخ اصحاب پیامبران گذشته مقایسه کند، خواهد دانست که در این پیشرفت سریع و پیروزی بی‏سابقه، سرّ الهی و حقیقت معنوی و مرموزی در میان بوده است که منبع آن همان کتاب خدا و قرآن مجید می‏باشد که دلها را روشن ساخت، قلوب و ارواح را با عقیده به مبدأ و استقامت در راه دین و هدف به هم در آمیخت. مطالعه در تاریخ یاران حضرت عیسی (ع) و اصحاب سایر پیامبران گواه روشنی است که آنان چگونه پیامبرانشان را در سختی‏ها، تنها و بی‏یاور گذاشته، در مواقع ترس و احساس خطر، آنان را در برابر دشمن رها کردند. این بود که انبیای گذشته در برابر ستمگران زمان خویش آن چنان پیشرفت و پیروزی نداشتند، غلبه و پیروزی معمولاً نصیب دشمنان بود و بیش‏تر اوقات مجبور بودند، از میان اجتماع فرار کرده، در بیابان‏ها و غارها به سر برند. این یکی دیگر از امتیازات و آثار عجیب و شگفت‏انگیز قرآن مجید است. اینک چند نمونه دیگر از معارف قرآنی که نمودار اعجاز آن است، در فصول آینده می‏آوریم تا روشن شود که اعجاز قرآن در بلاغت و جنبه‏های ادبی آن تمام نمی‏شود، بلکه در علوم و معارف نیز به حد اعجاز رسیده است. 1 ) بنی اسرائیل/ 88.
2 ) صف/ 8.
3 ) ر. ش: تعلیقات، ش 4.
4 ) ر. ش: تعلیقات، ش 5.
5 ) تاریخ طبری، 140/2، چ 2. ترجمه البیان، ص 65 – 72

آبت الله سید ابوالقاسم خویی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا