پرسش و پاسخ

سرگذشت خوارج چه درسهایی دارد؟

از سرگذشت خوارج چه درسهایی می توان آموخت؟

الف: درس اول این است که هر وقت جاهلها و نادانها و بی خبرها مظهر قدس و تقوا شناخته شوند و مردم آنها را سمبل مسلمان عملی بدانند، وسیلة خوبی به دست زیرکهای منفعت پرست می افتد. این زیرکها همواره آنها را آلت مقاصد خویش قرار می دهند و از وجود آنها سدی محکم جلو افکار مصلحان واقعی می سازند. بسیار دیده شده است که عناصر ضداسلامی رسماً از این وسیله استفاده کرده اند؛ یعنی نیروی خود اسلام را علیه اسلام به کار انداخته اند. استعمار غرب تجربة فراوانی در استفاده از این وسیله دارد و در موقع خود از تحریک کاذب احساسات مسلمین, خصوصاً در زمینة ایجاد تفرقه میان مسلمین, بهره گیری می نماید. چقدر شرم آور است که مثلاً مسلمان دلسوخته ای درصدد بیرون راندن نفوذ خارجی برآید و همان مردمی که او می خواهد آنها را نجات دهد با نام و عنوان دین و مذهب، سدی در مقابل او گردند. آری اگر تودة مردم جاهل و بی خبر باشند، منافقان از سنگر خود اسلام استفاده می نمایند. رسول اکرم فرمود: «اِنّی ما اَخافُ عَلی اُمَّتیَ الْفَقْرَ وَلکِنْ اَخافُ عَلَیْهِمْ سُوءَالتَّدْبیر؛ (عوالی اللآلی, ۴/۳۹) من از هجوم فقر و تنگدستی بر امت خودم بیمناک نیستم. آنچه از آن بر امتم بیمناکم, کج اندیشی است. آنچه فقر فکری بر امتم وارد می کند، فقر اقتصادی وارد نمی کند».
ب: درس دوم این است که باید کوشش کنیم طرز استنباطمان از قرآن صحیح باشد. قرآن آنگاه راهنما و هادی است که مورد تدبر صحیح واقع شود، عالمانه تفسیر شود، از راهنماییهای اهل قرآن ـ که راسخین در علم قرآن اند ـ بهره گرفته شود. تا طرز استنباط ما از قرآن صحیح نباشد و تا راه و رسم استفاده از قرآن را نیاموزیم، از آن بهره مند نخواهیم گشت. سودجویان و یا نادانان گاهی قرآن را می خوانند و احتمال باطل را دنبال می کنند. همچنانکه از زبان نهج البلاغه شنیدید آنها کلمة حق را می گویند و از آن باطل را اراده می کنند. این، عمل به قرآن و احیای آن نیست بلکه اماتة قرآن است. عمل به قرآن, آنگاه است که درک از آن, درکی صحیح باشد. قرآن همواره مسائل را به صورت کلی و اصولی طرح می کند, ولی استنباط و تطبیق کلی بر جزئی بسته به فهم و درک صحیح ماست؛ مثلاً در قرآن ننوشته در جنگی که در فلان روز بین علی و معاویه در می گیرد حق با علی است. در قرآن همین قدر آمده است که:
«وَاِن طائفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنینَ اقْتَتَلوُا فَاَصْلِحوُا بَیْنَهُما فَاِنْ بَغَت اِحدیهُما عَلیَ الْاُخْری فَقاتِلُوا الَّتی تَبْغی حَتّی تَفئَ اِلی اَمْرِ اللهِ؛ حجرات/۹ اگر دو گروه از مؤمنان کارزار کردند، آشتی دهید آنان را و اگر یکی بر دیگری سرکشی و ستمگری کند، با آنکه ستمگر است نبرد کنید تا به سوی فرمان خدا برگردد».

مجموعه آثار شهید مطهری ج۱۴ ـ جاذبه و دافعه علی(ع) صفحه۳۳۴،شهید مطهری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا