معارف اسلامی

حج و جهاد از منظر شیعه

حج و جهاد در نظر شیعه

حجّ
یکى از بزرگترین ارکان اسلام در نظر شیعه حج است، و طبق روایاتى که در کتابهاى شیعه نقل شده کسى که حج را ترک کند او را مخیر می سازند که یهودى از دنیا برود یا نصرانى! و چنین کسى در آستانه «کفر» است همان طور که آیه شریفه نیز اشاره اى به این مطلب دارد: «وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللهَ غَنِىٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ; و هر کس کفر ورزد (و حج را ترک کند به خود زیان رسانده) و خداوند از همه جهانیان بى نیاز است».(1)
حج در حقیقت یک نوع جهاد بدنى و مالى است، بلکه حج جهاد معنوى است همان طور که جهاد، حج حقیقى می باشد و با دقت در اسرار و آداب این دو دستور اسلامی یک نوع وحدت و هماهنگى در میان آن دو به خوبى احساس می گردد.
در صورتى که شرایط عمومی از قبیل «بلوغ و عقل» و شرایط خصوصى از قبیل مستطیع بودن (داشتن زاد و توشه، مرکب، سلامت بدن و امنیّت راه) در انسان جمع باشد حج یک مرتبه در تمام عمر واجب می شود، البتّه وجوب آن وجوب فورى است و نمی توان آن را تأخیر انداخت.

«حج» بر سه نوع است: حج اِفراد که آیه زیر به آن اشاره می فرمایند: «وَللهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ; و براى خدا بر مردم است که آهنگ خانه او کنند…».(2) و حج قران که در این آیه به آن اشاره شده: «وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَهَ للهِ: و حج و عمره را براى خدا به اتمام رسانید…»(3) و حج تمتع که این آیه ناظر به آن است: «فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَهِ إِلَى الْحَجِّ; هر کس با ختم عمره حج را آغاز کند…».(4)
هر یک از این اقسام، احکام و بحثهاى فراوانى دارد که در کتابهایى که در این زمینه نوشته شده، تشریح گردیده است. من تعدادى از کتابهاى دانشمندان اهل سنّت را که در موضوع حج نگاشته اند مطالعه کرده ام، در غالب مسائل حج با کتابهاى دانشمندان شیعه موافق است، تنها در موارد معدودى با هم اختلاف دارند.
تاریخ تشیّع، و مطالعه حالات شیعه در گذشته و حال، به خوبى نشان می دهد که آنها همواره اهمیّت خاصى به حج می دادند، و همه ساله هزاران نفر از آنها به افتخار انجام این فریضه بزرگ اسلامی به مکّه نایل می شدند، با اینکه انواع خطرات و ناراحتیها از ناحیه کسانى که اموال و حتى خون آنها را بر خود مباح می دانستند در انتظار آن بود! ولى هیچ یک از این مشکلات طاقت فرسا آنها را از انجام این فریضه بزرگ باز نمی داشت، در این راه قربانیها دادند، و از هر گونه بذل جان و مال دریغ ننمودند، عجبا! با این همه باز می گویند اینها می خواهند اساس اسلام را در هم بکوبند!!

جهاد
جهاد مهمترین سنگ زیر بناى اسلام و ستون اصلى این خیمه است، جهاد است که کاخ اسلام را برپا داشته و آن را گسترش داده است.
اگر جهاد نبود، اسلام این آیین نجات بخش و مایه رحمت و برکت براى مردم جهان نبود. جهاد چیزى جز ایستادگى در برابر تجاوز دشمن و مقاومت در مقابل ظلم و فساد، و بذل جان ومال وفداکارى در این راه نیست.
به عقیده شیعه جهاد بر دو قسم است: جهاد اکبر و جهاد اصغر.
«جهاد اکبر» همان مقاومت در برابر دشمن داخلى یعنى هوا و هوسهاى سرکش، و مبارزه با صفات پست و انحرافات اخلاقى، مانند: جهل، ترس، ظلم، تکبر، خودپسندى، حسد، بخل و مانند اینهاست. چنانکه فرموده اند: «أعْدى عَدُوِّکَ نَفْسُکَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْکَ; بزرگترین و خطرناک ترین دشمن تو همان هوسهاى نفسانى سرکش توست!».(5)
و از آنجا که مبارزه با انحرافات اخلاقى و صفات زشت و ناپسندى که در روح و جان انسان ریشه دوانیده، کار مشکل و دشوارى است، پیغمبر اسلام(صلى الله علیه وآله) این نوع مبارزه را در پاره اى از سخنان خود جهاد اکبر نامیده است.(6)

«جهاد اصغر» مقاومت در برابر دشمنان خارجى، دشمنان حقیقت، دشمنان عدالت، دشمنان اصلاحات، دشمنان فضیلت و دین است.
یاران بزرگوار آن حضرت نیز در تمام طول حیات خود همواره به این دو جهاد مشغول بودند، و در سایه آن، اسلام را به عالى ترین مرحله سربلندى و افتخار رسانیدند.

ولى در اینجا یک موضوع باقى می ماند که اگر بخواهیم به قلم خود اجازه دهیم تصویرى از وضع جهاد مسلمانان گذشته و فداکاریها و جانبازیهاى آنان در راه عظمت و اعتلاى اسلام، با آنچه امروز می بینیم بر صفحات کاغذ ترسیم کند، شایسته است اشکهاى حسرت از چشمهاى ما سرازیر گردد و دلها از فرط غم و اندوه شکافته شود!
متأسّفانه جهاد امروز به صورت جنگهاى سرد و گرم داخلى و مبارزات و کشمکشهاى سیاسى و مذهبى در میان خود مسلمانان در آمده است، شمشیرهایى که باید بر فرق دشمنانى که موجودیت ما را تهدید می کنند فرود آید، بر فرق یکدیگر می کوبیم; و به جاى اینکه تمام نیروهاى مادى و معنوى خود را براى تجدید و عظمت دیرین اسلام بسیج کنیم و از امکانات فراوانى که خدا در اختیار کشورهاى پهناور ما قرار داده در این راه استفاده نماییم، زمینه را با اختلافات خود براى نفوذ استعمار بیگانه فراهم ساخته ایم. جمعى مسأله کهنه شده تبعیض نژادى را زنده کرده و «قومیت عربیت» را به جاى «اسلام» مورد پرستش قرار داده! حتى سعى دارند به اسلام نیز رنگ نژاد بدهند و شعار خود را «الحضاره العربیه الاسلامیه»! (تمدن عربى اسلامی!) انتخاب نموده اند و به این ترتیب حساب خود را از اکثریت قاطع مسلمین جهان جدا ساخته اسلام بدون مرز را در مرزهاى بسیار کوچک محصور ساخته اند!
اینها نه از اسلام اطّلاع صحیحى دارند و نه از شرایط و اوضاع زمان و مسلّماً متفکران و دانشمندان عرب هرگز با این طرز تفکر نادرست موافق نبوده و نخواهند بود.
عده اى دیگر نیز با انتخاب روشهاى محلى و تک روى در موضوعات اجتماعى و سیاسى و مذهبى به این پراکندگى کمک می کنند، بعضى دیگر با پیوستن به بلوکهاى مختلف، اصالت و استقلال کامل خود را از دست داده و به صورت یک عضو وابسته به دیگران درآمده اند و نتیجه آن همین وضعى است که امروز مشاهده می کنیم و با آن مواجه هستیم.

پی نوشت:
1 و 2 . سوره آل عمران، آیه 97.
3 و 4 . سوره بقره، آیه 196 .
5 . عوالى اللئالى، ج 4، ص 118، ح 187 ; بحارالانوار، ج 67، ص 36 .
6 . ر.ک: امالى صدوق، ص 466، 712 ح 8; کافى، ج 5، باب وجوه الجهاد، ح 3 ; الاختصاص، ص 233 ; نوادر راوندى، ص 21 .

مبحث زیر از کتاب «آیین ما (اصل الشیعه)»، تألیف آیه الله مکارم شیرازی برگرفته شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا